ايران- کمال شریفی ـ روزنامەنگار زندانی کُرد
27 فروردين 94
کمال شریفی روزنامهنگار زندانی کُرد در زندان میناب، با وجود گذشت بیش
از ۶ سال از مدت حبس خود تاکنون اجازه حتی یک
روز مرخصی هم را نداشته است.
کمال شریفی روزنامهنگار سیاسی کُرد ۴٢ سالهی محبوس در زندان میناب، به همراه زندانیان عادی و
جرایم مواد مخدر به سر میبرد؛ وی از ابتدای زندان خود تاکنون ممنوعالملاقات بوده
است و تنها یکبار مادر و برادرش با اخذ اجازه از مسوولین قوه قضاییه، موفق به
ملاقات وی شدهاند.
کمال شریفی فرزند بایزید متولد اول مهرماه ۱۳۵۱، در شهر سقز است. پدرش بنای ساختمان و کارمند اداره آموزش و پرورش بود. کمال در این شهر تا دیپلم در رشته علوم انسانی به تحصیل ادامه میدهد. وی در تابستان سال ۶٧ در مرز سردشت دستگیر و به اتهام خروج از مرز و همکاری با حزب دموکرات کردستان ایران محکوم و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سقز و زندانهای سردشت و پیرانشهر سپری میکند. او همچنین در سال ۶٨ و ۶٩ چندین بار به اتهام هواداری و فعالیت برای این حزب توسط نیروهای امنیتی سپاه پاسداران و اداره اطلاعات شهر سقز، دستگیر و در نهایت در اواخر بهار ۶٩ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان سقز، به یک سال حبس و تحمل ۴٠ ضربه شلاق محکوم میشود.
این روزنامەنگار کُرد در بهار سال ١٣٧٠، همزمان با آزادسازی بخش وسیعی از جنوب کردستان در عراق، به عضویت رسمی حزب دموکرات کردستان ایران درمیآید. وی در اوایل سال ١٣٨٠ کار ترجمه و نویسندگی را شروع میکند و به جز نشریات سازمانی حزب، همکاری نزدیکی با برخی از روزنامەنگاران و روزنامههای مدنی در شهرهای سلیمانیه و اربیل در اقلیم کردستان عراق داشته است و مدتی هم در رادیو صدای کردستان، از اعضای هیات تحریریه این رسانه بوده است.
کمال شریفی قبل از بازداشت، سابقه همکاری با سایتهای مستقل و سازمانهای مدنی را داشته؛ است.این روزنامەنگار زندانی، در سال ١٣٨٧ جهت ارتباط با ادیبان، نویسندگان، ماموستایان (استادان) آیینی و شخصیتهای فرهنگی و هنری از اقلیم کردستان عراق به زادگاه خود یعنی شهر سقز برمیگردد که در پنجم خردادماه ۱۳۸۷، در خانه یکی از کتابفروشان این شهر، پس از محاصره خانه ایشان و تیراندازی ماموران سپاه و اطلاعات و کشته شدن یکی از اعضای حزب دموکرات کردستان دستگیر شد. در این حمله ماموران سپاه با شلیک ١۵ گلوله آن عضو حزب را به قتل میرسانند.
کمال شریفی پس از توقف تیراندازی، از سوی این نیروها بازداشت و غروب همان روز به دستور دادستان شهر سقز به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل میشود. وی به مدت قریب به شش ماه، در بازداشتگاه شهر سنندج تحت انواع شکنجهها و رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی قرار میگیرد که در همان هنگام زیر انواع شکنجه و فشار مجبور به انجام یک مصاحبه ویدیویی نیز شده بود. او در آن زمان مدت چند روزی همراه با دو زندانی سیاسی اعدام شده، احسان فتاحیان و شیرکو معارفی را داخل یک سلول سپری میکند.
کمال شریفی به همراه شیرکو معارفی پس از مدتی از بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج به زندان سقز منتقل میشود. پس از مدتی شیرکو معارفی به اعدام و حکم ٣٠ سال حبس در تبعید برای کمال از طرف قاضی شایق (دادگاه انقلاب سقز) صادر میشود.
گفته شده زمان کل دادگاهی کمال شریفی، بیش از پنج دقیقه طول نکشیده بود و شریفی هم فقط در زمان دادگاهی توانسته بود، تنها به مدت ٣ دقیقه آن هم با اشاره با یکی از وکلای خود به نام احمد سعید شیخی صحبت کند. این روزنامەنگار کُرد پس از تایید حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، به زندان میناب منتقل میشود.
این روزنامهنگار کُرد که هماکنون در زندان میناب در میان زندانیان عادی و جرایم مواد مخدر به سر میبرد، از ابتدای زندان خود تاکنون ممنوعالملاقات بوده است و تنها یکبار مادر و برادر وی با اخذ اجازه از مسئولین قوه قضاییه موفق به ملاقات وی شدهاند.
این روزنامهنگار زندانی نزدیک به دو سال است که از تماس و حق استفاده از تلفن برای ارتباط با خانوادهش محروم است.
کمال شریفی در سال ۸۷، در اعتراض به شرایط و وضعیت غیر انسانی نگهداریاش در زندان میناب و عدم برخورداری از حق ملاقات با خانوادهاش، دست به اعتصاب غذای طولانیمدت زد. وی یک ماه پس از اعتصاب غذا، دچار سکته شد و از ناحیه صورت و همچنین سمت راست بدن فلج شد. او تا دو ماه نمیتوانست هیچ حرفی بزند و پلک چشم راستش هم در آن مدت، دو ماه بسته نمیشد و شبها با نوار چسب چشمش را میبست. همچنین بهداری زندان تاکنون، هیچگونه اقدامی برای درمان وی صورت نداده است.
کمال شریفی فرزند بایزید متولد اول مهرماه ۱۳۵۱، در شهر سقز است. پدرش بنای ساختمان و کارمند اداره آموزش و پرورش بود. کمال در این شهر تا دیپلم در رشته علوم انسانی به تحصیل ادامه میدهد. وی در تابستان سال ۶٧ در مرز سردشت دستگیر و به اتهام خروج از مرز و همکاری با حزب دموکرات کردستان ایران محکوم و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سقز و زندانهای سردشت و پیرانشهر سپری میکند. او همچنین در سال ۶٨ و ۶٩ چندین بار به اتهام هواداری و فعالیت برای این حزب توسط نیروهای امنیتی سپاه پاسداران و اداره اطلاعات شهر سقز، دستگیر و در نهایت در اواخر بهار ۶٩ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان سقز، به یک سال حبس و تحمل ۴٠ ضربه شلاق محکوم میشود.
این روزنامەنگار کُرد در بهار سال ١٣٧٠، همزمان با آزادسازی بخش وسیعی از جنوب کردستان در عراق، به عضویت رسمی حزب دموکرات کردستان ایران درمیآید. وی در اوایل سال ١٣٨٠ کار ترجمه و نویسندگی را شروع میکند و به جز نشریات سازمانی حزب، همکاری نزدیکی با برخی از روزنامەنگاران و روزنامههای مدنی در شهرهای سلیمانیه و اربیل در اقلیم کردستان عراق داشته است و مدتی هم در رادیو صدای کردستان، از اعضای هیات تحریریه این رسانه بوده است.
کمال شریفی قبل از بازداشت، سابقه همکاری با سایتهای مستقل و سازمانهای مدنی را داشته؛ است.این روزنامەنگار زندانی، در سال ١٣٨٧ جهت ارتباط با ادیبان، نویسندگان، ماموستایان (استادان) آیینی و شخصیتهای فرهنگی و هنری از اقلیم کردستان عراق به زادگاه خود یعنی شهر سقز برمیگردد که در پنجم خردادماه ۱۳۸۷، در خانه یکی از کتابفروشان این شهر، پس از محاصره خانه ایشان و تیراندازی ماموران سپاه و اطلاعات و کشته شدن یکی از اعضای حزب دموکرات کردستان دستگیر شد. در این حمله ماموران سپاه با شلیک ١۵ گلوله آن عضو حزب را به قتل میرسانند.
کمال شریفی پس از توقف تیراندازی، از سوی این نیروها بازداشت و غروب همان روز به دستور دادستان شهر سقز به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل میشود. وی به مدت قریب به شش ماه، در بازداشتگاه شهر سنندج تحت انواع شکنجهها و رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی قرار میگیرد که در همان هنگام زیر انواع شکنجه و فشار مجبور به انجام یک مصاحبه ویدیویی نیز شده بود. او در آن زمان مدت چند روزی همراه با دو زندانی سیاسی اعدام شده، احسان فتاحیان و شیرکو معارفی را داخل یک سلول سپری میکند.
کمال شریفی به همراه شیرکو معارفی پس از مدتی از بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج به زندان سقز منتقل میشود. پس از مدتی شیرکو معارفی به اعدام و حکم ٣٠ سال حبس در تبعید برای کمال از طرف قاضی شایق (دادگاه انقلاب سقز) صادر میشود.
گفته شده زمان کل دادگاهی کمال شریفی، بیش از پنج دقیقه طول نکشیده بود و شریفی هم فقط در زمان دادگاهی توانسته بود، تنها به مدت ٣ دقیقه آن هم با اشاره با یکی از وکلای خود به نام احمد سعید شیخی صحبت کند. این روزنامەنگار کُرد پس از تایید حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، به زندان میناب منتقل میشود.
این روزنامهنگار کُرد که هماکنون در زندان میناب در میان زندانیان عادی و جرایم مواد مخدر به سر میبرد، از ابتدای زندان خود تاکنون ممنوعالملاقات بوده است و تنها یکبار مادر و برادر وی با اخذ اجازه از مسئولین قوه قضاییه موفق به ملاقات وی شدهاند.
این روزنامهنگار زندانی نزدیک به دو سال است که از تماس و حق استفاده از تلفن برای ارتباط با خانوادهش محروم است.
کمال شریفی در سال ۸۷، در اعتراض به شرایط و وضعیت غیر انسانی نگهداریاش در زندان میناب و عدم برخورداری از حق ملاقات با خانوادهاش، دست به اعتصاب غذای طولانیمدت زد. وی یک ماه پس از اعتصاب غذا، دچار سکته شد و از ناحیه صورت و همچنین سمت راست بدن فلج شد. او تا دو ماه نمیتوانست هیچ حرفی بزند و پلک چشم راستش هم در آن مدت، دو ماه بسته نمیشد و شبها با نوار چسب چشمش را میبست. همچنین بهداری زندان تاکنون، هیچگونه اقدامی برای درمان وی صورت نداده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر