#ایران - شعله پاکروان - من بین زهر مار و زهر هلاهل ، هیچکدام را سر نمیکشم . بگذار هر چه میشود بشود . در نابودی نسل آینده این سرزمین شریک نمیشوم . به اندازه ی یک رای خود
و اما آنچه در مسیر رفت و برگشت دیدم : در و دیوار پر بود از عکس کاندیداهای مجلس شورا و خبرگان . بعضی عکسها روی بنرهای بزرگ توجه افراد را بیشتر جلب میکرد . چه ژستهای جالبی گرفته بودند بعضی هایشان . تصاویری روتوش شده که از تمیزی برق میزد . بعضی صورتها را نورانی کرده بودند . با خود گفتم تهیه کنندگان این تصاویر خیال میکنند مردم به قیافه های افراد رای میدهند !!!
هر چند تعداد زیادی ا مردم همچنان به یاد دارند عملکرد این آقایان با سیمای روتوش شده را . وگرنه کیست که نقش فلاحیان و ریشهری و غیره و ذلک را در جریان منتهی به گم شدن سعید زینالی و 6 مفقود گمنام آن سالها را فراموش کند؟ کیست که نقش این کاندیداهای به ظاهر مصلح را در کارد اجین شدن فروهرها و پوینده و مختاری و دیگر جان باختگان قتلهای زنجیره ای فراموش کند ؟ کیست که از یاد ببرد به خاک و خون غلتیدگان 88 را؟ کیست که از یاد ببرد 2000 اعدامی در سال را ؟ کیست که از یاد ببرد ریحان را ،؟دختری که فرزند بسیاری از زنان و مردان با شرف ایران شد .
مردم شریف ایران میدانند که این تصاویر چیزی از عملکرد سیاه صاحبان آن را پاک نمیکند .
انتخاب بد از بدتر چیزی به ما ملت بی پناه ایران نمیافزاید . دردی از دردهای بی درمانی که صاحبان همین تصاویر یه جانمان انداختند درمان نمیکند .
به همین دلیل رای نمیدهم . هرگز به کسانی که دستشان به خون جوانان این مردم آلوده است رای نمیدهم .
من بین زهر مار و زهر هلاهل ، هیچکدام را سر نمیکشم . بگذار هر چه میشود بشود . در نابودی نسل آینده این سرزمین شریک نمیشوم . به اندازه ی یک رای خود .
بگذار تنها نشان جمهوریت نصفه نیمه را هم رها کنم . که هنوز فراموش نکردم قاضی ناعادلی با پشتیبانی اشباح پنهان خونخوار دختر مظلومم را به دار آویختند و تاابد مرا داغدار کردند .
فراموش نکردم عهد و پیمانم را ، ر روزی که او را همچون دانه ای سبز و پر طراوت و پر از تمنای زندگی در زمین کاشتم : هرگز دست دوستی با دشمنان تو نخواهم داد . نام چند تن از صاحبان تصاویر کاندیدا در جریان سربداری ریحانم در میان بود . ننگ بر ایشان که غاصبان میز مسوولیت های کلیدی در این کشورند .
رای دادن فقط یک معنا دارد . تایید عملکرد جنایتکاران و چشم پوشی بر جوانان برخاک افتاده .
یادمان باشد که همین یکی دو روز قبل شهیندخت مولاوردی از روستایی سخن گفت که همه ی مردانش اعدام شده اند . اما او نگفت که خانواده ی این مردان در چه حالند ؟ زنان و مادران و خواهران و دختران این مردان اعدام شده چه میکنند ؟ مرجعی که این مردان را اعدام کرد چه تمهیدی برای ادامه ی زندگی این زنان اندیشید ؟ لابد چندی دیگر اعلام میکنند که همه ی ساکنین یک روستای بدون مرد به فحشا رو آورده اند !! ننگ و شرم بر این تصمیم گیرندگان ضد بشر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر