از «رای من کجاست» در اعتراضات ۸۸ در ایران تا «رای من سرنگونی» در انتخابات ۱۴۰۰
از «رای من کجاست» در اعتراضات ۸۸ در ایران تا «رای من سرنگونی» در انتخابات ۱۴۰۰ چه مسیری را طی کردیم؟ کجا بودیم و به کجا رسیدیم؟
در سال ۱۳۸۸، میلیونها نفر از مردم ایران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که در آن اسم محمود احمدینژاد بعنوان برنده انتخابات اعلام شد، به خیابانها آمدند. در آن سال مردم سوال میکردند: «رای من کجاست؟» اکنون بعد از گذشت ۱۲ سال و سه دوره دیگر انتخابات، مردم دیگر به خوبی میدانند که تحت حاکمیت نظام ولایت دیگر نباید دنبال رایشان بگردند؛ بلکه باید همصدا با مادران جانباختگان راه آزادی در خرداد۸۸ و دی۹۶ و آبان۹۸ با صدای بلند اعلام کنند که «رای من سرنگونی»
در سالگرد اعتراضات ۸۸ در ایران گذری داریم به وقایع آن روزها
پس از اعلام نتایج انتخابات قلابی در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ اعتراض سراسری مردم ایران در ۴۰ شهر از روز ۲۳ خرداد و بهویژه در تهران شکل گرفت و به سرعت تبدیل به اعتراض میلیونی مردم علیه حاکمیت ننگین ولایت فقیه شد. علیرغم تهدیدات و فشارهای گسترده و جو امنیتی و سرکوب حکومتی با بازداشت و برخورد با تظاهرکنندگان، روز ۲۵ خرداد ۸۸ تظاهرات در تهران با حضور میلیونی مردم برگزار شد.
کورنولوژی اعتراضات ۸۸
۲۲ خرداد اعلام نتایج انتخابات
در این روز نتایج انتخابات اعلام شد و محمود احمدی نژاد از صندوقها بیرون کشیده شد.
۲۳ خرداد شروع اعتراضات در بیش از ۴۰ شهر
اعتراضات به اعلام نتایج انتخابات توسط هزاران تن در تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان، تبریز، کرج، شیراز، یاسوج، ساری،ارومیه و دیگر شهرها، از فردای روز انتخابات آغاز گردید.
۲۴ خرداد محمود احمدینژاد مردم را خس و خاشاک خواند
در روز ۲۴ خرداد و دومین روز از اعتراضات، محمود احمدینژاد مخالفین خود را «خس و خاشاک» خواند. با این حال بار دیگر در تهران بین مردم و پلیس درگیریهایی ایجاد شد که این درگیریها در اطراف دانشگاه تهران نیز جریان داشت.
۲۵ خرداد تظاهرات ۳میلیون نفری در تهران- بزرگترین تجمع ضدحکومتی در تاریخ ۴۰ ساله بعد از سقوط شاه
روز ۲۵ خرداد در تهران حدود ۳ میلیون نفر به خیابان آمدند. این تظاهرات بعد از انقلاب ضدسلطنتی سال ۵۷ بزرگترین تظاهرات ضدحکومتی بهشمار میرفت. این تظاهرات با سرکوب خونین از طرف پلیس ضدشورش، لباس شخصیها، بسیج و سپاه مواجه شد که در نتیجه آن تعداد زیادی دستگیر و مجروح شده و جان باختند.
تلویزیون سی.ان.ان گزارش داد: «تهران شاهد صحنههایی است که تا چند روز پیش قابل تصور نبود، درگیریهایی که رژیم حاکم را به لرزه انداخته است». تلویزیون سی.بی.اس آمریکا خبر داد: «ایران در ناآرامی فرورفته است. در سراسر تهران مخالفان خشمگین شعار مرگ بر دیکتاتور میدهند».
با فرمان سرکوب توسط خامنه ای تعداد کشته ها و بازداشت شدگان افزایش یافت
علی خامنهای در روز ۲۹ خرداد، طی یک سخنرانی در اولین نماز جمعه بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مسئولیت هرگونه خونریزی و خشونت را به عهده برگزارکنندگان تظاهرات دانست. ساعتی پس از پایان سخنرانی علی خامنهای، سازمان عفو بین الملل در اطلاعیه ای اعلام کرد که این سخنرانی “چراغ سبز رهبر ایران برای سرکوب” بوده است.
تعداد ۱۱۲ نفر از جان باختگان شناسایی شدند.
شامگاه ۲۴ خرداد کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد
حمله به دانشگاه تهران در شامگاه ۲۴ خرداد، ساعت ۲۱۳۰ شروع شد و تا نیمه شب ادامه داشت. با قطع شدن ارتباطات تلفنی در بامداد ۲:۳۰ دقیقه ۲۵ خرداد، نیروهای لباس شخصی با حمایت پلیس وارد کوی دانشگاه شده و به ضرب و شتم و سرکوب دانشجویان در خوابگاه پرداختند. نیروهای امنیتی با پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشکآور و تیراندازی زمینی به تمام دربهای کوی دانشگاه، توانستند وارد کوی دانشگاه شوند. در جریان این حمله، صد تا ۱۲۰ تن از دانشجویان ساکن کوی در اثر اصابت گلوله، زنجیر، چاقو، باتوم و چماق به شدت مجروح شدند. همچنین دست کم ۵ نفر در جریان کوی دانشگاه تهران و ۲ نفر در دانشگاه شیراز کشته شدند. به گفته شاهدین بین ۱۶۰ تا ۴۰۰ نفر دستگیر شدند.
تظاهرات و آتش زدن مراکز سرکوب ادامه یافت
تظاهرات و اعتراضات گسترده تا ۳۰ خرداد ادامه پیدا کرد. در این چند روز تظاهرات در تهران و سایر شهرها از جمله شیراز، اصفهان، قزوین، بوشهر، مشهد، تبریز، بابل، یزد، همدان، ساری، اردبیل، سنندج، بندرعباس، رشت، کرمان، دامغان، کاشان، کرج، زاهدان، کرمانشاه، اهواز، اراک و زنجان و دیگر شهرها ادامه داشت.
صدها هزار نفر از مردم تهران در چهارمين روز تظاهرات از ميدان ونک به سمت تجريش حرکت کردند. در این روز گزارشهایی دال بر تخریب اموال عمومی توسط پلیس گزارش شد.
در ۲۷ خرداد، حدود پانصدهزار نفر در میدان رضاییهای (هفت تیر) تهران و خیابانهای اطراف آن راهپیمایی کردند. علاوه بر آن هزاران نفر در خیابانهای گاندی، میرهادی، آریا شهر، کریمخانزند و چهار راه طالقانی حضور داشتند. ساعت یک بامداد، دو هزار نفر از مردم آریاشهر با سردادن شعار به طرف میدان صادقیه تظاهرات کردند.
در ۲۸ خرداد، هزاران نفر در میدان توپخانه تجمع کردند. بر روی پلاکاردها نوشته شده بود: «به کدامین گناه کشته شدند؟» بر تعداد جمعیت هر لحظه افزوده میشد. تا ساعت ۶ بعدازظهر جمعیت به دهها هزار تن رسید. در بزرگداشت جانباختگان برخی مردم گل و شماری دیگر شمعهای روشن در دست داشتند.
۳۰ خرداد تظاهرات و کشتار گسترده در ایران
در ساعات آغازین روز شنبه ۳۰ خرداد، اغلب خیابانها و میدانهای مرکزی تهران در کنترل نیروهای انتظامی و نظامی و لباس شخصیها بود. همچنین ماشینهای آبپاش و هلیکوپتر هم برای سرکوب تظاهرات مورد استفاده قرار گرفت.
با وجود تهدیدهای صورت گرفته مردم تظاهرات خود را در خیابان انقلاب آغاز کردند. با یورش نیروهای نظامی و انتظامی و یگان ضدشورش و لباس شخصی ها به مردم درگیریهای شدیدی روی داد. به دلیل ممنوع بودن چاپ و مخابره هر خبری پیرامون اعتراضات، گزارش دقیقی از تعداد کشته و زخمیها ارائه نشد. برخی منابع اعلام کردند بیش از ۶۰ نفر در روز ۳۰ خرداد کشته شدند. نیروهای حکومتی از بالای ساختمانها و پشت بامها اقدام به تیراندازی به سوی مردم کردند.
در این روز ندا آقاسلطان به شهادت رسید و تصویر مرگ او با چشمانی باز به پربیننده ترین تصویر مرگ یک انسان در تاریخ بشریت تبدیل شد.
شعار مردم مرگ بر خامنه ای
شعارهایی که مردم در اعتراضات خرداد ۸۸ میدادند مشخصا راس حکومت را هدف گرفته بود . از جمله این شعارها عبارت بودند از:
مرگ
بر خامنه ای / مرگ بر دیکتاتور/ احمد بگوش باش ما مردمیم نه اوباش/ میکشم
میکشم آنکه برادرم کشت/ خس و خاشاک تویی دشمن این خاک تویی/ موسوی موسوی
سکوت کنی خائنی/ مرگ بر دیکتاتور چه شاه باشه چه دکتر/ ما زن و مرد جنگیم
بجنگ تا بجنگیم/ توپ تانک تجاوز دیگر اثر ندارد/نه غزه نه لبنان جانم فدای
ایران و …
اسامی جانباختگان ۳۰ خرداد و نحوه شهادت:
ندا آقاسلطان به علت اصابت گلوله به سینه در خیابان کارگر شمالی کشته شد.
حمید حسینبیگی در نزدیکی میدان آزادی به علت اصابت گلوله به سینه به قتل رسید.
میلاد یزدانپناه بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی جان باخت.
ایمان هاشمی در خیابان آزادی به دلیل اصابت گلوله به چشم جان باخت.
اشکان سهرابی بر اثر اصابت سه گلوله به سینهاش در گذشت.
نادر ناصری که در خیابان خوش کشته شد و پیکرش در بابل دفن شده است.
مسعود هاشمزاده به ضرب گلوله جان باخت.
بهمن جنابی به دلیل اصابت گلوله به سینه جان باخت.
سعید عباسی فرگلچی در خیابان رودکی به دلیل اصابت گلوله به قتل رسید.
ایمان هاشمی در خیابان آزادی به دلیل اصابت گلوله از فاصله نزدیک جان باخت.
تینا سودی در خیابان انقلاب به دلیل اصابت گلوله جان باخت.
مریم مهرآذین در خیابان آزادی به دلیل اصابت گلوله جان باخت.
رضا طباطبایی در خیابان آذربایجان به دلیل شلیک گلوله کشته شد.
ابوالفضل عبداللهی در مقابل دانشگاه صنعتی شریف به دلیل اصابت گلوله به پشت سر جان باخت.
سعید اسماعیلی خانببین بر اثر وارد شدن ضربه به سرش جان باخت.
محسن حدادی در خیابان نصرت به دلیل اصابت گلوله به پیشانی جان باخت.
مسعود خسروی به دلیل اصابت گلوله به صورتش جان باخت.
کاوه سبزعلیپور در درگيری مسجد لولاگر به دلیل اصابت گلوله به سرش جان باخت.
بابک سپهر در خیابان آزادی به دلیل اصابت گلوله جان باخت.
حامد بشارتی در خیابان آزادی به دلیل اصابت گلوله جان باخت.
سالار طهماسبی در خیابان جمهوری به دلیل اصابت گلوله به پیشانی جان باخت.
پویا
مقصودبیگی توسط نيروهای امنيتی کرمانشاه دستگير و مورد شکنجه و ضرب و جرح
قرار میگيرد و پس از آزادی به علت عوارض ناشی از شکنجه فوت میکند.
محمدحسین فیض در نزدیکی پایگاه بسیج مقداد به علت اصابت گلوله به پشت سرش جان باخت.
اعتراضات خاموش نشد
اگرچه اعتراضات توسط علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد بشدت سرکوب و به خاک و خون کشیده شد، و اگرچه میرحسین موسوی با خیانتش ثابت کرد که جزئی از همین حکومت است و تلاش کرد جوانان را سرد و خاموش کند، اما اعتراضات تا روزهای بعد هم ادامه یافت؛
از جمله روزهای اول، سوم و ۱۸ تیر که مصادف بود با سالگرد ۱۸ تیر ۷۸ و حمله به خوابگاه دانشجویان. در این روز هم هزاران نفر در سراسر تهران به خیابان آمدند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
در همین روز نیروهای لباس شخصی به خوابگاه دانشگاه امیرکبیر حمله کردند.
در روز ۱۸ تیر همچنین محمدکامرانی، محسن روح الامینی و امیرجوادی فر در زندان کهریزک در زیر شکنجه به قتل رسیدند.
استمرار تظاهرات در تاسوعا و عاشورای ۸۸
اعتراضات ادامه پیدا کرد و روزهای ۵ و ۶ دیماه مصادف با تاسوعا و عاشورا رسید . بازهم یک رویارویی خونین دیگر آغاز شد.
این تظاهرات تا ۲۲ بهمن و چهارشنبه سوری گسترش یافت.
همان تظاهراتی که تبدیل به آتش زیر خاکستر شد، آتشی که در دیماه ۹۶ شعله کشید و در آبان ۹۸ میرفت تا طومار دیکتاتور را درهم بپیچد تا آنجا که ۱۵۰۰ جانباخته راه آزادی خونشان را تقدیم آزادی این خاک کردند.
اگر چه درآن روز شعار مردم «رای من کجاست بود» اما اکنون مادران همان شهیدان با صدای بلند اعلام میکنند که «رای من سرنگونی» است.
در پایان با مادران دادخواه همصدا میشویم که با قسم به خون فرزندان شهیدشان و تمامی جانباختگان راه آزادی در حاکمیت ۴۲ ساله ولایت فقیه با صدای بلند میگویند:
ما دادخواهیم، «رای ما سرنگونی است».
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر