سيامك قادري
صندوق های نصب شده در سالن بند 350 زندان اوین ، یکی از بی خاصیت ترین صندوق های ارتباط زندانی و زندانبان در حال هوای پس از ماجرای 88 بود . صندوق ها در فضایی نصب شده بود که معمولا پس از بستن در راهروها در شبانگاه ، از دید زندانیان پنهان می ماند و زندانبانان فرصت پیدا می کردند ، به داخل آن سرکی بکشند تا شاید نوشته ، نامه یا احیانا گزارشی را از آن خارج سازند.رییس بازداشتگاه ، رییس زندان ، رییس سازمان زندانها و حفاظت زندان ، صندوق هایی با رنگ های مختلف را در اندرزگاه 3 موسوم به بند 350 ، نصب کرده بودند.اگرچه امکان ارتباط زندانیان با رییس بازداشتگاه در اغلب مواقع به راحتی میسر بود ، اما برخی از زندانیان خاص ترجیح می دادند تا درخواست های شخصی مختلف خود را از این طریق با رییس زندان در میان گذارند.برخی اوقات عده ای از زندانیان سیاسی بند 350 که معمولا سحرخیزتر و انگیزه مند تر بقیه زندانیان بودند و از اولین مشتریان بازشدن صبحگاهی در راهروها محسوب می شدند، شاهد مراجعه برخی از دیگر از زندانیانی جرایم امنیتی بودند که دور از چشم کنجکاو زندانیان سیاسی و عقیدتی ، کاغذی را به درون صندوق ها سر می دادند.پس از ماجراهای سال 88 ، عده زیادی از زندانیانی که متهم به ارتباط با دولت های خارجی بودند یا اتهاماتی نظیر جاسوسی را در کارنامه خود داشتند ، به عنوان میهمانان جدید بند 350 در بند زندانیان سیاسی جای خوش کرده بودند .بسیاری ازآنان نیز معترضان به رفتار حکومت در بخش های مختلف بودند با اینحال بودند معدود زندانیانی که یا درگیر جرایم سنگین نظیر جاسوسی بودند یا اینکه با رفتارهایی متفاوت، سعی بر گرفتن ارتباط با مقامات امنیتی و حفاظتی به منظور تاثیر گذاری مثبت بر پرونده قضایی خود داشتند.به هرحال ، حضور این صندوق ها با بی توجهی عمده زندانیان روبرو بود تا اینکه یک روز ، یکی از زندانیان با رویت یک کاغذ سفید که در عجله صاحب نامه ، بخشی از آن کامل به داخل صندوق نرفته بود و از بیرون قابل مشاهده بود ، به سرعت نامه را از صندوق خارج کرد.محتوای نامه حاکی ازثبت و گزارش اطلاعات دقیقی از زمان و مکان یک جلسه بین زندانیان سیاسی به همراه ریز سخنان مطرح شده توسط هریک از آنان بود که نشان از طرح سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی داشت.تا پیش از این رخداد ، نگاه زندانیان سیاسی به این دست افراد کم شمار، به نوعی همراهی غمخوارانه همپایه با سایر همراهان زندانی و حمایت های حقوقی و حتی مالی برای رفع پاره ای از مشکلات ناشی از حبس بود. آنها همانند سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی پذیرفته شده بودند و واهمه ای از اقدامات تخریبی احتمالی آنان کمتر به چشم می خورد.طیف های مختلف سیاسی حاضر در بند 350 در عین اختلاف دیدگاهها و عمل ، در مسایل مربوط به بند و زندان همراه بودند و صرفا جلسات خاص پیرامون حلقه های مطالعاتی خود یا در بحث پیراون مسایل مختلف ، دارای گعده ها و حلقه های کوچکتر بودند که معمولا ملاحظه آنان صرف پرهیز از اطلاع یافتن زندابانان از موضوع بود نه سایر زندانیان.با کشف این نامه ، تمهیدات حفاظتی زندانیان بیشتر شد و توجه به مسایل پیرامونی در اتاق های بند افزایش یافت . تا پیش از آن تلاش می شد تا حلقه ها و جلسات ، صرفا از دید دوربین های مدار بسته مختلف در جای جای بند محفوظ بماند ، دوربین هایی که تقریبا اغلب نقاط فضای بند را تحت پوشش تصویری داشت اما نقاط کوری هم وجود داشت که می شد جلسات کوچکتر را از دید آنها حفظ کرد.از جمله چنین نقاطی ، فضای محدود و کوچک تخت های طبقه اول ( زاغه ) که ارتفاع مناسبی داشت و داخل آن به وسیله پرده هایی از دید خارج می شد و محل جلسات معمولا در زاغه زیر دوربین قرار داشت . ولی پس از کشف این مورد ، سخت گیری برای داشتن پرده افزایش یافت و در چندین مورد علاوه بر دستور العمل های شدید و غلیظ برای برداشتن پرده تخت ها ، ماموران راسا وارد شده و پرده ها را کنده و با خود بردند.افزایش اقدامات حفاظتی از سوی زندانیان سیاسی و عقیدتی موجب شد تا اطلاع گیری دقیق از داخل بند با اختلال مواجه شود و از سویی مراقبت زندانیان از صندوق ها موجب شد تا طرحی نو از سوی زندانبانان به اجرا در آید ، طرحی که به حضور دایم و هر روزه نماینده اطلاعات در بند 350 انجامید.
350 ، زندانی با زندانیان فعال
افشای عملکرد گزارش دهی از داخل بند ، موجب شد تا خبرچینی که نامش زیر نامه کشف شده از صندوق ثبت شده بود از اتاقی که اغلب زندانیان عقیدتی در آن نگهداری می شدند ، اخراج شود اما این اخراج بر خلاف انتقال های معمول دیگر موجب بروز مشکلاتی شد .شکل اسکان و نحوه حضور زندانیان در بند 350 ، از میانه سال 89 بر عهده زندانیان گذاشته شده بود و مکانیزم این توزیع بسته به برخی ملاحظات و به نوعی پس از لحاظ کردن ظرفیت اتاق ها ، یک همگرایی در دیدگاههای سیاسی مورد نظر قرار می گرفت و زندانی جدید به آن اتاق منتقل می شد و با آمدن این دسته از زندانیان که تعداد انها روز به روز گسترش می یافت ، برخی از اتاق های بند پذیرای آنها شده بود.
پس از فاش شدن فعالیت خبرچینانی از این دست ، نماینده ای از بند 209 زندان اوین ، محل نگهداری بازداشت شدگان وزارت اطلاعات ، تحت نام مستعار " عباسی " به بند 350 اعزام شد . کار عباسی که در یکی از اتاق های راهروی خروجی از بند 350مستقر شد ، با ویزیت مشتریانی از این دست آغاز شد .اگرچه اعلان حضور وی با توجیه پیگیری امور پرونده زندانیان بلاتکلیف در زندان که هنوز تکلیف آنان روشن نشده بود ، آغاز شد ، ولی " عباسی " مشتریان ثابتی داشت که از اول صبح و تا قبل از آمدن عباسی به محل کار خود ، جلوی در خروجی موسوم به " درب سالن " صف می کشیدند.عباسی معمولا برخی از روزهای هفته را در محل کار خود حضور داشت و شب های منتهی به روزکاری او ، 4 تا 5 نفری از این دست از مظنوان به همکاری و خبرچنینی ، شب های پرکاری را تجربه می کردند.
یاداشت های آنان مرتب و بازبینی می شد و به صورت دسته های کاغذ فرم موسوم به "کاغذ دولتی "، تنظیم و پس از ملاقات با عباسی ، تحویل وی می شد.حساسیت زندانیان به چنین رفتاری موجب شد این مطنونان به شدت در میان هم بندیان ایزوله و منزوی شده و دارای تشکیلات و گعده خود شوند . مراودات آنها با سایر زندانیان محدود شد و به صورت 4 تا 5 نفره در بند 350 تردد می کردند.با آمدن عباسی و همکاری اشکار و نهان این عده ، ارام آرام اطلاعاتی از محفل زندانیان سیاسی به بیرون درز کرد و برخوردهایی نیز با برخی از زندانیان فعال ، یا کسانیکه ماجرا را افشا کرده و به خبرچینان فشار می آوردند صورت گیرد ، این اقدامات از تهدید به برخوردهای قضایی و پرونده سازی تا تبعید به زندانهای دیگر را شامل می شد.از سوی دیگر در جلساتی با مسولان اتاق ها نحوه برخورد با خبرچینی در الویت قرار گرفت و خبرچینان از اتاق های به شدت سیاسی و حساس ، به اتاق های کمتر سیاسی منتقل شدند ، انتقال هایی که در فضای بدبینی ایجاد شده ، گاه موجب سو تفاهم شده و منجر به مباحثات جدی میان زندانیان سیاسی شده بود.
اتاق 2 ، متهمان امنیتی
سرانجام با بالا گرفتن موج اعتراض زندانیان سیاسی و امتناع آنها از نگهداری از خبرچینان در اتاق های خود ، اتاقی ویژه آنان تشکیل شد و خبرچینان به همراه اغلب زندانیان جدید جرایم جاسوسی و سایر جرایم متفرقه در این اتاق ، ساکن شدند.حالا خبرچینان دارای یک اتاق مشخص شده بودند و بین خود نیز جلساتی برگزار می کردند و کارهای خود را هماهنگ می کردند . اتاق 2 در ورودی سالن طبقه پایین بند 350 بین اتاق های یک و سه قرار داشت .اتاق یک که عمدتا زندانیان سازمان مجاهدین را در خود جای داده بود به اتاق " سازمانی ها " و اتاق 3 که اغلب ساکنان آن دارای گرایش های چپ بودند ، همسایه دیوار به دیوار اتاق جاسوسان شدند.تا مدتها برخی از زندانیان خوشنام امنیتی و از همراهان زندانیان سیاسی نیز در این اتاق ماندند و خصوصا مدیریت اتاق را برای کنترل بیشتر خبرچینان رها نکردند اما به تدریج با بالا گرفتن تنش های درون اتاقی میان خبرچینان و زندانیان دیگر و با افزایش تعداد زندانیان جرایم امنیتی ، آنها توانستند با رای گیری ، مدیریت اتاق را به دست گیرند.غیر از همین بدبینی به عملکرد برخی از خبرچینان ، ساکنان اتاق 2 هرگز محرومیت یا محدویت هایی را تجربه نکردند و حتی در مراسم خاص به آنها سهمیه غذای مطلوب که به هزینه افرادی در داخل یا خارج از زندان تهیه می شد ، تعلق می گرفت و در مراسم مذهبی و اعیاد همچون سایر اتاق ها مراوادات و دستگیری از آنها فراموش نمی شد.با اینحال فضای بدبینی نسبت به اعضای این اتاق و نقش آنها در انتقال اخبار و اطلاعات بند رو به تزاید بود و همراهی آنها در برخی از پروژه های ضد سیاسی که از سوی زندانبانان خصوصا " عباسی " دنبال می شد ، موجب شد تا موضوع برخورد و تنبیه خبرچینان هر از چند گاهی جدی دنبال شود.زندانیانی که زندان زمان شاه را تجربه کرده بودند یا زندانیانی که در ادوار گذشته پس از انقلاب به اوین آمد و رفت داشتند ، هر یک تجربه ای از برخورد با خبرچنیان را نقل می کرد و توصیه به اجرای آن داشتند.
9 دی و برخورد9 دی سالگرد لشگرکشی نظامی و شبه نظامیان از پایگاههای بسیج سراسر کشور در سال 88 بود و طبعا برای فعالان جنبش اعتراضی سبز مردم ایران یادآور تاکتیک های سازمان یافته علیه اعتراضات بود که بارها در حکومت تجربه شده بود.بسیاری از محکومان جنبش سبز که تعداد آنها در بند 350 اوین به حدود 100 تن می رسید در سالهای گذشته تا دیماه سال 92 همچنان بر سر موضع حق خود بودند و این ایستادگی موجب خشم و ناراحتی بخشی از قوه قضاییه بود که به هر بهانه ای به دنبال ترغیب زندانیان به ارایه درخواست عفو بودند .در بخشی از قوه قضاییه و نهادهای امنیتی علت چنین ایستادگی در ایجاد شرایط مناسب در زندان سیاسی ارزیابی می شد که بارها از آن به هتل اوین یاد می کردند .از یک سال پیش طرحی در اوین درحال اجرا بود و آن گرفتن تمام امکاناتی بود که به همت خود زندانیان پدید آمده بود . این امکانات از انواع امکانات زندگی تا وسایل ورزشی و اقلام فرهنگی ، کلاس های آموزشی تا نهادهای انتخاباتی چون وکیل بند انتخابی ، نظام انتخابی روسای اتاق ها ، جابجایی افراد ، شوراهای مختلف بند را شامل می شد و کار حتی به تبعید برخی از زندانیان موثر کشیده شد.پیشتر حفاظت زندان اوین در یورش هایی به بند توانسته بود برخی از این امتیازات سخت به دست آمده نظیر وکیل بند انتخاباتی را نابود کند و در برخی از موارد نیز با سرافکندگی مثل یورش برای بستن کلاس های آموزشی ، ناکام مانده بود.در سالگرد لشگرکشی حکومتی به اعتراضات خیابانی ، به تحریک "عباسی" عده ای از خبرچینان تصمیم گرفتند تا با برگزاری راهپیمایی در بند 350 و رایزنی برای پیوستن عده دیگری از زندانیان امنیتی ، فضا را بر زندانیان سیاسی سخت تر کنند .بنابر تصمیم جمعی ، موقعیت برای برخورد جدی با خبرچینان فراهم آمده بود و صبح 9 دیماه 1392 ، پلاکاردهای موهن تهیه شده توسط این عده که حاوی توهین به زندانیان سیاسی بود ضبط شد و پس از فحاشی و توهین خبرچینان ، عده ای از زندانیان نیز به صورت خودجوش اقدام به تنبیه فیزیکی این عده کردند.پس از آن در سالن بالا و پایین بند 350 ، 4 تن از خبرچینان با پس گردنی و به طرز خفت باری از بند اخراج شدند .این افراد محکومان جاسوسی و عمدتا از اعضای سابق نهادهای اطلاعاتی ، نظامی و شبه نظامی حکومتی بودند که هر کدام مبالغ هنگفتی بین ۱۰۰ هزار دلار تا ۲۰۰ هزار دلار را از سرویس های جاسوسی غرب دریافت کرده بودند و به حبس های طویل المدتی محکوم شده بودند. "ب م "، کادر سابق وزارت اطلاعات، "ع ا"، همکار سابق اداره کل اطلاعات خوزستان ، "م آ "برادر یکی از سرداران سپاه و "ش د "از کارکنان سابق وزارت اطلاعات با خفت و خواری و وحشت زده از بند 350 اخراج شدند.در طرف مقابل نیز عماد بهاور ، حسن اسدی زیدآبادی ، بهزاد عرب گل و علی کاظم زاده که سعی در آرامش فضا و جلوگیری از صدمه جدی به خبرچینان را داشتند به علت حضور در منطقه اوج زد و خورد و ثبت تصاویر آنها در دوربین های مدار بسته به زندان انفرادی در بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدند.
جلسه شورای زندان در بند 350
انتقال زندانیان سیاسی به بند انفرادی بند 240 از جمله تصمیمات شورای زندان بود و ساعتی بعد خبر رسید که شورا تصمیم گرفته تا خبرچینان اخراجی را ، به بند 350 بازگرداند و به این ترتیب مومنی معاون زندان با 4 اخراجی سر و کله اش در بخش داخلی بند پیدا شد .بلافاصله زندانیان از اتاق های خود خارج شده و سدی در مقابل ورود آنان تشکیل دادند و سخنان توام با تغیر و تندی مومنی نیز نتوانست مجوزی بر حضور آنان شود و سرانجام تحت شعارهای تند و فریادهای زندانیان آنان از بند خارج شدند.زندانیان با پهن کردن فرش در مقابل در وردی بند اعلام تحصن برای بازگشت فوری زندانیان سیاسی منتقل شده به انفرادی 240 ، کرده و گفتند دست به اعتصاب غذا زده اند.روز 9 دی کم کم به آخرین ساعات خود نزدیک می شد و از بیرون بند خبر می رسید یگانهای ضد شورش زندان آماده ورود به بند شده اند تا خبرچینان تحت حمایت آنان در اتاق های خود مستقر شوند.زندانیان اما اعلام کردند حاضر به دادن اجازه بازگشت آنان نیستند . مقاومت زندانیان موجب شد تا شورای زندان تصمیم جدیدی بگیرد . این تصمیم که از سوی معاون زندان اعلام شد تاکید داشت ، مینی بوس هایی برای انتقال 100 تن از زندانیان سیاسی در اطراف بند 350 مستقر شده اند.وضعیت پیچیده ای بود. زندانیانی که از ابتدا قصد اخراج خبرچینان را نداشتند حالا با شرایطی مواجه شدند که اولا 4 تن از همراهان خود را در انفرادی می دیدند ، ثانیا با لشگری از نیروی سرکوب گر مواجه بودند که در آستانه ورود به بند و انتقال 100 تن دیگر از آنان به انفرادی ها بودند.مذاکره و مشورت میان زندانیان به این نتیجه منجر شد که خواسته هایی همچون بازگرداندن 4 زندانی سیاسی از انفرادی در قبال ورود همراه با ابراز ندامت و عذرخواهی خبرچینان و جلوگیری از ورود گارد به بند 350 تصمیم ممکن و قابل قبولی است.برخی از معتمدان بند در پی این تصمیم در جلسه مسولان زندان حضور یافتند و درخواست های زندانیان را مطرح کرده و مورد موافقت قرار گرفت .در یک ساعت بعد هریک از خبرچینان در حالیکه در مقابل آنان همه زندانیان قرار داشتند به صورت تک تک وارد شده و حدود 5 دقیقه با قبول اشتباهات خود و ابراز ندامت و تعهد به عدم تکرار کار زشت خود وارد شدند و مطابق تعهد زندانیان بدون هیچ آسیبی در اتاق های خود مستقر شدند .اما بندهای دیگر توافق که شامل بازگشت فوری زندانیان سیاسی تبعیدی و پایان موضوع اعتصاب غذا بود چند روز پس از 9 دی اتفاق افتاد و اعتصاب دریافت غذا 3 روز طول کشید و با بازگشت زندانیان از انفرادی پایان یافت.
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام
صندوق های نصب شده در سالن بند 350 زندان اوین ، یکی از بی خاصیت ترین صندوق های ارتباط زندانی و زندانبان در حال هوای پس از ماجرای 88 بود . صندوق ها در فضایی نصب شده بود که معمولا پس از بستن در راهروها در شبانگاه ، از دید زندانیان پنهان می ماند و زندانبانان فرصت پیدا می کردند ، به داخل آن سرکی بکشند تا شاید نوشته ، نامه یا احیانا گزارشی را از آن خارج سازند.رییس بازداشتگاه ، رییس زندان ، رییس سازمان زندانها و حفاظت زندان ، صندوق هایی با رنگ های مختلف را در اندرزگاه 3 موسوم به بند 350 ، نصب کرده بودند.اگرچه امکان ارتباط زندانیان با رییس بازداشتگاه در اغلب مواقع به راحتی میسر بود ، اما برخی از زندانیان خاص ترجیح می دادند تا درخواست های شخصی مختلف خود را از این طریق با رییس زندان در میان گذارند.برخی اوقات عده ای از زندانیان سیاسی بند 350 که معمولا سحرخیزتر و انگیزه مند تر بقیه زندانیان بودند و از اولین مشتریان بازشدن صبحگاهی در راهروها محسوب می شدند، شاهد مراجعه برخی از دیگر از زندانیانی جرایم امنیتی بودند که دور از چشم کنجکاو زندانیان سیاسی و عقیدتی ، کاغذی را به درون صندوق ها سر می دادند.پس از ماجراهای سال 88 ، عده زیادی از زندانیانی که متهم به ارتباط با دولت های خارجی بودند یا اتهاماتی نظیر جاسوسی را در کارنامه خود داشتند ، به عنوان میهمانان جدید بند 350 در بند زندانیان سیاسی جای خوش کرده بودند .بسیاری ازآنان نیز معترضان به رفتار حکومت در بخش های مختلف بودند با اینحال بودند معدود زندانیانی که یا درگیر جرایم سنگین نظیر جاسوسی بودند یا اینکه با رفتارهایی متفاوت، سعی بر گرفتن ارتباط با مقامات امنیتی و حفاظتی به منظور تاثیر گذاری مثبت بر پرونده قضایی خود داشتند.به هرحال ، حضور این صندوق ها با بی توجهی عمده زندانیان روبرو بود تا اینکه یک روز ، یکی از زندانیان با رویت یک کاغذ سفید که در عجله صاحب نامه ، بخشی از آن کامل به داخل صندوق نرفته بود و از بیرون قابل مشاهده بود ، به سرعت نامه را از صندوق خارج کرد.محتوای نامه حاکی ازثبت و گزارش اطلاعات دقیقی از زمان و مکان یک جلسه بین زندانیان سیاسی به همراه ریز سخنان مطرح شده توسط هریک از آنان بود که نشان از طرح سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی داشت.تا پیش از این رخداد ، نگاه زندانیان سیاسی به این دست افراد کم شمار، به نوعی همراهی غمخوارانه همپایه با سایر همراهان زندانی و حمایت های حقوقی و حتی مالی برای رفع پاره ای از مشکلات ناشی از حبس بود. آنها همانند سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی پذیرفته شده بودند و واهمه ای از اقدامات تخریبی احتمالی آنان کمتر به چشم می خورد.طیف های مختلف سیاسی حاضر در بند 350 در عین اختلاف دیدگاهها و عمل ، در مسایل مربوط به بند و زندان همراه بودند و صرفا جلسات خاص پیرامون حلقه های مطالعاتی خود یا در بحث پیراون مسایل مختلف ، دارای گعده ها و حلقه های کوچکتر بودند که معمولا ملاحظه آنان صرف پرهیز از اطلاع یافتن زندابانان از موضوع بود نه سایر زندانیان.با کشف این نامه ، تمهیدات حفاظتی زندانیان بیشتر شد و توجه به مسایل پیرامونی در اتاق های بند افزایش یافت . تا پیش از آن تلاش می شد تا حلقه ها و جلسات ، صرفا از دید دوربین های مدار بسته مختلف در جای جای بند محفوظ بماند ، دوربین هایی که تقریبا اغلب نقاط فضای بند را تحت پوشش تصویری داشت اما نقاط کوری هم وجود داشت که می شد جلسات کوچکتر را از دید آنها حفظ کرد.از جمله چنین نقاطی ، فضای محدود و کوچک تخت های طبقه اول ( زاغه ) که ارتفاع مناسبی داشت و داخل آن به وسیله پرده هایی از دید خارج می شد و محل جلسات معمولا در زاغه زیر دوربین قرار داشت . ولی پس از کشف این مورد ، سخت گیری برای داشتن پرده افزایش یافت و در چندین مورد علاوه بر دستور العمل های شدید و غلیظ برای برداشتن پرده تخت ها ، ماموران راسا وارد شده و پرده ها را کنده و با خود بردند.افزایش اقدامات حفاظتی از سوی زندانیان سیاسی و عقیدتی موجب شد تا اطلاع گیری دقیق از داخل بند با اختلال مواجه شود و از سویی مراقبت زندانیان از صندوق ها موجب شد تا طرحی نو از سوی زندانبانان به اجرا در آید ، طرحی که به حضور دایم و هر روزه نماینده اطلاعات در بند 350 انجامید.
350 ، زندانی با زندانیان فعال
افشای عملکرد گزارش دهی از داخل بند ، موجب شد تا خبرچینی که نامش زیر نامه کشف شده از صندوق ثبت شده بود از اتاقی که اغلب زندانیان عقیدتی در آن نگهداری می شدند ، اخراج شود اما این اخراج بر خلاف انتقال های معمول دیگر موجب بروز مشکلاتی شد .شکل اسکان و نحوه حضور زندانیان در بند 350 ، از میانه سال 89 بر عهده زندانیان گذاشته شده بود و مکانیزم این توزیع بسته به برخی ملاحظات و به نوعی پس از لحاظ کردن ظرفیت اتاق ها ، یک همگرایی در دیدگاههای سیاسی مورد نظر قرار می گرفت و زندانی جدید به آن اتاق منتقل می شد و با آمدن این دسته از زندانیان که تعداد انها روز به روز گسترش می یافت ، برخی از اتاق های بند پذیرای آنها شده بود.
پس از فاش شدن فعالیت خبرچینانی از این دست ، نماینده ای از بند 209 زندان اوین ، محل نگهداری بازداشت شدگان وزارت اطلاعات ، تحت نام مستعار " عباسی " به بند 350 اعزام شد . کار عباسی که در یکی از اتاق های راهروی خروجی از بند 350مستقر شد ، با ویزیت مشتریانی از این دست آغاز شد .اگرچه اعلان حضور وی با توجیه پیگیری امور پرونده زندانیان بلاتکلیف در زندان که هنوز تکلیف آنان روشن نشده بود ، آغاز شد ، ولی " عباسی " مشتریان ثابتی داشت که از اول صبح و تا قبل از آمدن عباسی به محل کار خود ، جلوی در خروجی موسوم به " درب سالن " صف می کشیدند.عباسی معمولا برخی از روزهای هفته را در محل کار خود حضور داشت و شب های منتهی به روزکاری او ، 4 تا 5 نفری از این دست از مظنوان به همکاری و خبرچنینی ، شب های پرکاری را تجربه می کردند.
یاداشت های آنان مرتب و بازبینی می شد و به صورت دسته های کاغذ فرم موسوم به "کاغذ دولتی "، تنظیم و پس از ملاقات با عباسی ، تحویل وی می شد.حساسیت زندانیان به چنین رفتاری موجب شد این مطنونان به شدت در میان هم بندیان ایزوله و منزوی شده و دارای تشکیلات و گعده خود شوند . مراودات آنها با سایر زندانیان محدود شد و به صورت 4 تا 5 نفره در بند 350 تردد می کردند.با آمدن عباسی و همکاری اشکار و نهان این عده ، ارام آرام اطلاعاتی از محفل زندانیان سیاسی به بیرون درز کرد و برخوردهایی نیز با برخی از زندانیان فعال ، یا کسانیکه ماجرا را افشا کرده و به خبرچینان فشار می آوردند صورت گیرد ، این اقدامات از تهدید به برخوردهای قضایی و پرونده سازی تا تبعید به زندانهای دیگر را شامل می شد.از سوی دیگر در جلساتی با مسولان اتاق ها نحوه برخورد با خبرچینی در الویت قرار گرفت و خبرچینان از اتاق های به شدت سیاسی و حساس ، به اتاق های کمتر سیاسی منتقل شدند ، انتقال هایی که در فضای بدبینی ایجاد شده ، گاه موجب سو تفاهم شده و منجر به مباحثات جدی میان زندانیان سیاسی شده بود.
اتاق 2 ، متهمان امنیتی
سرانجام با بالا گرفتن موج اعتراض زندانیان سیاسی و امتناع آنها از نگهداری از خبرچینان در اتاق های خود ، اتاقی ویژه آنان تشکیل شد و خبرچینان به همراه اغلب زندانیان جدید جرایم جاسوسی و سایر جرایم متفرقه در این اتاق ، ساکن شدند.حالا خبرچینان دارای یک اتاق مشخص شده بودند و بین خود نیز جلساتی برگزار می کردند و کارهای خود را هماهنگ می کردند . اتاق 2 در ورودی سالن طبقه پایین بند 350 بین اتاق های یک و سه قرار داشت .اتاق یک که عمدتا زندانیان سازمان مجاهدین را در خود جای داده بود به اتاق " سازمانی ها " و اتاق 3 که اغلب ساکنان آن دارای گرایش های چپ بودند ، همسایه دیوار به دیوار اتاق جاسوسان شدند.تا مدتها برخی از زندانیان خوشنام امنیتی و از همراهان زندانیان سیاسی نیز در این اتاق ماندند و خصوصا مدیریت اتاق را برای کنترل بیشتر خبرچینان رها نکردند اما به تدریج با بالا گرفتن تنش های درون اتاقی میان خبرچینان و زندانیان دیگر و با افزایش تعداد زندانیان جرایم امنیتی ، آنها توانستند با رای گیری ، مدیریت اتاق را به دست گیرند.غیر از همین بدبینی به عملکرد برخی از خبرچینان ، ساکنان اتاق 2 هرگز محرومیت یا محدویت هایی را تجربه نکردند و حتی در مراسم خاص به آنها سهمیه غذای مطلوب که به هزینه افرادی در داخل یا خارج از زندان تهیه می شد ، تعلق می گرفت و در مراسم مذهبی و اعیاد همچون سایر اتاق ها مراوادات و دستگیری از آنها فراموش نمی شد.با اینحال فضای بدبینی نسبت به اعضای این اتاق و نقش آنها در انتقال اخبار و اطلاعات بند رو به تزاید بود و همراهی آنها در برخی از پروژه های ضد سیاسی که از سوی زندانبانان خصوصا " عباسی " دنبال می شد ، موجب شد تا موضوع برخورد و تنبیه خبرچینان هر از چند گاهی جدی دنبال شود.زندانیانی که زندان زمان شاه را تجربه کرده بودند یا زندانیانی که در ادوار گذشته پس از انقلاب به اوین آمد و رفت داشتند ، هر یک تجربه ای از برخورد با خبرچنیان را نقل می کرد و توصیه به اجرای آن داشتند.
9 دی و برخورد9 دی سالگرد لشگرکشی نظامی و شبه نظامیان از پایگاههای بسیج سراسر کشور در سال 88 بود و طبعا برای فعالان جنبش اعتراضی سبز مردم ایران یادآور تاکتیک های سازمان یافته علیه اعتراضات بود که بارها در حکومت تجربه شده بود.بسیاری از محکومان جنبش سبز که تعداد آنها در بند 350 اوین به حدود 100 تن می رسید در سالهای گذشته تا دیماه سال 92 همچنان بر سر موضع حق خود بودند و این ایستادگی موجب خشم و ناراحتی بخشی از قوه قضاییه بود که به هر بهانه ای به دنبال ترغیب زندانیان به ارایه درخواست عفو بودند .در بخشی از قوه قضاییه و نهادهای امنیتی علت چنین ایستادگی در ایجاد شرایط مناسب در زندان سیاسی ارزیابی می شد که بارها از آن به هتل اوین یاد می کردند .از یک سال پیش طرحی در اوین درحال اجرا بود و آن گرفتن تمام امکاناتی بود که به همت خود زندانیان پدید آمده بود . این امکانات از انواع امکانات زندگی تا وسایل ورزشی و اقلام فرهنگی ، کلاس های آموزشی تا نهادهای انتخاباتی چون وکیل بند انتخابی ، نظام انتخابی روسای اتاق ها ، جابجایی افراد ، شوراهای مختلف بند را شامل می شد و کار حتی به تبعید برخی از زندانیان موثر کشیده شد.پیشتر حفاظت زندان اوین در یورش هایی به بند توانسته بود برخی از این امتیازات سخت به دست آمده نظیر وکیل بند انتخاباتی را نابود کند و در برخی از موارد نیز با سرافکندگی مثل یورش برای بستن کلاس های آموزشی ، ناکام مانده بود.در سالگرد لشگرکشی حکومتی به اعتراضات خیابانی ، به تحریک "عباسی" عده ای از خبرچینان تصمیم گرفتند تا با برگزاری راهپیمایی در بند 350 و رایزنی برای پیوستن عده دیگری از زندانیان امنیتی ، فضا را بر زندانیان سیاسی سخت تر کنند .بنابر تصمیم جمعی ، موقعیت برای برخورد جدی با خبرچینان فراهم آمده بود و صبح 9 دیماه 1392 ، پلاکاردهای موهن تهیه شده توسط این عده که حاوی توهین به زندانیان سیاسی بود ضبط شد و پس از فحاشی و توهین خبرچینان ، عده ای از زندانیان نیز به صورت خودجوش اقدام به تنبیه فیزیکی این عده کردند.پس از آن در سالن بالا و پایین بند 350 ، 4 تن از خبرچینان با پس گردنی و به طرز خفت باری از بند اخراج شدند .این افراد محکومان جاسوسی و عمدتا از اعضای سابق نهادهای اطلاعاتی ، نظامی و شبه نظامی حکومتی بودند که هر کدام مبالغ هنگفتی بین ۱۰۰ هزار دلار تا ۲۰۰ هزار دلار را از سرویس های جاسوسی غرب دریافت کرده بودند و به حبس های طویل المدتی محکوم شده بودند. "ب م "، کادر سابق وزارت اطلاعات، "ع ا"، همکار سابق اداره کل اطلاعات خوزستان ، "م آ "برادر یکی از سرداران سپاه و "ش د "از کارکنان سابق وزارت اطلاعات با خفت و خواری و وحشت زده از بند 350 اخراج شدند.در طرف مقابل نیز عماد بهاور ، حسن اسدی زیدآبادی ، بهزاد عرب گل و علی کاظم زاده که سعی در آرامش فضا و جلوگیری از صدمه جدی به خبرچینان را داشتند به علت حضور در منطقه اوج زد و خورد و ثبت تصاویر آنها در دوربین های مدار بسته به زندان انفرادی در بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدند.
جلسه شورای زندان در بند 350
انتقال زندانیان سیاسی به بند انفرادی بند 240 از جمله تصمیمات شورای زندان بود و ساعتی بعد خبر رسید که شورا تصمیم گرفته تا خبرچینان اخراجی را ، به بند 350 بازگرداند و به این ترتیب مومنی معاون زندان با 4 اخراجی سر و کله اش در بخش داخلی بند پیدا شد .بلافاصله زندانیان از اتاق های خود خارج شده و سدی در مقابل ورود آنان تشکیل دادند و سخنان توام با تغیر و تندی مومنی نیز نتوانست مجوزی بر حضور آنان شود و سرانجام تحت شعارهای تند و فریادهای زندانیان آنان از بند خارج شدند.زندانیان با پهن کردن فرش در مقابل در وردی بند اعلام تحصن برای بازگشت فوری زندانیان سیاسی منتقل شده به انفرادی 240 ، کرده و گفتند دست به اعتصاب غذا زده اند.روز 9 دی کم کم به آخرین ساعات خود نزدیک می شد و از بیرون بند خبر می رسید یگانهای ضد شورش زندان آماده ورود به بند شده اند تا خبرچینان تحت حمایت آنان در اتاق های خود مستقر شوند.زندانیان اما اعلام کردند حاضر به دادن اجازه بازگشت آنان نیستند . مقاومت زندانیان موجب شد تا شورای زندان تصمیم جدیدی بگیرد . این تصمیم که از سوی معاون زندان اعلام شد تاکید داشت ، مینی بوس هایی برای انتقال 100 تن از زندانیان سیاسی در اطراف بند 350 مستقر شده اند.وضعیت پیچیده ای بود. زندانیانی که از ابتدا قصد اخراج خبرچینان را نداشتند حالا با شرایطی مواجه شدند که اولا 4 تن از همراهان خود را در انفرادی می دیدند ، ثانیا با لشگری از نیروی سرکوب گر مواجه بودند که در آستانه ورود به بند و انتقال 100 تن دیگر از آنان به انفرادی ها بودند.مذاکره و مشورت میان زندانیان به این نتیجه منجر شد که خواسته هایی همچون بازگرداندن 4 زندانی سیاسی از انفرادی در قبال ورود همراه با ابراز ندامت و عذرخواهی خبرچینان و جلوگیری از ورود گارد به بند 350 تصمیم ممکن و قابل قبولی است.برخی از معتمدان بند در پی این تصمیم در جلسه مسولان زندان حضور یافتند و درخواست های زندانیان را مطرح کرده و مورد موافقت قرار گرفت .در یک ساعت بعد هریک از خبرچینان در حالیکه در مقابل آنان همه زندانیان قرار داشتند به صورت تک تک وارد شده و حدود 5 دقیقه با قبول اشتباهات خود و ابراز ندامت و تعهد به عدم تکرار کار زشت خود وارد شدند و مطابق تعهد زندانیان بدون هیچ آسیبی در اتاق های خود مستقر شدند .اما بندهای دیگر توافق که شامل بازگشت فوری زندانیان سیاسی تبعیدی و پایان موضوع اعتصاب غذا بود چند روز پس از 9 دی اتفاق افتاد و اعتصاب دریافت غذا 3 روز طول کشید و با بازگشت زندانیان از انفرادی پایان یافت.
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر