۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

به یاد شقایق های 67

#ایران - به یاد شقایق های 67


یک روی سکه 67، جنایت است و روی دیگرش نام و نشان و یاد قهرمانان سر به‌ داری آذین شده است که بر هویت سیاسی و عقیدتی خود جانانه پای فشردند و به ‌عنوان پیروزمندان سیاسی و آرمانی و تاریخی صحنه، پوزه دیکتاتور را به خاک مالیدند.
یاد آنان را با ارسال خاطره ای و یا عکسی گرامی بداریم.
ایمیل ما:
shaghayeghaye67@gmail.com



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

در چنین روزی ...

در چنین روزی ...
#ایران - عباس‌آقا تبریزی - اتابک و محمدعلی‌شاه
۹شهریور۱۲۸۶- ۳۱ ا وت۱۹۰۷


روز نهم شهریور سال ۱۲۸۶ شمسی، ایزولسکی، وزیر امور خارجه‌ی روسیه و نیکلسون سفیر انگلستان، در سن‌پترزبورگ، قرارداد تقسیم ایران را امضا کردند.
این قرارداد، ایران را به ‌دو منطقه غیرمساوی تقسیم کرده بود. منطقه شمالی و بزرگتر برای روسیه درنظر گرفته شد و انگلستان متعهد شد تا برای خود در این منطقه امتیازی خواه تجاری خواه سیاسی تحصیل ننماید. مناطق جنوب نیز تحت نفوذ انگلستان قرار می‌گرفت.
این قرارداد ننگین در زمان حکومت محمدعلی‌شاه و به ‌صدراعظمی میرزا‌علی‌اصغرخان امین‌السلطان اتابک بسته شد و اعتراض گسترده ‌مردم و آزادیخواهان کشور را برانگیخت‌.
اما درمیان بهت و حیرت همگان، وقتی اتابک در همین‌روز پا از مجلس شورای ملی بیرون گذاشت توسط جوانی بیست‌ودوساله به‌نام عباس‌آقا صراف، مجاهد تبریزی به‌ضرب سه گلوله کشته شد.
با اقدام عباس‌آقا، به‌حیات سیاسی مردی پایان داده شد که عمری را در خدمتگزاری به‌ استبداد و بیگانگان سپری کرده بود.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

محکومیت ۲ متهم جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل به ۱۰ سال حبس؛ دستگیری یکی از متهمان فراری سال ۸۸ در داخل کشور

#ایران - محکومیت ۲ متهم جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل به ۱۰ سال حبس؛ دستگیری یکی از متهمان فراری سال ۸۸ در داخل کشور


سخنگوی قوه قضاییه از حکم ۱۰ سال حبس برای دو نفر متهم جاسوسی آمریکا و اسرائیل خبر داد و گفت که یکی از متهمان فراری معترض انتخابات سال ۸۸ که غیاباً محکوم شده بود در هفته‌های اخیر در داخل شناسایی و دستگیر شد. محسنی اژه‌ای به دو نفر متهم به جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل اشاره کرد و گفت: “این دو نفر در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ۱۰ سال حبس محکوم شده‌اند”.اژه‌ای در مورد یکی از متهمان سال ۸۸ که به طور غیابی محکوم شده بود، گفت: “برای این فرد به طور غیابی حکم صادر شده بود اما این فرد فراری بود و در هفته‌های اخیر در داخل شناسایی و دستگیر شد که هم‌اکنون ادامه رسیدگی به پرونده وی دنبال می‌شود”.وی در ادامه اظهارداشت: “پرونده دیگر مربوط به وکیلی است که به عنوان پرونده موکل خود به دادسرا مراجعه کرده بود و مخفیانه برگه‌ای از پرونده برداشته، دستکاری کرده و می‌خواست دوباره به صورت مخفیانه وارد پرونده کند که مامورین متوجه می‌شوند و ایشان تحت تعقیب قرار می‌گیرد و باید گفت این کار کار زشتی است.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

تبرئه فعال مدنی، آتیلا سیفی در مرحله تجدیدنظر

#ایران - تبرئه فعال مدنی، آتیلا سیفی در مرحله تجدیدنظر 


آتیلا سیفی (موسی) فعال مدنی شهر میاندوآب، درمرحله تجدیدنظر از حکم شش ماه حبس تبرئه شد. شعبه ۱۰ دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی طی حکمی تصمیم نهائی خود را در ارتباط با پرونده آتیلا (موسی) سیفی اعلام و ضمن نقض رای بدوی، حکم برائت این فعال مدنی را از اتهام انتسابی صادر کرد.بر طبق حکم و تصمیمی نهائی صادره توسط شعبه ۱۰ دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، هیچ کدام از مواد کشفی و استدلالات دادگاه بدوی دلایل کافی بر توجه اتهام تبلیغ علیه نظام را علیه متهم ارائه نکرده است و بنابراین این شعبه آتیلا سیفی را از تمامی اتهامات وارده تبرئه کرد.آتیلا سیفی که بارها به دلیل فعالیت های هویت طلبانه خود بازداشت شده است، در اخرین مورد دهم اسفند سال گذشته از سوی ماموران امنیتی در منزل پدری خود بازداشت و پس از چند ساعت بازجویی در اداره اماکن این شهر با قرار کفالت آزاد شد، اتهام وی در زمان بازداشت «فعالیت قوم گرایانه» و  «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده و وسایل شخصی از جمله لپتاپ و کتاب های وی نیز ضبط شده بود.پس از چند روز از این بازداشت و هنگامی که آتیلا سیفی برای دریافت وسایل خود مراجعه می کند با مخالفت دادستان با حکم منع تعقیب خود مواجه شده و بازداشت می شود که پس از چهار ساعت بازداشت و با قرار وثیقه ۱۵ میلیون تومانی، سرانجام این فعال مدنی آزاد می گردد.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

یک فعال مدنی در پاکدشت بازداشت شد

#ایران - یک فعال مدنی در پاکدشت بازداشت شد


سید علی اکبر موسوی قوهه فعال مدنی از سوی پلیس امنیت شهرستان پاکدشت جهت اجرای حکم حبس یک ساله بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. عصر روز سه شنبه سوم شهریور ماه ۱۳۹۴ مامورین پلیس امنیت پاکدشت با حکم نیابت قضایی دادسرای مقدسی اوین به منزل این فعال مدنی مراجعه و وی را بازداشت کرده و صبح روز چهارشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۴ ایشان را به زندان اوین منتقل کردند.علی اکبر موسوی در سال ۱۳۹۰ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و پس از مدتی با سپردن وثیقه از بند ۲۰۹ اوین ازاد شد .این زندانی پیشتر نیز در سال ۱۳۸۸ و در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز به همراه عده ای از اعضای انجمن اشویی بازداشت شده بود که در پایان حکم منع تعقیب برایش صادر شد. این فعال سیاسی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی به اتهام جاسوسی به یک سال حبس تعزیری محکوم و این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا تایید شد.دکتر سیدعلی اکبر موسوی ۳۹ ساله، مدرک دکترای دامپزشکی خود را ازدانشگاه تهران وکارشناسی ارشد حقوق بین الملل را از دانشگاه پیام نور اخذ کرده است.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

بلاتکلیفی مجید آذرپی در زندان؛ ۷۵ روز بازداشت

#ایران - بلاتکلیفی مجید آذرپی در زندان؛ ۷۵ روز بازداشت


تعدادی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی استان تهران و اعضای شاخه‌ی جوانان این تشکل سیاسی در تاریخ ۱۳۹۴/۰۶/۰۶ با خانواده‌ی «مجید آذرپی» عضو حزب اعتماد ملی استان تهران دیدار کردند. اعضای حزب اعتماد ملی استان تهران در این دیدار ضمن دلجویی از خانواده‌ی آذرپی، آخرین وضعیت وی را جویا شدند و اظهار امیدواری کردند که وضعیت اتهامی او به سرعت مشخص شود. پدر مجید آذرپی در این جلسه خبر داد: در طول ۷۵ روزی که پسرم بازداشت شده است تنها ۱ بار توانستیم او را ملاقات کنیم و برای پیگیری پرونده‌ی مجید آقای دکتر ابوالمعالی را به عنوان وکیل معرفی کرده‌ایم که به زودی گزارش کار خود را خواهد داد. وی خاطرنشان کرد پسر من تنها نسبت به وضعیت جامعه و کشور خود احساس تعهد و مسئولیت می‌کرد و سزاوار نیست با جوانان متعهد برخورد ناصواب صورت گیرد.


#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

دیدار جمعی از دراویش شهر اصفهان با دراویش آزاد شده از زندان

#ایران - دیدار جمعی از دراویش شهر اصفهان با دراویش آزاد شده از زندان


جمعی از دراویش در روز پنجم شهریورماه ۱۳۹۴ در محل تخریب شده تکیه تخت فولاد دراویش گنابادی اصفهان (در جوار مزار متبرک جناب آقای ایزدگسب – درویش ناصر علی ) با یکدیگر ملاقات کردند.در این ملاقات عمومی، که با هدف دید و بازدید درویشان آزاد شده از زندان با دیگر درویشان صورت گرفت، طرفین از نزدیک در جریان مسائل و مشکلات یکدیگر قرار گرفتند و با هم تبادل نظر کردند.






#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

تشكيل دادگاه على شريعتى زندانی سياسى

#ایران - تشكيل دادگاه على شريعتى زندانی سياسى


روز ٨ شهريور ١٣٩٤علی شریعتی، فعال سیاسی و مدنی و از زندانیان بند هشت زندان اوین به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، فردامحاكمه شد.  علی شریعتی، توسط مأموران وزارت اطلاعات روز ۲۹ بهمن سال ۹۳ در منزل شخصی‌اش بازداشت کردند.وی پیش از این نیز علی شریعتی در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بازداشت شده بود. او در دادگاه بدوی به دو سال حبس محکوم شد. این حکم در مرحله تجدید نظر به یک سال کاهش یافت. او در خردادماه سال ۹۳ نیز برای مدت یک هفته بازداشت شد. به دلیل ممانعت از تراشیدن موهای سرش در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با وجود پایان بازجویی‌های این زندانی سیاسی در اسفندماه سال ۹۳، در زندان اوین و تحت شرایط نامناسبی نگهداری می‌شودعلی شریعتی همچنین در دوران حبس قبلی خود به بیماری سیاتیک و کلیه دچار شده است .


#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

حضور اعتراضی جمعی از همبندی های بهاره هدایت در سالن ملاقات زندان اوین

#ایران - حضور اعتراضی جمعی از همبندی های بهاره هدایت در سالن ملاقات زندان اوین


جمعی از همبندی های سابق بهاره هدایت، فعال دانشجویی  محبوس در بند زنان زندان اوین،صبح روز یکشنبه 8 شهریور با حضور در سالن ملاقات زندان اوین، اعتراض خود را نسبت به ادامه حبس این فعال سیاسی اعلام کردند.مهسا امرآبادی، نازنین خسروانی، مرضیه رسولی، نسیم سلطان بیگی، حکیمه شکری، ریحانه طباطبایی، ژیلا مکوندی و شیوا نظرآهاری از جمله کسانی بودند که صبح یکشنبه در سالن ملاقات گرد هم آمدند و ضمن دیدار با خانواده های سایر زندانیان سیاسی، اعتراض خود را به رفتارهای فراقانونی صورت گرفته با بهاره هدایت اعلام کردند.در روزهای گذشته با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی بر پرونده بهاره هدایت، دوران حبس او به پایان رسید؛ اما پس از ابلاغ حکم آزادی و با اعمال نظر دادستانی تهران حکم تعلیقی این فعال دانشجویی به اجرا گذاشته شد تا او دو سال دیگر را نیز در زندان سپری کند.پیش‌تر کلمه خبر داده بود که ممانعت از آزادی بهاره هدایت و اجرای حکم تعلیقی این فعال سیاسی به دستور شخص دادستان تهران صورت گرفته است.همبندی های سابق بهاره هدایت روز یکشنبه با تقدیم شاخه گل به او همراهی خود را با این فعال دانشجویی اعلام کرده و مقاومت او را پاس داشتند.


#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

منصوره بهکیش : خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری حکومت

#ایران - منصوره بهکیش : خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری حکومت


خانم منصوره بهکیش: امسال نیز ماموران امنیتی و لباس شخصی حکومت مانع حضور خانواده ها در خاوران و بر مزار اعدام شدگان سال ۶۷ شده اند .از آن تابستان شوم که ارتباط عزیزان‌مان را با ما خانواده‌ها قطع کردند و زندانیان سیاسی ایستاده بر عقاید را با شقاوت بسیار، گروه گروه بی‌خبر کشتند و در کانتینرها ریختند و در کانال‌هایی در خاوران مدفون کردند، بیست و هفت سال می‌گذرد، ولی آن داغ و دادخواهی برای ما و این ننگ و بیدادگری برای دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی هم چنان تازه است. پس از این همه سال، نه تنها هیچ مقام مسئولی به این جنایت و دیگر جنایت‌های سی و هفت سال حکومت اسلامی برای حذف دگراندیشان پاسخی در خور و رسمی نداده است، بلکه با بی‌شرمی تمام، هم چنان خانواده‌ها را برای ساده‌ترین خواست خود مورد اذیت و آزار و توهین قرار می‌دهند و کسی پاسخ‌گو نیست.جمعه ششم شهریور طبق روال هر سال که جمعه‌ی نزدیک به دهم شهریور در خاوران گرد هم می‌آییم تا یاد عزیزان‌مان را زنده نگاه داریم، به خاوران رفتیم. اطلاعات از یکی دو روز قبل به تعدادی از خانواده‌ها زنگ زده و محترمانه تهدید کرده بود که به خاوران نیایند که متاسفانه تعدادی از خانواده‌ها نیز به این خواست امنیتی‌ها تن دادند و نیامدند. این خانواده‌ها هرچند در دل بسیار ناراحت و شاکی‌اند و این حداقل را حق خود می‌دانند، ولی حکومت بیدادگر است و انسان‌های تحت ستم، گاهی مجبور می‌شوند برای جلوگیری از فشار بیشتر، به این بی‌حقوقی‌ها تن دهند و نمی‌توان خانواده‌ها را سرزنش کرد، زیرا خانواده‌ها در طی این سال‌ها همواره به اشکال مختلف بر عهد و پیمان خود ایستاده‌اند و به این بیدادگری‌ها اعتراض کرده‌اند. خانواده‌ها آنقدر مورد توهین و اذیت و آزار و محرومیت واقع شده‌اند که گاهی چاره‌ای نمی‌بینند که در برابر این همه بیدادگری به طور موقت سکوت کنند، ولی قطعا این سکوت دوامی ندارد و حکومت نیز می‌داند که بالاخره روزی صبر خانواده‌ها سر ریز خواهد شد و باید از آن روز ترسید و برای همین از رفتن حتی یک نفر به تنهایی به خاوران و گل باران کردن آن جا وحشت دارند، زیرا می‌دانند این پیامی اعتراضی است که می‌تواند سایرین را نیز با خود همراه کندامسال کمی زودتر از همیشه به خاوران رفتیم تا شاید زودتر از نیروهای حافظِ امنیتِ حکومت به آن جا برسیم و بتوانیم داخل شویم، ولی آن‌ها نیز زودتر از معمول آمده بودند و با درِ بسته روبرو شدیم، من و تنی چند از خانواده‌ها ساعت هشت صبح آن جا بودیم، شنیدیم که تنی چند نیز صبح زودتر و تعدادی نیز پس از ما آمده بودند، ولی باز هم با در بسته روبرو شدند. یک ماشین نیروی انتظامی در خیابان لپه زنک روبروی در اصلی ایستاده بود و یک ماشین نیروی امنیت و یک ماشین وزارت با تنی چند سرنشین جلوی در پشتی ایستاده بودند و یک ماشین با لباس شخصی نیز بعد آمد. ما بی‌توجه به آن‌ها از ماشین پیاده شدیم و گل‌ها را برداشتیم و به سمت در رفتیم، نیروهای انتظامی نیز پیاده شدند و معترض به ما که چرا آمده‌اید و باید بروید، ما مقاومت کردیم و گفتیم این حق ماست، باید در را باز کنید. از آن‌ها تهدید و از ما مقاومت و بالاخره تصمیم گرفتیم بر جدول خیابان در آفتاب تند بنشینیم. مادران با پاهای دردناک‌شان به سختی بر جدول نشستند تا دیگر خانواده‌ها نیز بیایند. آن‌ها نیز ناامید از رفتنِ ما، به سمت ماشین خود رفتند و منتظر ماندند. کم کم خانواده‌ها آمدند، تعدادمان زیاد شد، ولی نه آن طوری که شایسته بود. آن طرف تر، ماموران اطلاعات جوانی را مورد پرس و جو قرار دادند که چرا آمده است و کارت شناسایی او را گرفتند، متاسفانه این کار در حضور ما انجام نشد تا اعتراض کنیم و نگذاریم کارت او را ضبط کنند و بعد خبردار شدیم. تا ساعت نزدیک به ده صبح آن جا بودیم و ماموران هم منتظر که ما چه کار می‌خواهیم بکنیم، آفتاب و گرمای هوا حال مادران را خراب کرده بود و ماموران نیز ما را تهدید می‌کردند که باید بروید. بالاخره همه جمع شدیم و گل‌های‌مان را در دست گرفتیم و جلوی در بسته پشتی پرپر کردیم. به یک باره تمام نیروهای با لباس فرم و شخصی دور و بر ما ریختند و می‌خواستند از پرپر کردن گل‌ها ممانعت کنند که نتوانستند، به خشونت متوسل شدند و گل‌های دست من و یکی دو تن از خانواده‌ها را گرفتند، ولی ما باز مقاومت کردیم و گل‌ها را از دست‌شان گرفتیم و پرپر کردیم. تهدیدمان کردند ولی ما توجهی نکردیم و بالاخره توانستند ما را با زور باز گرداندند. دو جوان دیگر نیز آمده بودند، یکی از خانواده‌ها می‌گفت موبایل جوانی که داشت عکس می‌گرفت را نیز گرفتند. در راه بازگشت در جاده لپه زنک نیز جلوی در اصلی ایستادیم و گل‌های‌مان را به داخل خاوران پرتاب کردیم و تعدادی را نیز در خیابان پرپر کردیم، مقداری را نیز در جاده اصلی خاوران ریختیم که عطر و اثر آن در سرتاسر این منطقه پخش شود. ماموران نیروی انتظامی مستقر در جاده لپه زنک از داخل ماشین پیاده شدند و پلاک ماشین‌های را یادداشت کردند و از ما عکس و فیلم گرفتند. چه کار بیهوده‌ای، تمام این شماره‌ها و عکس‌ها را دارند و فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند خانواده‌ها را بترسانند.تعدادی از خانواده‌ها تمایل داشتند از آن جا به دیدار مادرم برویم که خوشحال از این پیشنهاد، به سوی خانه راه افتادیم، پس از طی این راه طولانی، به خانه رسیدیم و خانواده‌ها یکی یکی آمدند، با این که هیچ برنامه از قبل تنظیم شده‌ای نداشتیم و بی‌خبر به آن جا رفتیم. مامان جان خیلی خوشحال شد، لباسش را عوض کردیم و به جمع ما پیوست. جالب بود که این حضور گرم و بی آلایش احساس خیلی خوبی به همه‌ی ما داده بود، پس از رفع تشنگی و نفس تازه کردن، خانواده‌ها یکی یکی از آن روزها و تجربیات‌شان گفتند، با این که نگذاشتند به خاوران برویم، ولی این دیدار و جمع شدن در فضایی صمیمی بدون حضور پلیس به همه‌ی ما حس خوبی داده بود، هر کدام چیزهایی گفتند که شاید تا به حال نشنیده بودیم. خاوران که می‌رویم شاید کمتر فرصت شود تا به درد دل‌ همدیگر گوش کنیم، چیزی که امروز شاهدش بودیم و آرامش عجیبی برای همه‌ی ما داشت. هر کدام از روزهای ممنوع الملاقات بچه‌ها گفتند و این که چه بلایی سرشان آمده است. هرچند تمام این گفته‌ها بسیار تلخ بود، ولی همین که در جمعی نشسته بودیم که همه دردی مشترک داشتند، با جان و دل به حرف‌های همدیگر گوش ‌دادیم و هر نشانه‌ای برای آن دیگری آشنا بود و این باعث شد که انرژی دوباره بگیریم. یکی از مادران که در آفتاب تند خاوران فشارش بالا رفته بود، حالش جا آمد و گفت چه خوب شد که اینجا آمدیم و توانستیم کمی با همدیگر حرف بزنیم. دلم داشت دق می‌کرد و کم مانده بود منفجر شوم. یکی می‌گفت یک سال بعد از این که ساک‌ پسرم را دادند، یکی به من گفت پسرت زنده است و پول زیادی از ما گرفت و گفت جای او را به تو نشان خواهم داد و بعد غیب‌اش زد، دیگری می‌گفت ده سال پیش یکی به ما گفت که برادرت زنده است و بیخود می‌گویند که او را کشته‌اند.با خود می‌گویم اگر روزی این خانواده دهان باز کنند و خاطرات‌شان و بلایایی که بر سرشان آمده است را بلند بلند در رسانه‌های عمومی باز گویند، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند کمر راست کند و مجبور است بالاخره پاسخ دهد که چرا و چگونه و با چه حقی مرتکب این همه جنایت شده و خانواده‌ها را نیز از دانستن حقیقت محروم کرده است، نه جنازه‌ای، نه وصیت نامه‌ای، نه برگه فوتی که علت واقعی مرگ را در آن نوشته باشند، نه سنگ گوری، نه بگذارند در همین گورهای جمعی آزادانه جمع شوند و یاد عزیزشان را زنده نگاه دارند و نه حتی به راحتی بتوانند در چهار دیواری خانه‌ها مراسم یادبود بگیرند. مسئولان حکومت اسلامی چاره‌ای ندارند و باید خاوران و دیگر گورهای بی نام و نشان را به رسمیت بشناسند و در سطح ملی و بین المللی از خانواده‌ها پوزش بخواهند، بعد از آن چه شود، زمان و شرایط تعیین خواهد کرد.جمهوری اسلامی گمان می‌کند که مادرها و پدرها می‌میرند و همه چیز تمام می‌شود، شاید برخی از ما نیز این‌گونه فکر می‌کنیم و برای همین خیلی ناامید شده‌ایم، ولی وقتی برخورد جوان‌هایی که حالا انسان‌های برومندی شده‌اند را می‌بینیم که بی‌تابانه می‌خواهند به خاوران بیایند، باید به حرکت دادخواهانه‌ی خود ایمان بیاوریم و بدانیم که با مُردن چند مادر و پیر و ناتوان شدن خانواده‌ها خاموش نخواهد شد، ممکن است امروز ما جلوی جوان‌ها را بگیریم که به خاوران نیایند یا حرکتی نکنند، ولی هر روز این شعله در درون‌شان شعله ورتر می‌شود و می‌خواهند بدانند چرا و چگونه مادران و پدران‌ و خواهران و برادران و همسران‌شان را اعدام کرده‌اند و چرا حق ندارند بر خاک عزیزشان گلی بگذارند یا شمعی روشن کنند و برای‌شان آزادانه مراسم یادبود بگیرند. بالاخره این زخم نیمه باز سر باز می‌کند و چرک آن دیر یا زود بیرون می‌زند و فوران می‌کند و تمام پیکیر جمهوری اسلامی را می‌گیرد.هرچند می‌دانیم حکومت اسلامی چاهی برای خود کنده است که خلاصی از آن به این راحتی برایش امکان پذیر نیست، از یک طرف می‌داند اگر درِ خاوران را باز بگذارد و جلوی خانواده‌ها را نگیرد، مانند دهه هشتاد، پیش از پادگانی کردن خاوران، صدها و شاید هزاران نفر در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی و جمعه‌ی آخر سال شرکت می‌کنند، از طرف دیگر اگر هم چنان جلوی خانواده‌ها را بگیرد، خانواده‌ها به اشکال دیگر جلوی این بی‌عدالتی‌ها می‌ایستند و صدای‌شان را یکی یکی بلند می‌کنند و همین جمع‌ها و ایستادگی‌های کوچک، بزرگ و همه گیر می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد.باری، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانواده‌ها پاسخ می‌خواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمی‌توانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیاندازند و از زیر بار مسئولیت ‌شانه خالی کنند.حتی خانواده‌هایی که فقط در سال‌های اول با شهامت مراسم می‌‌گرفتند و سال‌هاست که آن‌ها را نمی‌بینیم یا حضورشان خیلی کم رنگ شده است، قطعا در درون‌شان بی‌تابی شدیدی موج می‌زند که باز دوباره به خاوران بیایند و به اشکال مختلف اعتراض خود را نشان دهند. این اعتراض نیز در طی این سال‌ها به اشکال مختلف بوده است، از نامه نگاری به مسئولان حکومتی به شکل علنی و مخفی تا نامه نگاری به مسئولان بین المللی و افشاگری و مصاحبه و نوشتن مطلب و دیدار همدیگر و حضور در خاوران و غیره، ولی اگر جمهوری اسلامی با این مساله برخورد نکند، بی تردید این اعتراض‌های خفته و نهفته، دیر یا زود از خانه‌ها به گورستان‌ها و جلوی زندان‌ها و از آن جا به رسانه‌ها و نهادهای بین المللی و در نهایت به کف خیابان‌ها کشیده خواهد شد و سایر جنبش‌های اعتراضی نیز به حرکت در می‌آیند و دیگر جمهوری اسلامی با هیچ اسلحه و قدرتی نمی‌تواند آن را مهار کند.
منصوره بهکیش
هفتم شهریور ۱٣۹۴



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه

انتقال 5 زندانی از بند 7 زندان اوین به بند انفرادی 240 زندان اوین

#ایران - انتقال 5 زندانی از بند 7 زندان اوین به بند انفرادی 240 زندان اوین 


پنج زندانی امنیتی بند 7سالن 12 زندان اوین به نامهای :رسول حیدرزاده، اسماعیل برزگری، حسین درویشی، داوود اسدی و سینا عظیمی به علت مشاجره و بر هم زدن نظم زندان از سوی مامورین امنیتی زندان به بند انفرادی 240 زندان اوین منتقل شدند.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

در چنین روزی ...

در چنین روزی ...
#ایران - میترا (مهر) به‌عنوان مظهر نور و دانایی رسمیت یافت
۸شهریور - ۳۰ اوت ۵۰۰ پیش از میلاد 


بر‌اساس برخی اسناد تاریخی روز هشتم شهریور ۵۰۰ سال پیش از میلاد و در دوران داریوش بزرگ در ایران، میترا یا مهر که در زبانهای اروپایی mithra نامیده می‌شود، از سوی دربار هخامنشی، به‌عنوان مظهر نور، مهر و دانایی رسمیت یافت. میترا هزاران سال پیش، از خدایان آرین های جنوبی بود‌. واژه‌مهر به‌مفهوم محبت، مهربان، مهربانی کردن و نظایر آن از همان زمان واختصاصا میان ایرانیان باقی مانده است.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

محکومیت سعید حسین‌زاده موحد به هفت سال زندان

#ایران - محکومیت سعید حسین‌زاده موحد به هفت سال زندان


محمد‌سعید حسین‌زاده موحد در دادگاه تجدید‌نظر شعبه ۳۶ به ریاست قاضی سید احمد برزگر، به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در دادگاه بدوی و توسط قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی کشور و توهین به رهبر جمهوری اسلامی ایران” متهم شده بود.پیش از این، دادگاه با تعیین مبلغ ۳۰ میلیون تومان به عنوان قرار وثیقه و آزادی موقت او موافقت کرده بود، که توسط مقامات مورد پذیرش قرار نگرفت.به گفته همبندی‌های حسین‌زاده، او از ناراحتی تنفسی، روماتیسم و مشکلات گوارشی نیز رنج می‌برد.او در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ در پی مشکلات قلبی و تنفسی با دستبند و لباس مخصوص زندانیان به بیمارستان بیرون از زندان انتقال یافته بود.این فعال مدنی در مهرماه ۱۳۹۳ توسط ماموران سپاه در منزل شخصی‌اش دستگیر و به سلول‌های انفرادی بند ۲-الف زندان اوین منتقل شد. وی هم اکنون در بند هفت زندان اوین و در کنار زندانیان جرایم مالی نگهداری می شود.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

امروز بازهم رفتم شعبه تجدید نظر امید

#ایران - امروز بازهم رفتم شعبه تجدید نظر امید
فیس سیمین عیوضی زاده(مادر امیدعلی شناس)


ابتدا رییس دفتر شعبه به من گفت قاضی ها نیستند ( قاضی زرگر وقاضی قمی نژاد) گفتم آمدم درخواستی که دو هفته پیش دادم برای اجرای قرار وثیقه (100میلیون تومانی) را پیگیری کنم. گفت شعبه دادگاه بدوی باید قرار را اجرا میکرد گفتم آقای مقیسه هم گفت باید بازپرس (خورشیدی) این کار را میکرد .بازپرس هم من را ارجاع داد به دادگاه بدوی و گفت قرار وثیقه را دادگاه اجرا میکند به رئیس دفتر قاضی زرگر گفتم من پیش خدابخشی (معاون دادستان) رفتم او گفت ماندن امید در زندان در حالیکه قرار وثیقه برایش صادر شده غیر قانونی است برو از مقیسه شکایت کن . ریئس دفتر شعبه 36 به من گفت چرا این کار را نکردی؟ الان هم میتوانی شکایت کنی گفتم چرا شما شکایت نمی کنید؟ شما که یک مقام قضایی هستید و میبینید در دستگاه قضایی یک خلاف قانون صورت گرفته چرا شما شکایت نمی کنید ؟ گفت این وظیفه من نیست من فقط شما را راهنمایی کردم. بالاخره اجازه داد قاضی قمی نژاد را ببینم. از جناب قاضی هم کمابیش همین حرف ها راشنیدم گفتند متهم را نمی شود بیش از چهار ماه در بازداشت موقت نگه داشت گفتم امید ده ماه در بازداشت موقت بود گفت گاهی قرار وثیقه صادر میکنند ولی منظورشان اجرای آن نیست گفتم امید یک سال است که در زندان است و هنوز حکم قطعی ندارد گفت دارد حکمش را می کشد. میخواستم بگویم چرا در مورد خودی ها اینطور نیست وتاحکم قطعی نگرفتند پای به زندان نمیگذارند ولی نگفتم. بالاخره زمین تا آسمان فرق است بین خودی و غیر خودی. گفت بازپرس باید قرار وثیقه ای که خود صادر کرده اجرا می کرد این کار را نکرده و توپ را انداخته به زمین ما. این جمله "کار خودشان را انجام نمی دهند و توپ را می اندازند به زمین ما" را بیش از ده بار از مسئولان مختلف شنیدم و حتی برخی برای اینکه میزان پایبند بودنشان به قانون را نشان دهند چند بد وبیراه ویا نفرین هم نثار کسانی می کنند که "قانون را زیر پا می گذارند "و برخی هم آهی می کشند که" چرا اینقدر مردم را اذیت می کنند"!!!!!!!!!

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

خدای خیلی خیلی بزرگ و خدای خیلی خیلی کوچک

#ایران - خدای خیلی خیلی بزرگ و خدای خیلی خیلی کوچک
پیج محمد نوری زاد‎


یک: رو به دروازه ی بزرگ زندانِ اوین، در کنار دکتر ملکی پایین می نشینم و نوشته ی " ما به سونامیِ دزدی ها معترضیم" را بالا می گیرم. دردی که بر کتف من نشسته و مرا مچاله ی خود کرده، نیمی از بالا تنه ی مرا به یکسو فرو می کشد. رفته بودم که ده دقیقه در کنار دوستانم باشم اما تا پایان با آنان می مانم. چند تن از دوستان همیشگی ما نیز یک به یک سر می رسند. هرکدام نوشته ای و عکسی از زندانیان در دست می گیرند: نرگس محمدی، دکتر سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، محمد علی طاهری، آیت الله کاظمینی بروجردی، آتنا دائمی، آتنا فرقدانی، .... مردم با کنجکاوی به ما می نگرند. مردمی که هر یک به بهانه ای در آن اطراف پراکنده اند و به ردیف بیخ دیواره ی پلِ جلوی زندان اوین یا نشسته اند یا که ایستاده. به جمعیتِ خودمان که نیک می نگرم، آوارگانی را می بینم که در این غوغای داد و ستد، از فرمول های رایجِ زندگی بیرون زده اند و به گردونه ای از دیوانگی پا نهاده اند و نمی خواهند باور کنند: تعریفِ زندگی همین است که ملایانِ حاکم بر ایران می گویند.
دو: یک ساعت جلوترش رفته ام داخل دادسرا و یک درخواستِ خط و نشان دار برای سرپرست دادسرا نوشته ام با این کنایه: این پنجمین نامه ی من است و من می دانم که بی پاسخ و بی سرانجام رها می ماند. و نوشته ام: اگر به خواسته ی من بی توجهی کنید، ممکن است بزنم به سیم آخر و عواقبش را برای شما باقی بگذارم. راستش را بخواهید بعد از آنکه نامه را تحویل سرباز پشتِ پیشخوان می دهم، بخود می گویم: خب این که نمی شود. سرپرست دادسرا اگر بخواهد با هر تهدیدِ اینجوری تن و بدنش بلرزد، باید بارش را بار کند و برگردد به شهرستانش. اما بخود که می نگرم می بینم نه، این یک تهدید نیست. بل یک فراخوانِ حتمی است از اکسیرهای بی کسی. که هر کسی در بن بست های ناگزیر، ای بسا بدان روی بَرَد. و من، یک چندی است که در همسایگیِ یک چنین حس و حالی دست بدست می شوم. این که: بزنم به سیم آخر و برای خواسته های بحق خود سر از پای نشناسم و دیوانگی پیشه کنم.
سه: مادرِ "مسعود سید طالبی" خودش را به ما می رساند و رگه هایی از بی کسی اش را در میان ما جا می گذارد و به سمتِ بی کسیِ فراتر می رود. سید مسعود سید طالبی جوان بیست و یک ساله ای بوده که با چند تن از دوستان هم سن و سال خودش در فیسبوک شعری و مطلبی دست بدست می کرده اند. مسعود را که بقول مادرش شعر می سروده و در صفحه ی شخصی اش در فیسبوک می نشانده، به بیست سال زندان محکوم می کنند و بعدها ریسمانِ این بیست سال را در دادگاه تجدید نظر پایین می کشند و به هفت سال چفتش می زنند. اکنون مسعود سید طالبی با شش نفر دیگر از دوستانش بجرم فعالیت در فیسبوک به گذران سالهای طلاییِ جوانیِ خویش در زندان مشغول اند و حتماً نیز بجان بچه های حضرت آقا دعا می فرمایند مخصوص.
چهار: دکتر ملکی به یکی از دوستان سفارش می کند که یک عکس و نوشته ای از " سعید مرتضوی" برای روزهای بعد آماده کند. و می گوید: فعلاً که این آقا را تبرئه کرده اند در روز روشن. و با افسوس سر به زیر می برد و با خود نجوا می کند: یکی مثل نرگس محمدی را با این همه پاکی باید به هفت سال و ده سال و چهارده سال زندان محکومش کنند و یکی مثل این آقا را با این همه خسارت و دله دزدی تبرئه.
پنج: داستان تبرئه ی سعید مرتضوی در روز روشن، داستان تبرئه ی خودِ نظام اسلامی است توسط خودش. بهتر بگویم: مگر می شود قصابانِ یک کشتارگاه را بجرم سر بریدن ها و پوست کندن ها و ریز ریز کردنِ گوسفندها مجازات کرد و به چارمیخشان کشید؟ بهترتر بگویم: سعید مرتضوی، یعنی مجتبی خامنه ای. یعنی خودِ رهبر. یعنی کل نظام. یعنی همه ی ارکان آفرینش. خب در این ارکان، مردم یا اموال مردم یا کُشته هایی از مردم چه جایگاهی دارند جز هیچ؟ سعید مرتضوی یعنی دهن های بسته. یعنی سکوت، یعنی وحشت. یعنی آستین های بالا زده ی بیت رهبری. یعنی وضو ساختنِ شخصِ رهبر از آرزوها و حسرت های مردم. و یعنی نماز گزاردنِ یک خدای خیلی خیلی بزرگ رو به خدایی خیلی خیلی کوچک. که اسمِ خدای کوچکتر هست: آفریننده ی هستی.
شش: تبرئه ی فردی مثل سعید مرتضوی - که به نمایندگی از مجتبی خامنه ای و بیت رهبری، دهن ها بسته و قلم ها شکسته و پولها بالا کشیده و جان ها گرفته و نازنینان بسیاری را به سینه ی سردِ زندان سپرده، آنهم در روز روشن و جلوی چشم مردمی که بچشم خود یک به یکِ خسارت های این زنجیریِ بیت رهبری را دیده اند - یعنی بادِ هوا بودنِ کلّ احادیث و روایات با سند و بی سند شیعه در کل تاریخ هزار و اندی اش. یعنی بادِ هوا بودن بساطِ همه ی آیت الله ها و آخوندهای شیعه. ویعنی: وقتی یک نظام گنده ی اسلامی در روز روشن واقعیتی به این سترگی را قلب و وارونه می کند، چرا دیگران هزار هزار حدیث و روایاتِ آمده از راههای دورِ تاریخ را وارونه و قلب نکرده باشند؟
هفت: عصر دیروز- شنبه - می روم به دیدن سید مصطفی تاجزاده. گمانم بر این است که مرخصیِ چند روزه ی وی به آزادی اش متصل شده و او دیگر به زندان باز نمی گردد. اما خود تاجزاده می گوید که: نه، و باید همین امروز - یکشنبه هشتم شهریور - به زندان باز رود. من شانس این را داشته ام که چند ماهی با آقای تاجزاده در یک جا همبند بوده باشم در زندان اوین. و در همان چند ماه، وی را به درستی و پاکی و سلامت بشناسم. باهم مطالعه می کردیم و با هم می نوشتیم و با هم روزه می گرفتیم. بعد از آنکه من از زندان بیرون آمدم آقای تاجزاده به روزه گرفتن هایش ادامه داد تا سه چهار سالِ پی در پی. به شوخی به آقای تاجزاده می گویم: شما سه چهار سال روزه گرفته ای اما همسرت لاغر شده. در باره ی همسر آقای تاجزاده بگویم که این شیر بانو تمثیلی از پایداری و صبر و متانت است. بارها به وی گفته ام که شما و امثال شما پرچم های ما هستید برای سربلندی. عجبا که در ماههای نخستِ زندان، یک روز بازجوی بی سواد و پخمه ی من در میان ناسزاهای سخیف و آنچنانی اش، سخن به ستایش از تاجزاده و همسرش گشود که: بلحاظ اخلاقی، در میان همه ی اصلاح طلبان تنها و تنها تاجزاده سالم است آنهم بواسطه ی همسرش خانم محتشمی پور.
هشت: در بیمارستان که بستری شدم، جز یکی دو نفر کسی خبر نداشت. که من کجایم و چه قرار است با من بکنند. این خواست و اصرار خود من بود برای پرهیز از مزاحمت برای دوستان. دو عزیز اما از پرچین تأکیدهای من بدینسوی جهیدند و خود را به تخت من رساندند. یکی مادرسعید زینالی بود و دیگری بانو گوهر عشقی. که گوهر عشقی به دوست من گفته بود: یا مرا به دیدن فلانی می برید یا من به رباط کریم باز نمی گردم. راستی، من برای دردِ گردنم به بیمارستان رفته بودم اما پزشکان فنر به رگهای قلب من فرو کردند. فعلاً این درد کتف و گردن را باید تحمل کنم تا قلب خود را باز یابد. سپاس از همه ی خوبانی که نگرانم بودند.
نه: دوشنبه های لاستیک دنا را از دست ندهید. قشقرقی است آنجا. هفته ی گذشته که من در بیمارستان بودم یکی از کارکنان لاستیک دنا روی عزیزان ما از بالا آب می گیرد با شیلنگ. گوهر بانو به وی می گوید: اسید هم بپاشی من تکان نمی خورم. و دوستان ما در زیر بارش آب مانده بودند تا طرف از رو رفته بود. نشانی؟ میدان ونک ابتدای گاندی. زمان؟ ده تا دوازده.
ده: این هم یکی از تابلوهایی که به تازگی از کار در آورده امش. این تابلو را من با یاد " رویین عطوفت" کار کرده ام. مرد استوار و سر زنده و شایسته و پاک و بی گناهی که اکنون در زندان اوین زندانی است بخاطر این که با دوستانش در یکجا جمع می شده اند و با هم کتاب می خوانده اند. و قرار است ده سال دیگر هم در زندان بماند. آقا رویین، سلام!
محمد نوری زاد
هشتم شهریور نود و چهار – تهران

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

حکم دو تن دیگر از مربیان عرفان حلقه صادر شد

#ایران - حکم دو تن دیگر از مربیان عرفان حلقه صادر شد


آقایان سید سعید هاشمی و محمدرضا صدیقی از مربیان شهر مشهد، در شعبه ۱۳۳ دادگاه کیفری دو مشهد، هر کدام به ۷ سال حبس تعزیری شامل: ۵ سال حبس تعزیری بابت اتهام توهین به مقدسات اسلام و ۲ سال حبس تعزیری بابت اتهام تحصیل مال نامشروع محکوم شدند.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

خانم عبادی جواب بدهید;محمد امیرخیزی

#ایران - خانم عبادی جواب بدهید;محمد امیرخیزی


خانم عبادی یکی از امضا کنندگان بیانیه توافق هسته ای هستند یعنی از توقف وتعطیلی غنی سازی برنامه هسته ای ضد ملی ومیهنی پشتیبانی کرده وبه رجال ونمایندگان مجلس آمریکا هم توصیه میکنند با اوباما ( حالا معلوم شده که او با اونا ست) همراهی کنند; خانم عبادی که رشته فعالیت شان حقوق بشری بوده وجایزه صلح را هم بهمین دلیل وبدلایل مختلف مماشات ولابی پشت پرده بایشان داده اند وسیاست خط قرمز شان هست بفرمایند آن حقوق بشری که خانم مدافع آنست درکجای این توافقنامه گنجانده شده در حالیکه ( اعدامها در دوره روحانی افزایش چشمگیری داشته وامروز ۷ نفر فقط در کرمانشاه بدار آویخته شدند) چرا ازاین توافقنامه حمایت میکنند واین جناحی که حالا در مبارزه داخلی قدرت برتخت نشسته آیا همانهائی نیستندکه در دهه ۶۰ سیاهترین دوره این رژیم را در نقض حقوق بشر رقم زدند؟ والان در سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ که جنایت علیه بشریت نامیده شده هستیم و خانواده ها را از حضور برمزار عزیزانشان هنوز هم منع میکنند و عاملان و آمران آن جنایتِ فراموش نشدنی حالا جایزه گرفته ودر کابینه تدبیر وامید دارای پست ومقام وزارت ومناصب کلیدی هستند، آخوند علوی وزیر اطلاعات رژیم اخیرآ در اعترافی جالب میگوید : خاستگاه وزرای حسن روحانی یا سپاه بوده یا وزارت اطلاعات ویا در قوه قضائیه رژیم سابقه داشته اند تا جائیکه بیاد دارم دکتر سیف زاده وکیل حقوق بشری زندانی وهمکار خانم عبادی در کانون ، در بیانیه هایشان انحلال قوه قضائیه و تعطیلی دادگاههای غیر قانونی انقلاب را مصرانه خواستارند واین عوامل فاسد قضائی در کابینه روحانی جا خوش کرده اند وباید عاملان وآمران سر کوب وفساد از قبیل مرتضوی وحداد، یزدی، شاهرودی،صلواتی ومقیسه ولاریجانی وپورمحمدی، نیری ، سیدحسین موسوی واردبیلی ورازینی وغیره باید محاکمه ومجازات شوند.
خانم عبادی ; ممکن است بفرمائیدکه مماشاتگران درکجای این توافقنامه مردم ایران ومسآله نقض سیستماتیک حقوق بشر ودموکراسی را مورد تآکید قرار داده اند که شما عنصر حقوق بشری مهر تآیید میزنید ؟
این یک توافق بین دولتها بوده واصلآ منافع مردم در آن مد نظر قرار نگرفته، آن زندانی بی پناهی که زیر حکم اعدام است اگر از شما بپرسد : شما ، مخالف اعدام ومدافع حقوق بشر در کجای این توافقنامه وکدام بندش اعدام را نفی کرده که پای بیانیه اش را امضا میکنید چه جوابی دارید ؟ آیا شما نمیدانید که در ورای این نرمش قهرمانانه که بحث در باره آن ممنوع اعلام شده آنروی سکه اش سرکوب وشکنجه واعدام درداخل است؟
آیا شما نبودید که تا دیروز از دستآورد هسته ای ششدانگ دفاع کردید؟ درحالیکه باعتراف رژیم بیش از ۷۰۰ میلیارد دلارازجیب مردم محروم به چه قیمتی خرج این برنامه شده وبدلیل اصرار بر ادامه این پروژه بقول رئیس جمهورش سالی ۲۵ الی ٤۰ میلیارد دلارهم فقط برای واردات کالاهای اساسی باج سبیل پرداخته اند واز مزد کارگر و معلم وکارمند وطبقات کم درآمدوداروی مریض قطع کرده وبه چاه ویل هسته ای سرازیر کرده اند وشما خانم عبادی باافتخار اعلام میکنید داشتن بمب هسته ای افتخار وحق مسلم این کشور باستانی است؟
وامروز هم تعطیلی این پروژه را تآیید میکنید!!
خانم عبادی سیاست کار شمانیست زود گول دروغهای دغلبازان سیاسی را میخورید سیاست را کنار بگذارید وسخنگوئی ابوغریب و گوانتانامو را هم فراموش کنید واوین وگوهردشت ، قزلحصار وزندان جدید تهران وسایر زندانهارا دنبال کنید که حتی زندانیان سیاسی نه تلفن دارند نه هواخوری ونه تغذیه مناسب ونه امکانات متداول دیگر ، همکاران زندانی شما ، دکتر سیف زاده وسلطانی ونرگس محمدی با انواع مریضی ها بدون امکانات پزشکی وزندانیان دیگر در سن بالای ٦۰ سال ومریضی ها وامواج مضره پارازیت را شاید نشنیده اید باین اسامی دقت کنید: حمید حایری ، عفیف نعیمی واسدالله هادی واصغر قطان وافشین بایمانی ۱۵سال درحبس وارژنگ داوودی ۱۲ سال درحبس محکوم به اعدام عمرفقه پور ۲۰ سال زندان ‌محمد نطری با ۲۲سال حبس خالد فریدونی ۲۰ سال خالد حردانی ۱۵ سا حبس کریم مآروف عزیز با۸۲ سال سن وحسن طفاح ۸۵ ساله وجمال خانجانی ۸۲ ساله ودیگران که از قلم افتاده اند .
آیا کشوری که بقول رئیس جمهورش تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد تشخیص داده شده واین یعنی امنیت وصلح جهانی را تهدید میکند ودرداخل هم همکارانتان بجرم دفاع اززندانیان سیاسی در حبس بسر میبرند شما چگونه امضایتان را پای این بیانیه میگذارید؟
دراین سی وچند سال درکدام برهه حقق بشر، سیستماتیک نقض نشده ویا کدام پایگاه وارگان مدنی ودموکراسی پایه گذاری شده در حالیکه حتی کانون نیم بند شمارا هم تاب نیاوردند وبستند ومصادره کردند وبا وقاحت تمام رئیس جمهور شما و وزیر امور خارجه اش جلوی دوربین ها به شعور مردم توهین کردند ومدعی شدند که ما زندانی سیاسی وعقیدتی نداریم. خانم عبادی! یاشما وهمکاران زندانی تان دروغ میگوئید که مدافع حقوق بشر هستید یاآنها دروغ میگویند که زندانی سیاسی وعقیدتی ندارند پاسخ این تناقض را شما باید بمردم بدهید اگر مردم را محق میدانید که از شما سؤال کنند وپاسخ دهید.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

دهها هنرمند خواستار آزادی فوری مصطفی عزیزی شدند

#ایران - دهها هنرمند خواستار آزادی فوری مصطفی عزیزی شدند


شماری از هنرمندان و فعالان فرهنگی روز جمعه با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط مصطفی عزیزی، داستان‌نویس و هنرمند زندانی، شدند. در این بیانیه که نام ۳۶ فعال فرهنگی در آن ذکر شده، مصطفی عزیزی نویسنده ای خطاب شده که “صرفا از حقوق انسانی خود مبنی بر آزادی بیان استفاده کرده و انتقاداتی از حکومت ایران در شبکه‌های اجتماعی مطرح کرده است” و بر پایه این بیانیه فعالیتهای او “نباید بهانه‌ای برای زندانی کردن” آقای عزیزی قرار گیرد. دادگاه انقلاب، مصطفی عزیزی را به اتهامهای اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در فضای مجازی و توهین به رهبر جمهوری اسلامی به ۸ سال زندان محکوم کرده است.


#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

درخواست کری از ایران: به بازداشت ناعادلانه امیر حکمتی پایان دهید

#ایران - درخواست کری از ایران: به بازداشت ناعادلانه امیر حکمتی پایان دهید


جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، روز جمعه ششم شهریور از ایران خواست تا با آزادی امیر حکمتی به بازداشت «ناعادلانه» این شهروند ایرانی آمریکایی پایان دهد. روز شنبه هفتم شهریور ماه مصادف است با چهارمین سال بازداشت امیر حکمتی. وی مدتی به عنوان تفنگدار دریایی در ارتش آمریکا خدمت کرده است.امیر حکمتی در حالی ‌که به گفته خود برای دیدار با مادربزرگش به ایران رفته بود، بازداشت و به اتهام‌های «جاسوسی» و «همکاری با کشورهای متخاصم» ابتدا به اعدام محکوم شد، اما این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال زندان کاهش پیدا کرد.این در حالی است که جان کری روز جمعه با تکذیب «اتهام جاسوسی» امیر حکمتی در بیانیه‌ای گفته است: «ما بار دیگر از مقام‌های ایران می‌خواهیم به دلایل انسان‌دوستانه امیر را آزاد کنند».وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به نزدیک شدن به چهارمین سال بازداشت این شهروند ایرانی- آمریکایی گفته است: «خانواده حکمتی در این سال‌ها روحیه و مقاومت الهام بخشی از خود نشان داده‌اند».وی اضافه کرده است: «امیر، به عنوان یک تفنگدار سابق ارتش، شجاعت فوق‌العاده‌ای در برابر این بی‌عدالتی از خود نشان داده است».جان کری همچنین خواستار آزادی سعید عابدینی و جیسون رضایی، دو شهروند دیگر ایرانی- آمریکایی شده است.
سعید عابدینی، کشیش ایرانی- آمریکایی‌ هم اکنون در ایران زندانی است.
جیسون رضائیان، خبرنگار روزنامه واشینگتن‌پست، تیرماه پارسال همراه با همسرش و دو نفر دیگر بازداشت شد که به جز او بقیه آزاد شده‌اند.
وزیر امور خارجه امریکا همچنین در این بیانیه خواستار همکاری ایران برای پیدا کردن رابرت لوینسون شده است.رابرت لوینسون، شهروند آمریکایی‌ و مامور سابق پلیس فدرال این کشور، بنا بر گزارش‌های اولیه به عنوان بازرس خصوصی برای یک شرکت بزرگ کار می‌کرد و برای تحقیق در مورد «قاچاق سیگار» به جزیره کیش در ایران سفر کرده بود؛ اما بعد از این سفر اطلاعی از وضعیت او در دست نیست.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

گزارش اجرای حکم اعدام و آخرین ملاقات بهروز آلخانی، كاوه قریشی

#ایران - گزارش اجرای حکم اعدام و آخرین ملاقات بهروز آلخانی، كاوه قریشی


خانواده بهروز آلخانی به روز می‌گویند این زندانی سیاسی روز چهارشنبه، بعد از آنکه واپسین‌بار با بستگان خود ملاقات کرد، به همراه پنج زندانی مرتبط با جرایم کیفری در زندان مرکزی ارومیه اعدام شده است. رئيس سازمان حقوق بشر ایران هم به روز می‌گوید اجرای همزمان این پرونده‌ها دست حاکمیت را در توضیح به جامعه بین‌الملل و نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر باز خواهد گذاشت.پیمان آلخانی، برادر بهروز آلخانی می‌گوید حکم برادر او و پنج زندانی دیگر روز چهارشنبه، ۴ شهریورماه در محوطه زندان مرکزی ارومیه به اجرا درآمده است.سازمان عفو بین‌الملل، از سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر، یک روز قبل از اجرای حکم اعدام بهروز آلخانی از مقامات جمهوری اسلامی خواسته بود از اعدام او خودداری کنند.اجساد ۵ زندانی دیگر زندان ارومیه که روز چهارشنبه اعدام شده بودند به خانواده‌هایشان تحویل داده شده، اما مقامات قضایی هنوز جسد بهروز آلخانی را به خانواده وی تحویل نداده‌اند.یکی دیگر از بستگان بهروز آلخانی به روز می‌گوید که آنها روز چهارشنبه بعد از اطلاع از اجرای حکم اعدام، به دادسرای ارومیه مراجعه کرده‌ اما مسئولان هیچ توضیحی در خصوص جنازه این زندانی نداده و به خانواده نیز بی‌احترامی کرده‌اند.این فرد که به عنوان یکی از بستگان نزدیک پیش از اعدام، بهروز آلخانی را در زندان ارومیه ملاقات کرده به روز می‌گوید او "با اینکه می‌دانست برای اجرای حکم منتقل شده اما به ما روحیه می‌داد."پیمان آلخانی برادر وی نیز به نقل از پدر و مادر بهروز از آخرین گفته‌های او در ملاقات به روز می‌گوید: "بهروز در این ملاقات گفته بود من پشیمان نیستم. از پدر و مادرم خواسته که نگران نباشند. گفته بود من به زندان و اعدامم افتخار می‌کنم. اعدام شوم بهتر از این است که زیر ظلم زندگی کنم."به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، بهروز آلخانی در ۷ بهمن‌ماه سال ۱۳۸۸، به همراه ۱۵ نفر دیگر به اتهام رابطه با پژاک، حزب حیات آزاد کردستان، در سلماس آذربایجان غربی بازداشت شده بود.بر اساس این گزارش بعد از چند ماه از بازداشت، به وی، علاوه بر عضویت در پژاک، اتهام دیگری در ارتباط با "قتل دادستان خوی" تفهیم و بر ان اساس به اعدام محکوم شد.ولی حاجی قلی‌زاده، دادستان شهرستان خوی، در دی ۱۳۸۸ و در مقابل منزل خود به ضرب گلوله کشته شد. آنزمان انگشت اتهام به سمت پژاک رفته اما رئيس این حزب در مصاحبه با روز این اتهام را تکذیب کرده بود.پیمان آلخانی می‌گوید دادگاه برادرش بسیار مختصر بوده و او در شرایطی که هنوز آثار شنکجه بر بدنش مانده بود در یک محکمه نمایشی و بدون وکیل محاکمه شده است.وکیل پرونده این زندانی به گفته بستگان وی، فردی نزدیک به وزارت اطلاعات بوده و از زمان شدت گرفتن احتمال اجرای حکم نیز تلفن خود را خاموش کرده و هیچ توضیحی در رابطه با فرجام پرونده به خانواده نداده است.به گفته یک عضو دیگر خانواده بهروز آلخانی، او حدود ۱۴ ماه در زندان‌های خوی و ارومیه برای اعتراف زیر شکنجه بوده و حکم دادگاه نیز بر اساس اعترافات تحت شکنجه صادر شده است.مراسم ختم بهروز آلخانی در منزل آنها بدون هیچ محدودیتی شروع شده و تا هنگام تهیه این گزارش در حال برگزاری بوده است.
سایت "کانون مدافعان حقوق بشر کردستان"، گزارش کرده که حکم ۵ نفر دیگری که همراه بهروز آلخانی اعدام شده‌اند، به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر صادر و اجرا شده است.محمود امیری‌مقدم، سخنگوی سازمان حقوق‌بشر ایران با اشاره به اینکه دستگاه قضایی به روال سابق که انکار وجود زندانیان سیاسی است، می گوید حکم بهروز آلخانی را با پنج زندانی مرتبط با جرایم کیفری به اجرا در آورده‌اند.به گفته این فعال حقوق بشر اتهام اولیه آقای آلخانی عضویت موثر در پژاک بوده اما در کنار این موضوع پرونده‌ای هم در خصوص قتل دادستان برای او تشکیل داده‌اند تا به این ترتیب دست آنها در توضیح به جامعه بین‌الملل بازتر باشد.بهروز آلخانی و پنج زندانی دیگر یک روز بعد از انتقال به زندان انفرادی اعدام شدند. سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران می‌گوید: "در واقع مدت زمان نگهداری آنها تا اجرای حکم بسیار کمتر از زمان معمول بود. معمولا زندانیان محکوم به اعدام به مدت دو روز در انفرادی نگه داشته می‌شوند. اما در این مورد اخیر به نظر می‌رسد احکام با شتاب و سرعت خاصی به اجرا در آمده است."در سال‌های گذشته شماری از زندانیان کرد به اتهام عضویت در احزاب مخالف از جمله پژاک اعدام شده‌اند.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

همسرصدیقه مرادی: تاوان سال ۶۰ را می پردازیم، فرشته قاضی

#ایران - همسرصدیقه مرادی: تاوان سال ۶۰ را می پردازیم، فرشته قاضی


همسرش می گوید هنوز آثار شکنجه ها و دردهای زندان دهه ۶۰ بر بدن او است و حالا بیش از ۴ سال است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر می برد. صدیقه مرادی، زندانی سیاسی بند نسوان زندان اوین، به گفته همسرش، زنی ۵۴ ساله و خانه دار است و بعد از آزاد شدن از زندان در دهه ۶۰ دیگر فعالیتی نداشته اما به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به محاربه و ۱۰ سال زندان محکوم شده است.او یکی از زندانیان گمنامی است که کمتر درباره وضعیت اش در رسانه ها خبری منتشر شده است. صدیقه مرادی وضعیت جسمی مساعدی ندارد و مهدی خواص، همسرش در مصاحبه با روز می گوید: از نظر جسمی ایشان به خاطر وضعیت سنی و دردهای استخوانی شرایط خوبی ندارند. بخصوص که زندانی دهه ۶۰ بوده و عواقب و دردهای شکنجه های آن زندان هنوز در بدنش است. مشکل شدید معده هم دارد و وضعیت اش در زندان بدتر شده. حتی روزی هم که آمدند ایشان را ببرند، خانه ما طبقه چهارم بود کمردرد شدیدی داشت و با درد شدیدی پایین رفت . ۸ تا ۹ ماه هم که انفرادی نگه اش داشتند. در کل وضعیت جسمانی خوبی ندارد، ولی کاری نمی توان کرد ، باید بسازیم.همسر صدیقه مرادی توضیح می دهد: او در دهه ۶۰ دانش آموز دبیرستانی بود و قبل از ۳۰ خرداد بازداشت شده بود؛ یعنی ۲۷ خرداد سال ۶۰. درواقع یک دانش آموز دبیرستانی  که در آن زمان هوادار مجاهدین بود . بعد هم سال ۶۴ او را دوباره دستگیر کردند و ۴ سال زندانی بود و سال ۶۸ آزاد شد. اما دیگر هیچ فعالیتی نداشت والان به نوعی دارد تاوان همان دهه ۶۰ را باز می پردازد. روزی که آمدند او را ببرند، چیزی به ما نگفتند فقط حکم بازداشت را نشان دادند. ساعت ۵ صبح ۱۱ اردیبهشت ۹۰ ریختند خانه ما. دخترم که ۱۳ سالش بود، خواب بود. بعد گفتند با مجاهدین ارتباط داشتی و اتهام  هواداری موثر از این سازمان را زدند و حکم ۱۰ سال زندان دادند در حالیکه خانم من یک زن خانه دار بود و هیچ فعالیتی نداشت.سوال میکنم: چطور در شرایطی که می گویید همسرتان هیچ فعالیتی نداشت چنین اتهام سنگینی متوجه او کرده اند؟ می گوید: هیچ ارتباطی با مجاهدین نداشت. تنها ارتباطش این بود که با دوستان سابق اش که در زندان با هم بودند، یعنی هم بندی های  زندان، رفت و آمد داشت، که آن ها هم همین جا، یعنی در ایران زندگی میکنند. همسرم با آنها که دوستان قدیمی و همبندی زندان بودند، رفت و آمد داشت. همین را گفتند ارتباط و اتهام محاربه زدند شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب و قاضی مقیسه حکم ۱۰ سال داد که در تجدیدنظر هم تایید شد. وکیل شان هم که خانم پورفاضل بود  وقتی شنید ۱۰ سال خیلی خوشحال شد. می گفت کف حکم محاربه را داده اند،حکم محاربه اعدام است. کلا راضی بود از وکالت خودش و می گفت من توانستم حکم را پایین بگیرم.آقای خواص می گوید که براساس ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی به همسرش اتهام محاربه زده اند: بر اساس این ماده هرکسی در هرشرایطی با جریاناتی که قیام مسلحانه کرده، چه شاخه سیاسی چه هر شاخه دیگری با حکم مرکزیت آن جریان محکوم می شود. حالا اما تعریف محاربه در قانون این نیست ولی خب بر همین اساس اتهام و حکم را دادند.او می گوید: همسرم تاکنون مرخصی نیامده؛تلفن هم ندارند یعنی اصلا امکان تلفن به ما را ندارد. ملاقات هم هفته ای یکبار است و کابینی.البته باید ماهی یکبار  برویم دادستانی درخواست کنیم، فرم پر کنیم و درخواست ملاقات حضوری بدهیم. دخترم اما مدرسه می رود و ملاقات برای او دو هفته یکبار است. خیلی سخت است من نمی خواهم بین دختر و پسر تفاوتی قائل شوم اما دختر نوجوان خیلی از مسائل را با مادر می تواند مطرح کند. ملاقات ها هم  تاثیر گذار است اما همان یکی دو روز، بعد نه تلفنی است نه هیچ امکان دیگری تا ملاقات بعدی. درحالیکه قانون می گوید حق تلفن دارند، حق مرخصی دارند و …همسر صدیقه مرادی می گوید که برای اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی هم پی گیری کرده اما در نهایت گفته اند ماده ۱۳۴ شامل حال همسرش نمی شود چون محاربه است. او تنها همین یک اتهام را دارد.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

گزارشي كوتاه از يكي از زندانيان آزاد شده درتجمع استاد محمد علي طاهري

#ایران - گزارشي كوتاه از يكي از زندانيان آزاد شده درتجمع استاد محمد علي طاهري 


روز 25 مرداد ماه معترضين به حكم اعدام استاد محمد علي طاهري اعلام تجمع درمقابل دادگستري تهران اعلام كرده بودند. كه عليرغم فضاي امنتي شديد هواداران و شاگرادن محمد علي طاهري حضور خود را در جا جاي تهران به حاكمان و مامورين شب نشان دادند. و سرشار از مهر و همراهمي مردم به جان آمده از اعدامها گرديدند. بازداشتي از بند رسته : موقع بازداشت ما 83 نفر بوديم كه 23زن و 60 مرد درميان ما بودند كه 40 نفر از خانم ها و آقايان همان شب اول آزاد شدند.17 نفر را پرونده سازي كردند و ساعت 23 شب ما را به وزرا - قرچك بردن و آن شب را آنجا بوديم. روز بعد هم با دستبند از صبح تا 7شب بدون ناهار در اوين بوديم كه – كلي هم كتككاري كردند. جالب اينكه موقع دستگيري يكي از خانم ها مقاومت ميكردو با يكي ازمامورين پليس زن درگير شد. و گوشمالي اساسي به مامور مربوطه داده شد. پليس كارش به بيمارستان كشيد. چون با جسارت تمام لگدي به شكم پليس زن زد كه باعث خونريزي داخلي شد و.عليرغم اينكه كلي هم كتك خورده بود ولي هفته بعد ناچارا با سند آزاد شد.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

حرف دل امروز-برای مادرانی که درد را می فهمند

#ایران - حرف دل امروز-برای مادرانی که درد را می فهمند
برگرفته از فیس بوک مادر امیرارشد تاجمیر از شهیدان قهرمان عاشورای88


ایران-مادر امیر ارشدتاجمیر از شهیدان قهرمان عاشورای88
برای مادرانی که درد را می فهمند . و من مادر امیر ارشد تاج میر هستم
من می سوزم . مدام می سوزم
هر لحظه . هر دقیقه . هر ساعت و هر روز
شما مادران آقا زاده ها ؟ شما هم می سوزید
نمی دانم . دوست هم ندارم بسوزید .
شما هم مادرید . پس حتما عاشقید . عاشق فرزندانتان .
ما هم عاشقیم . عاشق فرزندانمان .
شما درد ندارید . فرزندانتان سیر اند .
ما . درد داریم . فرزندانمان گرسنه اند .
شما درد ندارید . فرزندانتان خوشحالند و از هفت دولت آزاد .
ما درد داریم . فرزندانمان اسیرند و در آزار .
شما مادران آقازاده ها ؟ درد بد است
درد . درد دارد .. شما
چگونه درد های ما را می بینید و نمی بینید ؟
شما چگونه زجر های ما را می بینید و نمی بینید ؟
مادر . مادر است . چه مادر آقا زاده ؟ چه مادر یک مبارز
فرزندان ما قاتل نیستند وزارت و صدارت نمی خواهند .
آنها انسانند . انسانی که به یک لقمه نان شرافتمندانه  قا نع اند
نگذارید آنها را برای عقایدشان  سر به دار کنند
من نمی توانم حتی خاری را در پای فرزند شما ببینم .
شما چگونه خنجر بی مهری را بر سینه ی پاک فرزندان ما
می بینید و سکوت می کنید ؟
بس است  کشتن  به بهانه های واهی بس است .
بس است زندان و شکنجه به هر دلیل بس است .
می دانید ؟ به جای هر یک تنی که بی گناه کشته می شود ؟
میلیونها تن زاده می شوند و هیچکس نمی تواند
جلوی این تکثیر بی وقفه را بگیرد .
این جبر تاریخ است . این جبر تاریخ است .

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

گزارشگران بدون مرز بازداشت کیوان مهرگان را محکوم کرد

#ایران - گزارشگران بدون مرز بازداشت کیوان مهرگان را محکوم کرد


گزارش‌گران بدون مرزبازداشت کیوان مهرگان همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح طلب و دبیر سابق سرویس سیاسی روزنامه‌ی شرق را محکوم کرد. این روزنامه‌نگار در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۴ به هنگام مراجعه به اداره گذرنامه برای تمدید گذرنامه اش بازداشت و به دادسرای اجرای احکام مستقر در زندان اوین منتقل شد. در این دادسرا وی مطلع شد که در رابطه با بازداشت های جمعی در روزنامه شرق در سال ۸۸ به یکسال زندانی قطعی محکوم شده است.در تاریخ ١۶ آذر ۱۳٨٩ ماه ماموران امنیتی با یورش به روزنامه‌ی شرق کیوان مهرگان و سه تن دیگر از همکارانش را، علی خدابخش مدیر و سرمایه گذار روزنامه ، احمد غلامی سردبیر، فرزانه روستایی دبیر سرویس بین‌المللی را در محل کار خود بازداشت کردند. وی در تاریخ ٢۶ دی ماه با سپردن ١٠٠ میلیون تومان وثیقه و به شکل موقت از زندان آزاد شده بود. مستند ساز و نویسنده مستقل برای دومین بار در تاریخ ٩ بهمن ١٣٩٢ در بازداشت های گسترده روزنامه‌نگاران بازداشت که در ۴ اسفند همان سال آزاد شد. کیوان مهرگان هم‌اکنون در بند هشت زندان اوین زندانی است.گزارش‌گران بدون مرز همچنین در همین روز از آزادی سعید متین پور روزنامه‌نگار هفته نامه یارپاق و همکار روزنامه‌های محلی استان آذربایجان، پس از سپری کردن دو سوم محکومیت خود مطلع شده است.وی در تاریخ ٢٠ تیرماه ١٣٨٨ پس از احضار به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران بازداشت و برای طی کردن هشت سال محکومیت روانه‌ی زندان اوین شد. در ٢٢ خرداد ماه ١٣٨ این روزنامه‌نگار از سوی همین شعبه دادگاه برای ” ارتباط با بیگانگان به ٧ سال و برای “تبلیغ علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری محکوم و این حکم سپس از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شده بود. یش از این سعید متین‌پور در تاریخ ۵ خرداد ماه ١٣٨٧ نیز بازداشت شده بود که در ٨ اسفند ماه همان سال با سپردن وثیقه ۵٠٠ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.وی در این مدت از بیماری‌‌های متعددی حاصل از فشارهای زندان از جمله کمر درد و ناراحتی های گوارشی رنج می‌برد. تلاش هر روزه‌اش برای احیای حقوق زندانیان از او چهره‌ای نامدار در مبارزه برای بهبود شرایط دشوار بازداشت برای زندانیان عقیدتی ساخت است. سعید متین پور از جمله برگزیدگان ١٠٠ قهرمان اطلاع رسانی در جهان گزارش‌گران بدون مرز است. آزادی این روزنامه‌نگار با اجرای ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی (تصویب شده در سال ۱۳۹۲) ممکن شده است. در این قانون مقرر شده است که در صورت تعدد جرائم از انواع مختلف در مورد همه آن‌ها حداکثر مجازات صادر می‌شود، ولی تنها مجازات اشد اجرا می‌شود و بقیه مجازات‌ها اجرا نمی‌شود.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

این کجا و آن کجا؟ مهدی خزعلی

#ایران - این کجا و آن کجا؟ مهدی خزعلی


امروز محمدرضا احمدی از زندان اوین تماس گرفت، او از عزیزان سرای قلم می‌باشد، به جرم حق‌گویی و حق‌خواهی دربند است، او بر دروغ و تزویر و ریا شوریده است، او بر شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم صبوری نکرده است، فریاد اعتراض او بر غارت بیت‌المال بود و بس، برایش ۵ سال حبس بریدند و یک روز مرخصی ندادند، امروز حتی از اعزام به بیمارستان برای درمان محروم است!و اما محمدرضا رحیمی که مدرک کاردانی ریاست دانشکده حقوق را داشت و پرونده تخلفات استانداری کردستان بررسی نشده و معاون اول دولت اختلاس بود و فقط به خاطر یکی از اختلاس‌های میلیاردی – که برملا شده بود- محاکمه و محکوم به حبس گردید، هنوز آب خنک اوین از گلوی مبارک فرو نرفته سر از کردستان درآورد و حتی مشغول فعالیت انتخاباتی شد! البته گاهی هم برای خالی نبودن عریضه از هم‌بندیهای اوین تفقدی می فرمایند!این مختصر را نوشتم تا بدانید چرا مملکت اصلاح نمی‌شود، چون دزدان و اختلاس‌گران محترم‌اند و تکریم می‌شوند و آمران به معروف و ناهیان از منکر از کمترین حقوق یک زندانی محروم‌اند و حتی اگر از درد بمیرند اجازه درمان ندارند!شاهد زنده ما محمدرضا احمدی است که ضرورت دارد برای آسیب جدی مهره‌های کمری و مشکلات و بیماری‌های دیگر که سلامت او را به مخاطره انداخته، هر چه زودتر تحت درمان قرار گیرد!متاسفانه هنوز اقدامی برای درمان و مرخصی او انجام نشده است.
پنجم شهریور ۱۳۹۴
مهدی خزعلی



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

مهدی خزعلی در بیانیه ای خطاب به محمد علی طاهری

#ایران - مهدی خزعلی در بیانیه ای خطاب به محمد علی طاهری


بایست و به اعتصاب غذایت تا شکستن این حکم ناعادلانه ادامه بده!
مهدی خزعلی فعال سیاسی شناخته شده، با انتشار آخرین بیانیه مادر محمد علی طاهری، در صفحه شخصی خود نوشت:با سلام به مادر عزیزی که فرزند را در حال آب شدن می بیند، من این حال را دیده ام و درک می کنم، اما بر خلاف همه می خواهم به آقای طاهری بگویم: بایست و به اعتصاب غذایت تا شکستن این حکم ناعادلانه ادامه بده!من به حق و باطل بودن اندیشه کاری ندارم، من فقط با این حکم غیر عادلانه می ستیزم و معتقدم خطاب حق تعالی که فرمود:" فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" نماد آزادی بیان - ولو کلام باطل - است و تجویز اعدام برای اندیشه - ولو باطل - عین جاهلیت و خلاف نص قرآن است.
مهدی خزعلی
94/6/5

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

ماموران امنیتی مانع از مراسم اعدام‌شدگان ۶۷ در گورستان خاوران شدند

#ایران - ماموران امنیتی مانع از مراسم اعدام‌شدگان ۶۷ در گورستان خاوران شدند


ماموران امنیتی ایران نگذاشتند مراسم یادبود زندانیان سیاسی اعدام‌شده در جریان اعدام‌های ۶۷ در گورستان خاوران، در جنوب تهران، برگزار شود. روز، جمعه ۶ شهریور، اعضای خانواده اعدام‌شدگان قصد داشتند وارد گورستان خاوران بشوند که ماموران امنیتی با آنان برخورد کردند. گفته شده که چند نفر از شرکت‌کنندگان نیز بازداشت شده‌اند.به افرادی که در محل حاضر بوده‌اند گفته شده که حق ندارند در شهریور ماه به گورستان خاوران بروند.در مرداد و شهریور سال ١٣۶۷ چند هزار نفر از زندانیان سیاسی، عمدتا از سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپگرا، که دوران محکومیت خود را می‌گذراندند اعدام شدند. آیت‌الله حسینعلی منتظری، در کتاب خاطرات خود دستور آیت‌الله خمینی برای اعدام این زندانیان را منتشر کرد.تصور می‌شود که شماری از این اعدام‌شدگان در گورستان خاوران و در گورهای جمعی دفن شده باشند.بستگان و نزدیکان اعدام شدگان در نخستین جمعه شهریور ماه و آخرین جمعه سال مراسم یادبودی در خاوران برگزار می‌کنند. این مراسم پیش از این نیز با تنش و دستگیری شرکت‌کنندگان همراه بوده است.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

تعلل در اعزام سعید رضوی فقیه به بیمارستان به بهانه تعطیلات آخر هفته

#ایران - تعلل در اعزام سعید رضوی فقیه به بیمارستان به بهانه تعطیلات آخر هفته


سعید رضوی فقیه علی‌رغم درد قلب و برادیکاردیا به بهانه تعطیلات آخر هفته به بیمارستان منتقل نشد. مأموران زندان این زندانی سیاسی را که هفته گذشته قبل از اتمام دوره درمان به زندان منتقل شده بود، به خاطرعدم حضور مسئولان زندان به بهانه تعطیلات به بیمارستان منتقل نکردند.سعید رضوی فقیه هفته گذشته علی‌رغم ناتمام ماندن پروسه درمان و برخلاف نظر پزشکان به زندان منتقل شده بود و سابقه سکته قبلی را در پرونده خود دارد.این در حالی است که وی به دلیل ناتمام ماندن دوران درمان قبلی پس از جراحی قلب باز، دچار حمله قلبی، عفونت ریه و آسم شده بود.دوران محکومیت رضوی فقیه پنج ماه پیش به پایان رسیده و علیرغم پاین حکم بصورت بلاتکلیف در انتظار دادگاه سخنرانی سال ۹۲همدان خود در زندان رجایی شهر به سر می‌برد.



#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام