درود . دل نوشته ای همراه با ادای احترام پوریا ابراهیمی فعال مدنی و زندانی سیاسی که به تازگی با وثیقه از زندان آزاد شد ، برای دکتر عبدالفتاح سلطانی به جهت آزادی این وکیل شجاع : روزگاری می گفتند ، روزگار غریبی است ، ولی در این روزگار باید گفت : روزگار عجیبی است . روزگاری که زنانش مردانه تر از مردانش حرف می زنند ! روزگاری که برایشان جانت را هم بدهی تب که رویاست ، نگاهت هم نمی کنند . نمی خواهم بگویم همه این گونه اند ، ولی برای کسی چون من که چهار بار برای اعتلای اهداف دمکراسی و احقاق حقوق حقه فردی ، دربند بوده ، و خانه خود را درب زندان اوین قرار داده بودم ، همراهی و همدلی عظیم دوستان مرا شگفت زده کرد ! خدای را سپاس می گویم که برای اعتقادم ایستادگی کردم و در زیر تما فشارها ، حرف شنیدم ، خم شدم ، ولی نشکستم ، و اگر مانند برخی از دوست نماها برای نام و نان کار می کردم ، فرش قرمزهای بسیاری در جاهای گوناگون از آن من بود . آری ، روزگار عجیبی ست ، اما این بار نه خدا را ، بلکه خود را در پستوی خانه نهان باید کرد ! . نه از ترس وحشت خانه های سکندر بلکه از حرف های نیش داری که از زبان مدعیان توخالی جاری می شود . از روزهای سختم آموختم ، روح و قلبم را کمتر برای بازی کنند گان در زمین حقوق بشر بفرسایم . و فقط دعاگوی کسانی باشم که راستین ایستادند و ماندند . خانه را روشن کردند ، و مانند سرو الگویی بودند . و در پایان آزادی بزرگواری سروقامت ، و استادی ارجمند ، که من از ایشان بسیار آموختم . دکتر عبدالفتاح سلطانی ، که بر دستانش بوسه می زنم و شادباش می گویم . آرزو دارم قطره ای از دریای معرفت او باشم ، که پایداری را به من آموخت . و برای دیگر کسانی همراهیشان کردم و نبودند ، آرزوی اصلاح دارم . با احترام ، پوریا ابراهیمی . در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر