۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

گزارشی از دستگیری دوستان عرفان حلقه از زبان یکی از دستگیر شدگان

#ایران - گزارشی از دستگیری دوستان عرفان حلقه از زبان یکی از دستگیر شدگان
گزارش کامل شکل گیری عناصر فتنه داخل نیروهای امنیتی و نحوه برخورد مامورین در حین دستگیری اعضای عرفان حلقه در حرم مطهر حضرت معصومه علیه السلام


پس از اولین حضور جمعی از همراهان عرفان حلقه تبریز در حرم مطهر حضرت معصومه علیه السلام در شهر مقدس قم و از روزهای سوم و چهارم به بعد با اضافه شدن دوستان مجموعه از شهرهای اصفهان و تهران ، حساسیت موضوع به علت پیگیری مستمر دوستان در احقاق حق ضایع شده از طرف عناصر نفوذی که با افترا ، دروغ و تهمت هایی که با کمک سید حمید موسوی بر علیه حقانیت آموزه های استاد محمد علی طاهری صورت گرفته بود و همچنین دستکاری جزوات و سی دی های صوتی و تصویری کلاسهای برگزار شده در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی ایران که با کمک حمیدرضا مظاهری سیف ( رییس موسسه بهداشت  معنوی ) و محمدرضا انهاری ( رییس موسسه نجات از حلقه ) توطئه چینی شده بود ؛ بالا گرفت.
بطوری که با همدستی تنی چند از عناصر وابسته سپاه ثارالله که دادستان و قاضی های درگیر در سرکوب حوادث بعد از انتخابات 88 نیز علیرغم توصیه دلسوزان به مشکوک بودن دولت پاکدست ، در آن روزها با ایشان همکاری کرده بودند ؛ سرکوب یاران مجموعه را با همان روشهای ایذائی ارعاب ، تهدید و برخوردهای فیزیکی شروع کردند.
این دسیسه چینی برای بدست آوردن آبروی از دست رفته عناصر سرکوبگر ، منجر به صدور فتاوایی از طرف بعضی مراجع اعظام نزدیک به حکومت نیز شده بود که این بار می خواستند تا با مجوز شرعی خدعه و نیرنگ خود را پیاده کنند ، غافل از اینکه حرکت مجموعه عرفان حلقه کاملا معتبر و منطبق بر اسلام ناب محمدی، شیعه دوازده امامی، معتقد و از منتظران قائم آل محمد (عج) بود و تظلم خواهی وظیفه دینی و شرعی هر نفری که با آموزه های استاد محمد علی طاهری آشنا شده بود.
روز پنجم که دوستان به دفاتر این آیات اعظام بارها و بارها مراجعه کرده بودند و شب و روز خود را در حرم امن حضرت معصومه سلام الله علیه سپری می کردند بر خشم این از خدا بیخبران می افزود ؛ بطوریکه با حضور گاه و بیگاه و به بهانه های مختلف به فیلم برداری و شنود از طریق عناصر مخفی و مثلا خادمین و مسئولین نظافت حرم ، اقدام می کردند تا شکایت حضرت آیت الله مکارم شیرازی از دوستان با همان افراد و دادستان و قاضی منجر به دستگیری دوستان شد.
5 نفر از آقایان با تهدید و الفاظ رکیک دوستان را به طرف ماشینهای بیرون از حرم هدایت می کردند که اینها همانهایی بودند که قبلا از بچه ها فیلم برداری کرده و با تنی چند از دوستان حاضر در محل نیز با تهدید های لفظی صحبت کرده بودند. پس از مقاومت دوستان ، به علت عدم ارائه کارت شناسایی و یا حکم قضایی ، افراد رهگذر حاضر در محل و تنی چند از روحانیون نمازگزار نیز که انگار داغ دلشان تازه شده بود؛ پرده از اسراری برداشتند که به علت اصل ستارالعیوبی در عرفان حلقه از گفتن آنها در مورد شرح حال این آیات اعظام معذوریم ؛ هر چند که اظهر من الشمس است.
مقاومت بانوان جمع و امتناع از سوارشدن به ماشین هایی که هیچگونه آرم و علائمی نداشتند با اصرار عواملی صورت می گرفت که کارت شناسایی و حکمی از طرف مراجع قانونی به همراه نداشتند و برای همین از ماموران زن برای هتک حرمت و خشونت استفاده کردند بطوریکه 6 نفر از خانومها و دو نفر از آقایان و یک نفر دیگر که بعدا به عنوان خبرنگار خبرگزاری رسا به جمع اضافه شد با تهدید و زور به داخل ماشینها هدایت شدند.
انتقال به ساختمانی در نزدیکی حرم مطهر و با چشمبند سیاه صورت گرفت و کلیه وسایل اعم از موبایل ، کیف و جیب افراد دستگیر شده با نهایت بی احترامی مورد بازدید و تفتیش قرار گرفت و تعهدی به زور و تهدید امضاء شد که وسایلتان دست نخورده تحویل خودتان گردیده ولی حتی موبایل دوستان که حاوی عکس های شخصی و خانوادگی بود ؛ ضبط گردید.
افرادی با چهره های نقاب زده همچون داعشیان تکفیری با عکس و فیلمهای تهیه شده به سراغ دوستان می آمدند و پس از شناسایی جداجدا به اتاقهای بازجویی فراخوانده می شدند. سه نفر از بانوان به اسمهای فرهاد ، عسگریه و حسنی ، به همراه یکی از آقایان که ظاهرا خبرنگار یکی از خبرگزاریها بود مورد ضرب و شتم بازجو رحیمی قرار گرفتند بطوریکه اعتراض سایر دوستان را دربرداشته و بازجویان دیگر اتاقها برای تذکر به بازجو رحیمی محل را به طرف اتاق وی ترک کردند.
الفاظ رکیک ناموسی ، منافی عفت و شان منزلت یک بانوی مسلمان از طرف یک انسان زالو صفت که اکثر دوستان هم روزه بودند بر شدت شکنجه روحی ، روانی ، تهدید ، ارعاب و ضربات فیزیکی با وسایل دم دست این حیوان انسان نما باعث شد تا دوستان از خودشیرینی سایر بازجوها همچون تعارف به خوردن و آشامیدن خودداری کنند و همانند آنها روزه بگیرند.
فضاحت رفتار تا به حدی بود که از بانوان خواستند تا به مسائل شخصی و محرمانگی زندگی خودشان نیز معترف باشند که آیا ازدواج کرده اند؟ مجردند و یا طلاق گرفته اند؟ که اعتراض شدید دوستان را به همراه داشت.
در این میان سرکار خانوم عسگریه که در مراجعه ایشان برای پیگیری پرونده به زندان اوین طبق شهادت حاضرین در محل مورد تهدید بازجو رحیمی قرار گرفته بود ؛ به اتاق بازجویی فراخوانده شد. غرش این شیرزن در برابر الفاظ رکیکی که یک لات بی سر و پای چاله میدان در حالت عادی که عنان و اختیارش دست خودش بود از بزبان راندن آنها شرم بر پیشینانیش می نشست تمام ساختمان را پرکرده بود تا جاییکه سکوت در دیگر اتاقها حکمفرما بود. هر چقدر رحیمی پرده دری می کرد صدای این اسوه زینب بلندتر و بلندتر می شد ، غافل از اینکه این فریادها از گلوی این بانوی روزه دار همچون خنجری بر قلب سیاه وی باعث شد تا با لگد بر صندلی ایشان بکوبد و این نازنین را مورد هتک حرمت فیزیکی قرار دهد.
بازجویی در کار نبود ! این تسویه حساب شخصی کفتار با شیر بیشه بود ؛ آفرین بر تو ای شیرزن. گلویش خشک بود و بدنش نحیف و لاغر از فرط روزه و اعتصاب غذا ، ولی متانت و آراستگی اخلاقی برگرفته از آموزه ها اجازه نمی داد دهن به دهن این کفتار شود. سکوت همه جا حکمفرما شد و نقاب به صورت ، بانوی جوان دیگری را به اتاق فراخواند. بانوان مامور حاضر در محل شیرزن طاهر را بغل کرده از اتاق بیرون آوردند و در کنار سایرین نشاندند. هنوز هم روزه بود از خوردن آب و غذا حتی به اصرار و التماس دوستان هم خودداری کرد و باوقار تمام بر صندلی کنار دیوار آرام گرفت.
دخترک جوان زیبا روی الفاظی را از بازجو رحیمی می شنید که حتی در خیابانهای پایین شهر تهران هم نشنیده بود ، بیشرمانه بود و منافی عفت. راستی گناهش چه بود؟ از دار دنیا ظاهرا فقط چند نفر برایش باقی مانده بود. نه پدر و مادری و نه فامیلی ! براستی چه چیزی مجذوبش کرده بود که یکه و تنها برای تظلم خواهی آمده بود ؟
مرد جوانی که می گفتند خبرنگار بود از لحظه ورود زیر باد مشت و لگد خونین و مالان با لباسهای پاره پاره ، کشان کشان از اتاق به بیرون پرت شد. سوال می پرسید و مشت و لگد می زد فرصت جواب نداشت حتی اجازه ندادند به مدیر مسئولش زنگ بزند.
گروهی دیگر از دوستان وارد شدند از خواهران و برادران ، خانومی آورده بودند که تهدیدش می کردند تو مهمان ویژه ای، برنامه ریز تویی و ایشان با خنده گفت من الان از اتوبوس پیاده شدم و این هم بلیطم. از همه تعهد گرفتند که دیگر پیگیر قضیه نباشند؛ هیچ شکایتی نداریم و .... وسایلی را که گرفته بودند تحویل ندادند ولی امضای زیر ورقه نشان می داد که وسایلمان را تحویل گرفته بودیم.
همه نگاه ها به طرف شیرزن تشنه لب کربلا بود که هیچ کاغذی را به میل خود امضاء نمی کرد و هیچ حرفی به غیر از آموزه ها نمی گفت، کلافه شده بودند همه سعی در نصیحت و تطمیع ایشان داشتند حتی بازجویان اتاق دیگر هم از در رافت و مهربانی با ایشان صحبت می کردند. ماموران چه زن و چه مرد پس از برخوردهایی که بازجو رحیمی با ایشان داشتند فکر کنم بیشتر دلشان به حال خودشان می سوخت که وقتی نوبت ما شد ..... آیا می توانیم مثل ایشان باوقار و متین باشیم یا .....
ما آمدیم اما پاره تنمان آنجاست، فکرمان، دلمان، ذهنمان، نور امیدمان و خیلی چیزهای دیگر که از تو یاد گرفتیم، شاید که نه، صد البته من که مردم، تا شیعه علی شدن خیلی راه دارم ولی این را به ضرص قاطع می گویم و شهادت می دهم که تو شیعه زینبی، شیرزن کربلایت مبارک.

#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر