سریال بازداشت ها و زندانی نمودن معلمان فعال صنفی که از بهار سال جاری کلید خورد و ظاهراً زمان اجرای حکم پرونده پیشین برخی قدیمی تر ها فرا رسید، در تابستان متوجه کنشگران جوانتر شده که بالقوه توانایی جایگزینی با چهره های کاریزماتیک قبلی را دارند. ابتدا اسماعیل عبدی دبیرکل جوان کانون صنفی معلمان ایران بازداشت و زندانی می شود و اکنون دو تن از فعال ترین چهره های عرصه ی فعالیت های صنفی معلمان . دو چهره ای که در چند سال اخیر با حضور پویا و مداوم خود در عرصه ی مطبوعات در دفاع از حقوق معلمان، طرح ویژگی های آموزش و پرورش نوین و نقد دوری گزینی تنگ نظرانه مسئولان آموزشی از نوآوری در آموزش، توصیه به رعایت حقوق دانش آموزان، مخالفت با تجاری سازی آموزش و همچنین تأکید بر حق برخورداری از آموزش عمومی رایگان و با کیفیت برای همه ی فرزندان این آب و خاک، به صدایی رسا برای جامعه ی آموزشی کشور تبدیل شده اند. مشکل نیز از همین جا آغاز می شود. دولتی که همچون پیشینیان خود، به رغم شعارهای پرطمطراق، در عمل تحولی بنیادین را در هیچیک از بخش های این زیرمجموعه ی پراشکال خود دنبال نمی کند. نهادهای سیاسی و امنیتی متعددی که کماکان نهادهای مدنی و صنفی و به دنبال آن کنشگران مدنی و صنفی را با دیده ی سوء ظن می نگرند و تلاش در القاء ضد امنیتی بودن آنان در افکار عمومی می نمایند. همچون پیشینیان خویش. وزارت خانه ی مسئولی که برخلاف قانون، نهادهای صنفی را بلاتکلیف نگه داشته و با نادیده گرفتن مواد مختلف قانون اساسی و قانون احزاب، این تشکل ها را بدون هیچ دلیل موجهی غیرقانونی می خواند و … .نتیجه این سوء تدبیرها این که این مجموعه به صورت یک پارچه و هماهنگ با هم، به سراغ ساده ترین و البته غیراندیشمندانه ترین راهکار می روند: اعمال محدودیت برای تشکل ها، دستگیری فعالان آن، جوسازی رسانه ای علیه آنان با وارد نمودن اتهامات غیرواقعی و البته بزرگ نمایی اقدامات کوچک و ناچیز و گاه حتی انحرافی،برای رفع مشکلات جامعه ی معلمان به کمک صدا و سیما. روشن است در این میان هر صدایی که اندک اختلالی در پیشبرد اهداف بسته ی طراحی شده ی بالا ایجاد نماید، محکوم به خاموشی است. و این همان جرم بزرگ محمد رضا نیک نژاد ومهدی بهلولی است. جرم من این است که غیر از من همه ایران را دوست دارند، همه ی باجگیران ؛ همه ی سرمایه داران؛ همه ی پیله وران حرف … همانند موارد پیش، در انتظار وارد شدن اتهاماتی دور از ذهن و شعور متعارف نسبت به این عزیزان هستیم.لیکن اتهامات هرچه می خواهد باشد، ما یقین داریم محمد و مهدی از خالص ترین، پویاترین و سالم ترین انسان های این جامعه و جامعه ی معلمان کشورند؛ که دغدغه ای جز بهبود شرایط آموزش، معلمان، رشد و اعتلای دانش آموزان و در یک کلام توسعه و ترقی جامعه ی ایرانی ندارند. همگان بدانند جنبش برابری خواهی معلمان ریشه در عمیق ترین لایه های ذهنِ حتی غیرفعال ترینِ آنان دارد. بازداشت و زندانی نمودن افرادی این چنین خوشنام در میان معلمان، تنها حقانیت این جنبش را آشکارتر می سازد و هواداران آن را بیشتر می نماید، برخلاف میل کوتاه اندیشان. کانون صنفی معلمان ایران(تهران) ۱۳۹۴/۶/۱۲
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر