۱۳۹۵ فروردین ۱۲, پنجشنبه

حمله و هجوم وحشیانه و ارعاب و شکستن شیشه خودروهای پارک شده در منزل مسکونی نسرین ستوده

#ایران - از رضا خندان همسر نسرین ستوده 






به پیشنهاد مهراوه دیشب نشستیم تا فیلم "لیست شیندلر" را ببینیم.
در قسمتی از فیلم که ماموران نازی به خانه های یهودیان هجوم آورده با انواع صداهای وحشتناک و تیراندازی و کشتار و تخریب تمام اعضای خانواده ی آنان را بازداشت کرده و قتل عام را آغاز می کنند؛ کم کم احساس کردم صدای این هجوم شبانه بیشتر و بیشتر و واقعی تر به نظر می رسد. صدایی شبیه شلیک گلوله و فریاد و عربده هایی که کم کم  واقعی تر شده است.
چند لحظه بعد متوجه شدیم سر و صداهای فیلم عینا از بیرون ساختمان مان می آید.
متوجه شدیم گروهی چند نفره سر خیابان از ماشین شان پیاده و وارد کوچه شده
و از ابتدای کوچه به ترتیب شروع به تخریب و شکستن شیشه های تمام خوردروهای پارک شده در کوچه شده اند. صدای شکستن شیشه ها ی ماشین ها عین صدای شلیک گلوله بود که پشت سرهم می آمد. ظرف چند دقیقه حداقل 16 ماشین را تخریب و با فحاشی و ایجاد رعب و وحشت در ساعت یک و نیم شب از محل گریخنتند.
ماشین های ما که ساکن هستیم و مهمان هایی که برخی از آنان از شهرستان
آمده بودند همه را متلاشی کردند و رفتند. دقایقی بعد از تماس ساکنین با اداره پلیس گروههای مختلف پلیس و آتش نشانی در محل حاضر شدند. و این تصاویر ظرف یکی دو دقیقه در کوچه خلق شد.
رضا خندان

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

سالروزتولد رسول حردانی در زندان

#ایران - سالروزتولد رسول حردانی در زندان



زندانی سیاسی زندان رجایی شهر خالد حردانی در سالگرد تولد برادرش زندانی سیاسی رسول حردانی می نویسد:

16سال زندان،شکنجه و تبعید تنها و تنها بخش کوچکی از سهم او بوده است ،16سال پشت دیوارهای قطور وسرد و بی روح زندان اوین و رجایی شهر ، جسمی بیمار و مثله شده در دست دولت مردانی که به انسانیت و خدا نه گفته اند تا نام خویش را در تاریخ به ننگی و زشتی به یادگار  ثبت کنند زیرا همچنان می خواهند دشمنان گل شقایق وطن بمانند.
اما او جان و قلب اش را به گلبرگ های نسترن وحشی سرزمین اش پیوند داده است تا بهار همچنان در چشمان ناقض مادران وطن ودست های سحرانگیز و افسونگر خدا زنده بماند ،بماند تا صبح ، تا سپیده بامداد تا روشنائی خورشید بماند  ، 
تولدت مبارک رسول .

پاورقی خاطرات خالد حردانی

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید


بیش از هشتاد زندانی با حکم اعدام در زندان دیزل آباد کرمانشاه

#ایران - بیش از هشتاد زندانی با حکم اعدام در زندان دیزل آباد کرمانشاه 



در زندان مرکزی کرمانشاه بیش از 80 زندانی در انتظار اجرای حکم اعدام هستند.اسامی 13 تن از آنان مشخص شده است. یکی از آنها يك زنداني به اسم مسعود داستان است كه مدت 14 سال را در زندان بسر برده است.
گفته میشود از 2700 زندانی 86 نفر حکم اعدام دارند و در انتظار اعدام هستند.
اسامی ایشان به این شرح است: 
1ـ مهران اشرفی(کنگاور)
٢ـ مهرداد کرمی(کرمانشاه)
٣ـ الهی احمدیان(کرمانشاه)
٤ـ سیروس کریمی(کرمانشاه)
٥ـ فریبرز عبدالهی(کرمانشاه)
٦ـ خیام قبادی(کرمانشاه)
٧ـ یزدان فروشانی(کرمانشاه)
٨ـ عبدالرحمان مظفری(قروه)
٩ـ مسعود وکیلی(جوانرود)
١٠ـ محمد بازانی(جوانورد)
١١ـ بهمن فتحی(جوانرود)
١٢ـ کیوان فوادفر(پاوه)



عفو بین الملل بیانیه ای در خصوص محکومیت دوباره یوسف کاکه ممی صادر کرد

#ایران - عفو بین الملل بیانیه ای در خصوص محکومیت دوباره یوسف کاکه ممی صادر کرد



عفو بین الملل در خصوص محکومیت دوباره یوسف کاکه ممی زندانی زندان ارومیه به 5 سال زندان علاوه بر حکم قبلی بدلیل نوشتن نامه به احمد شهید گزارشگر سازمان ملل در امور ایران بیانیه ای صادر کرده و در آن به این عمل اعتراض و خواهان اقدام فوری در این خصوص شده است.
یوسف کاکه ممی، اهل مهاباد در سال ۱۳۸۶دستگیر  و به اتهام ارتباط و همکاری با پژاک، به ۹ سال زندان محکوم شد. وی در بند 12 زندان ارومیه زندانی است. 
در بیانیه عفو بین الملل نوشته شده: یوسف کاکه ممی، ۳۸ ساله، در سال ۲۰۱۵ چندین بار به شعبه شش دفتر دادستانی برده شده و بدون حضور وکیل با اتهاماتی کاملا مختلف مورد سئوال قرار گرفته است. 
به او گفته شده به اتهامات تبلیغ علیه نظام و صحبت با رسانه ها و سازمان های بیگانه محکوم شده و در مورد نامه ای که در مارس ۲۰۱۵ به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشته و در آن انتقال اخیرش به یک مرکز بازداشت که توسط سپاه پاسداران اداره می شده و در آنجا مورد شکنجه و یا حداقل بدرفتاری قرار گرفته را توضیح داده، مورد بازخواست قرار گرفته است. وی همچنین در آوریل ۲۰۱۵ نیز به اداره اطلاعات ارومیه برده شده و در مورد این اتهامات مورد بازجویی قرار گرفته است. اما وقتی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶ به دادگاه برده شد، دریافت که دوباره با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با پژاک» محاکمه می شود. علی رغم این اتهام، قاضی نامه اش به گزارشگر ویژه سازمان ملل را به عنوان مدرک نشان داده و از او درباره همکاری با سازمان های حقوق بشری سئوال کرده است. این محکومیت اخیر به نظر می رسد در تلافی به ارتباط با مکانیسم حقوق بشری سازمان ملل صورت گرفته است. جلسه دادگاه تجدید نظر وی در ۱۶ آوریل ۲۰۱۶ در شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ارومیه برگزار خواهد شد.
یوسف کاکه ممی، شهروند مهابادی است که در سال ۱۳۸۶، بازداشت و به اتهام ارتباط و همکاری با پژاک، به ۹ سال زندان محکوم شد، وی هم اینک در بند ۱۲ زندان ارومیه مشغول گذراندن حبس است.

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

بیانیه عفو بین الملل در باره وضعیت افشین سهراب زاده

 #ایران - بیانیه عفو بین الملل در باره وضعیت افشین سهراب زاده 




بیانیه عفو بین الملل در باره وضعیت افشین سهراب زاده بیانیه ای صادر کرد.در این بیانیه با عنوان زندانی در نیاز مبرم به رسیدگی پزشکی از وی یاد شده و خواستار اقدام فوری در مورد وضعیت افشین سهراب زاده شد.

سازمان عفو بین الملل در این بیانیه ضمن درخواست اقدام فوری اعلام کرد افشین سهراب زاده  که در حال گذرندان ۲۵ سال حبس خود در تبعید در یک زندان دور افتاده در جنوب استان هرمزگان می باشد نیاز مبرم به رسیدگی درمانی ویژه در بیرون زندان دارد. او در وضعیتی است که جانش تهدید می شود و دور بودن طولانی از یک درمان مناسب این وضعیت را تشدید کرده است.
در این بیانیه  آمده: افشین سهراب زاده، ۲۴ ساله و زندانی سیاسی که از سرطان روده رنج میبرد و اکنون نیز دچار مشکلات تنفسی و خونریزی داخلی است به خاطر مشکلات پزشکی و وضعیت بد جسمی نیاز فوری به رسیدگی تخصصی پزشکی دارد اما تاکنون به درخواست وی توجهی نشده است.
آقای سهراب زاده در حین بازجویی توسط ماموران اطلاعات کامیاران مورد ضرب وشتم قرار گرفته که این ضرب و شتم ها منجر به پارگی فتق و شکستگی بینی و مشکلاتی از ناحیه مثانه شده است، وی به این خاطر در دو دوره ی تقریبا ده روزه در بیمارستان سنندج بستری شد.
 علیرغم پیگیری های خانواده سهراب زاده اوایل تابستان سال ۹۴ با پرداخت مبلغ ۴ میلیون تومان، این زندانی جهت درمان پزشکی به زندان اوین منتقل شده بود، پس از چند ماه و بدون هیچ رسیدگی پزشکی به وضعیت وی به علت بالا بودن هزینه درمان (حدود ۷۰ میلیون تومان) و عدم توانایی پرداخت این مبلغ توسط خانواده وی به زندان میناب بازگزدانده شد، بازگرداندن این زندانی به محل سابق نیز برای خانواده اش مبلغ ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه در پی آورد.
افشین سهراب زاده متولد ۱۳۶۹ است وی در ۱۸ خرداد ۱۳۸۸ در جاده سنندج-کامیاران در اتوبوس در حال حرکت به اتهام فرار از کشور جهت عضویت در یکی از احزاب کرد توسط اداره اطلاعات کامیاران بازداشت شد.
گفتنی است که سهراب زاده بعد از اتمام بازجویی ها به زندان مرکزی سنندج منتقل و  در سال ۱۳۹۰ به زندان میناب تبعید شد.
افشین سهراب زاده به اتهام محاربه به ۲۵ سال زندان همراه با تبعید به زندان میناب محکوم شده است. 

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

خونریزی کلیوی حسین رونقی در چهارمین روز اعتصاب غذا

 #ایران - خونریزی کلیوی حسین رونقی در چهارمین روز اعتصاب غذا



حسین رونقی زندانی سیاسی در حال اعتصاب غذا در زندان اوین در چهارمین روز از اعتصاب غذای خود دچار خونریزی کلیه شده است. 
این زندانی سیاسی در اعتراض به ناعادلانه بودن حکم صادر شده برای وی و عدم رسیدگی پزشکی در حال اعتصاب غذا می باشد. 
 وی دو روز پیش بدلیل ضعف جسمانی به بهداری زندان اوین منتقل شد. اين زنداني اعلام کرده تا رسیدن به خواسته های قانونی خود به اعتصابش ادامه خواهد داد. 
حسين رونقي در بهمن ماه ۱۳۹۴ با فشار مأموران امنیتی اطلاعات سپاه و دادستانی تهران پس از اجرا گذاشتن وثیقه یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی خود مجبور به بازگشت به زندان اوین شد.
حسین رونقی که علاوه بر بیماریهای گوارشی و کلیوی، به بیماری دیسک کمر و آرتروز گردن و زانو مبتلا شده، علیرغم دستور دادستانی برای مداوا به بیمارستان اعزام نشده است.
حسین رونقی در سال 88 دستگیر و درسال 89 به 15 سال زندان محکوم شد. 
 پدر حسین رونقی در باره بیماریهای فرزندش و نگهداری وی در وضعیت نامساعد زندان میگوید : 
آقای لاریجانی فکر کند این پسر خودش است که برایش سی سال زحمت کشیده است. آیا با فرزند خودشان اینگونه برخورد میکنند؟ کوچکترین بیماریهایشان را در خارج از کشور حل می کنند. پسرم در محرومترین شهر استان آذربایجان بزرگ شده است. بیمارستانی که برای این شهر ساختند هیچ امکاناتی ندارد که مردم مراجعه کنند. باید برای بیماری پسرم به تهران میرفتیم. هفت بار پسرم تحت عمل جراحی قرارگرفته است . من از همه مقامات تقاضا دارم پسرم را آزاد کنند. برای همه مقامات نامه فرستادم که این بیمار است نگذارید به زندان برود. چرا باید جایی باشد که حتی نمیتوانند داروهایش را بدهند. برای پسرم پرونده سازی کرده اند و حالا میخواهند جانش را بگیرند.


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

استمداد مادر زانیار مرادی از آزادی خواهان

#ایران - استمداد مادر زانیار مرادی از آزادی خواهان 





مادر زانیار مرادی امینه قادری در نامه ای با تبریک سال نو به مردم، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آنها و تمامی مبارزین راه آزادی از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوق‌بشری، نهادها و سازمان های حقوق‌بشری درخواست کرده است، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند بگذارند تا فرزندانشان  اعدام نشوند.

متن کامل این نامه به این شرح است :

زانیار و لقمان مرادی فرزندان کردستانند
سال تازه را به مردم عزیز، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آنها و تمامی مبارزین راه آزادی تبریک می‌گویم. لازم است که از تمامی کسانی که در سال گذشته در امر اطلاع‌رسانی و پوشش خبری زندانیان سیاسی و خانواده آنها تلاش کردند، مراتب تشکر و سپاسگزاری خودم و مادران زندانیان سیاسی را اعلام نمایم.
من یک مادرم، و هیچ مادری را نمی‌توان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظه‌شماری کرده‌ام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آورده‌ام و می‌خواهم آزاد باشد.
بارها گفته‌ایم که حکم زانیار و لقمان، ناعادلانه بوده و جز یک توطئه ضدبشری نمی‌توان اسم دیگری بر آن نهاد. حکم اعدام فرزندانم تنها بر پایه کینه‌توزی و انتقام‌کشی حکومت اسلامی از خانواده ما بوده و در طول پنج سال گذشته، بارها این را گفته‌ایم که اتهامات زانیار و لقمان هیچ پایه و اساسی نداشته و برای اثبات بی‌گناهی آنها، شاهدان عینی هم شهادت داده‌اند؛ اما هرگز در بررسی پرونده در نظر گرفته نشده است.
زانیار ما بی‌گناه است و تا جان در بدن داریم از او دفاع می‌کنیم. لقمان هم‌چون فرزند من است و احساس مادرانه‌ام را نمی‌توانم از او دریغ کنم؛ زانیار و لقمان فرزندان کردستانند.
مادران شیرمردان محبوس در زندانهای حکومت ضدانسانی، از حق مادری‌شان کوتاه نخواهند آمد.
فرزند ما چه بر سر دار رود و چه در کنار ما و در کنار خانواده باشد؛ باز هم آینده را آنها خواهند ساخت؛ آینده روشنی که لبریز از آزادی و عدالت و انسانیت است.
فرزندان ما کسی را نکشته‌اند و جانی را نخواهند ستاند، تربیت فرزندان ما از خورد و خوراکشان مهم‌تر بوده و بهترین آموزه‌های بشری را که همانا آزادیخواهی و انجام فعالیتهای صالحانه و خیرخواهانه است، آموخته‌اند.
مادران زندانیان سیاسی در ایران بهتر از هر کسی می‌دانند که فرزندان آنها جرمی را مرتکب نشده‌اند و تنها به‌دلیل ابراز عقیده و فکرشان، سالهای طولانی حبس را تحمل می‌کنند. مگر نه این‌که ما فرزندانمان را با خون دل بزرگ کرده‌ایم! فرزندان ما تنها به جرم آزاداندیشی و آزادیخواهی در زندانهای ایران، در زیر شکنجه و در شرایط غیرانسانی هستند.
من مادر زانیار مرادی هستم، فرزند من جانی را نستانده و هرچه زودتر باید از زندان آزاد شود. از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوق‌بشری، نهادها و سازمانهای حقوق‌بشری درخواست می‌کنم، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند بگذارند تا فرزندان ما اعدام نشوند.


 در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

پیام تبریک زندانی سیاسی ایرج محمدی بمناسبت نوروز 95

#ایران - پیام تبریک زندانی سیاسی ایرج محمدی بمناسبت نوروز 95 





زندانی سیاسی ایرج محمدی طی پیامی از زندان تبریز همراه با سایر زندانیان سیاسی نوروز 95 را تبریک گفته و ابراز امیدواری کرده است سال 95، سال خیزش مردم ایران علیه بی‌عدالتی باشد.

با احترام و عرض ادب، اینجانب زندانی سیاسی ایرج محمدی که اخیراً طی یک اقدام غیرقانونی و سؤال برانگیز از زندان زاهدان به زندان تبریز تبعید شده‌ام، همراه با سایر زندانیان سیاسی زندان تبریز فرا رسیدن عید باستانی نوروز ۱۳۹۵ را به‌محضر گرانقدر ملت مبارز و قهرمان ایران به‌خصوص خانواده‌های دردکشیده زندانیان سیاسی تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم.
مردم شریف ایران: سال ۱۳۹۴ را در حالی پشت سر گذاشتیم که موارد نقض حقوق‌بشر در جامعه ایران و داخل زندانها به اوج خود رسیده بود ولی متأسفانه مجامع و نهادهای جهانی و کشورهای مدعی حقوق‌بشر به بهانه یک معامله باخت باخت به‌نام برجام، منافع ملت ایران را فدای منفعت طلبی خویش نمودند که نمونه بارز این جنایتها به‌شهادت رسیدن زندانی سیاسی شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت، اعدامهای زندانیان سیاسی در ارومیه و تبریز و زاهدان و غیره بود.
از طرفی دیگر در سطح وسیع و ملی توهین و اهانت به اقوام ایرانی از طریق رسانه ملی و جراید دولتی و جریحه‌دار نمودن احساسات مردم بود که با هدف تحقیر ملت ایران صورت گرفت و به‌جای دلجویی از مردم آسیب دیده فقط سرکوب و کشتار نصیبشان گردید. لذا امیدواریم در سال ۱۳۹۵ با خیزش ملت آزاده ایران به این بی‌عدالتیها پاسخ داده شود.


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

نامه افشین بایمانی زندانی سیاسی به دخترش پریا در ایام نوروز

#ایران -  نامه افشین بایمانی زندانی سیاسی به دخترش صالح کهندل پریا در ایام نوروز





به نقل از خبرگزاری بام :  افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر در نامه ای به پریا دختر زندانی سیاسی صالح کهندل نوشت: سال گذشته که تو به همرا بابا صالح به ملاقات حضوری آمدید فقط به شما ملاقات حضوری نداند و این بار نیز پدربزرگ هفتاد و چند ساله ات را که با کلی مشقت و زحمت خودش را به اینجا رسانیده بود که چند دقیقه بابا را از نزدیک ببیند اجازه ملاقات ندادند. درست همان صحنه سال گذشته تکرار شد. به همه ملاقات حضوری دادند ولی به این پیرمرد ۷۰ ساله اجازه ملاقات ندادند.

متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:

دخترم پریا سلام؛ سال نو مبارک

پریا جان از پشت میله های سرد زندان بیرون را می نگرم لحظه لحظه ای که زنده ام. با تمام وجود حس می کنم تلاش شما در راه آزادی چه قدر به پیروزی نزدیک شده است. سال نو را به تو و فرزاد و همه دوستانت تبریک می گویم. لابد می پرسی بعد از مدت ها چی شده به یاد تو افتادم… راستش به خاطر این بود که امروز هفته دوم سال بود.
سال گذشته همین موقع برای ملاقات آمده بودی ولی تو را نگذاشتند با، بابا ملاقات حضوری داشته باشی… در حالی که در آن هفته به همه زندانیان زندان رجایی شهر ملاقات حضوری دادند. فقط یک استثناء داشت آن شما بودید در حالی که همه ملاقات حضوری داشتند فقط تو مجبور شدی از پشت شیشه ملاقات کنی. آن روز بعد از ملاقات حضوری که داشتم به سالن ملاقات کابینی آمدم سالن خالی بود تو و بابا روبه روی هم پشت شیشه با هم صحبت می کردین. دیدم هنگامی را که داشتی با، بابا (صالح) می خندی چنان با ذوق و شوق به هم نگاه می کردید که هیچ توجهی به اطرافتان نداشتین. گویی در آغوش یکدیگر ذوب شده بودین.
وقتی با، بابا (صالح) از ملاقات برمی گشتیم احساس کردم بابا (صالح) برافروخته است به او گفتم خیلی ناراحتم که به شما و پریا ملاقات حضوری ندادند خیلی برایم جالب بود با همان لبخند همیشگی و تبسم گفت: تنگ نظران نظر به میوه کنند و ما تماشاگر بوستانیم… امروز هم، اگرچه تو از این جهنم و تحقر و توهین ها نجات یافته و دیگر این صحنه های دردآور را نمی بینی ولی وقتی بابات از ملاقات برگشت با همان لبخند و تبسم بود. این بار نه به خاطر اینکه به دخترش اجازه ملاقات نداده اند… نه … این بار پدربزرگ هفتاد و چند ساله ات را که با کلی مشقت و زحمت خودش را به اینجا رسانیده بود که چند دقیقه بابا را از نزدیک ببیند اجازه ملاقات ندادند. درست همان صحنه سال گذشته تکرار شد. به همه ملاقات حضوری دادند ولی به این پیرمرد ۷۰ ساله اجازه ملاقات ندادند…!!! شاید این هم به خاطر اقتدار و امنیت نظام است… با وجودی که هزاران کیلومتر از من دورتر هستی سال نو را بهت تبریک می گویم.

افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان گوهردشت کرج – ۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۵

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

#ایران - زندانیان سیاسی افشین بایمانی و مسعود عرب چوبدار در حمایت از فرید آزموده و ایرج حاتمی دست به اعتصاب غذا زدند


احضار دانشجویان به کمیته انضباطی


سروش شادابی شهروند بهایی در سلول انفرادی اوین

#ایران -  سروش شادابی شهروند بهایی در سلول انفرادی اوین



شهروند بهایی سروش شادابی که پس از بازداشت چهار شهروند بهایی دیگر بازداشت شده بود همچنان س از گذشت ۲۲ روز از بازداشت در بند انفرادی زندان اوین در بلاتکلیفی به سر می برد.

پیشتر منابع مطلع اعلام کرده بودند که بازداشت سروش شادابی مرتبط با بازداشت سه شهروند بهایی دیگر است به نام های سرمد شادابی، تارا هوشمند و روحیه صفاجو که در پی حق تحصیل در تاریخ ۱۸ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بودند. این سه شهروند محروم از تحصیل در تاریخ ۸ فروردین ماه امسال با قرار وثیقه از زندان آزاد شدند.

پس از انقلاب اسلامی بازداشت و محرومیت از تحصیل شهروندان بهایی به صورت سیستماتیک ادامه داشته است و در پایان سال گذشته نیز ۷۷ شهروند بهایی به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی در زندان های جمهوری اسلامی زندانی بوده اند.



در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

صدور حکم اعدام برای یک کودک-مجرم دیگر

#ایران - صدور حکم اعدام برای یک کودک-مجرم  دیگر




یک متهم به قتل دیگر که در نوجوانی مرتکب جرم شده است به اعدام محکوم شد. ک.ن که در زمان وقوع جرم کمتر از 18 سال سن داشته در دادگاهی در سنندج به اعدام محکوم شد. به این ترتیب تعداد افرادی که در نوجوانی مرتکب جرم شده و به سبب آن اتهام به اعدام محکوم شده اند به ۵ نفر رسید. 
چهار نفر دیگر٫ هیمن اورامی نژاد متولد 1376 ٫یوسف محمدی متولد 1374 ٫سیاوش محمودی متولد 1374 ٫آمانج حسینی(اویسی ) که سن اش در زمان دستگیری 17 سال بوده است٫می باشند. 
بر اساس قوانین حقوق بشر کسانی که در سنین زیر 18 سال مرتکب جرم می شوند کودک محسوب میشوند و حكم اعدام براي چنين افرادي عملي ضدانساني تلقي مي شود. 



در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

هشدار جان زندانیان سیاسی فرید‌آزموده و ایرج حاتمی در نوزدهمین روز اعتصاب غذا در خطر است


درخواست کمک از مجامع بین المللی حقوق بشری برای نجات جان آیت الله کاظمینی بروجردی

#ایران - درخواست کمک از مجامع بین المللی حقوق بشری برای نجات جان آیت الله کاظمینی بروجردی


نمایندگان آیت الله کاظمینی بروجردی برای نجات جان وی از درخواست کمک کردند. آنها گزارشی در خصوص این زندانی سیاسی که علیرغم پایان محکومیت یازده ساله اش همچنان در زندان است تنظیم کردند. 

آیت‌الله سید حسین کاظمینی بروجردی 57ساله، از تاریخ 16مهر 1385 تا کنون به‌دلیل ايستادن بر اعتقادات صلح طلبانه و جدایی دین از حکومت، تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی در بندهای انفرادی و عمومی زندانهای ایران، دوران محکومیت خود را می‌گذراند. این زندانی عقیدتی به‌دلیل شکنجه‌های طاقت‌فرسا به انواع بیماریهای حاد و مزمن مبتلا گردیده و صدمات جسمانی جبران ناپذیری بر ایشان وارد شده است. از جمله می‌توان به بیماریهای قلبی و کلیوی؛ تنفسی، از دست دادن بیش از 90 درصد از بینایی یکی از چشمها، کاهش وزن بسیار، عدم تعادل هنگام راه رفتن و همچنین طبق آخرین گزارشات رسیده؛ چربی خون و کج شدن و تورم پاهایشان که باعث سخت شدن راه رفتن وی شده است. این در حالی است که آقای بروجردی، یک دهه است که از هر گونه درمان مناسب و دارو محروم بوده و حتی یک دقیقه هم مرخصی نداشته است. در حال حاضر ایشان به‌دلیل محرومیت از حق درمان، برای تسکین دردهایش تنها از مسکن استفاده می‌کند که تاثیری بر تسکین دردهای بسیار وی ندارد.
مهمترین موارد نقض حقوق‌بشر در خصوص پرونده ایشان به شرح زیر می‌باشد:
- تشکیل پرونده جدید و ابلاغ حکم ارتداد در دادگاه ویژه روحانیت در تاریخ 23 فروردین 94 توسط محمد موحدی دادستان ویژه روحانیت، به‌طور شفاهی به اتهام ’بدعت و تفاسیر دینی مخالف با نظرات رهبری’
درخواست این زندانی برای مناظره زنده در حضور ناظران بین‌المللی که همچنین سبب نگهداری ایشان در قرنطینه اعدامی‌ها به مدت 44روز از اول اکتبر 2014 (۹ مهر‌ماه 1393) با دست و پای بسته با غل و زنجیر و محرومیت از تماس تلفنی به مدت 7ماه.
آیت‌الله بروجردی در این ده سال حبس، مدت 440روز را در انفرادی به‌سر برده است.
احکام صادر شده در خصوص پرونده ایشان از آغاز تا کنون به‌صورت شفاهی بوده و هیچ‌گونه حکم کتبی به ایشان رسماً ابلاغ نشده است.
- عدم برخورداری از حق داشتن وکیل مستقل چه در پرونده قبل و چه در این پرونده جدید ایشان که بتواند آن را مطالعه کند و سپس در مقام دفاع از ایشان پاسخ دهد.
- به‌رغم این‌که در ماه فوریه 2014، پزشکان زندان، تأکید کردند که آقای بروجردی باید در بیمارستانی بیرون از زندان بستری شود، مقامات رژیم همواره در راستای ممانعت از درمان این زندانی، از رسیدگی پزشکی و بستری ساختن وی در یک بیمارستان مناسب در خارج از زندان خودداری می‌کنند و تا کنون درمان پزشکی لازم برای آقای کاظمینی بروجردی فراهم نشده است.
- مسئولان زندان و دادگاه ویژه روحانیت حدود ده سال است که این زندانی عقیدتی را عمداً از حق برخورداری از دارو و درمان مناسب محروم کرده‌اند و حتی یک ساعت مرخصی درمانی به وی تعلق نگرفته است، تا ایشان را مجبور به نوشتن توبه نامه بنمایند. این در حالی است که حق انسانی هر زندانی است که نه تنها مرخصی معمولی، بلکه حداقل جهت درمان، مرخصی درمانی شامل حال وی شود.
درخواست ما، هیأت وکلا و نمایندگان ایشان از کمیساریای عالی حقوق‌بشر سازمان ملل در امور ایران و سایر مراجع بین‌المللی آن است که برای آزادی و نجات جان وی که دوران محکومیت 11ساله‌اش در انتهای سال 1394 به اتمام رسیده است، اقدام عاجل به‌عمل آورید و اجازه خفقان و غربت تحمیلی از ناحیه رژیم دیکتاتوری را ندهید.
نمایندگان آقای کاظمینی بروجردی


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

دستگیری و آزادی ابراهیم رشیدی در مشکین شهر

#ایران - دستگیری و آزادی ابراهیم رشیدی در مشکین شهر



به گزارش اویان نیوز ظهر امروز(چهارشنبه 11 فروردين) فعال مدنی آذربایجانی ابراهیم رشیدی در مشکین شهر دستگیر , پس از چند ساعت بازجویی آزاد شد. وی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود. 
 این فعال آذربایجانی پیش از این سابقه دستگیری و محکومیت داشته است.
 ابراهیم رشیدی عضو هیات تحریریه ماهنامه “بایرام” و هفته نامه توقیف شده “نوید آذربایجان” و وبلاگ نویس، مدرس زبان تورکی آذربایجانی، عضو مؤسس سازمان غیر دولتی(NGO) “آذرتوپراق”‏،‏ عضو هیأت مؤسس و دبیر کانون فرهنگی”استاد شهریار” دانشگاه اورمیه، مدیر مسؤل نشریه دانشجویی “اولدوز”‏، سردبیر نشریه دانشجویی “بولوت” در دانشگاه ارومیه بوده است. 



در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی به مناسبت سیزدهمین روز نوروز باستانی

#ایران - پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی به مناسبت سیزدهمین روز نوروز باستانی



هم میهنان
پس از هزاران سال هنوز که هنوز است سیزدهمین روز از فروردین ماه که می‌آید نمی‌توان درها را نگشود و دل به کوه و دشت دمن نسپرد. نمی‌توان همراه با همه نوروزیان گیتی به تماشای درختان پر شکوفه وگیاهان سرسبز نرفت و نمی‌توان با گلهای نورسته ننشست، آري نمی‌توان از ازدحام این همه شلوغی، این همه هیجان و از فوران این همه نگاه تازه و این همه مهربانی و شادی و سر زندگی، در اجتماعی‌ترین و شادترین و طبیعی‌ترین روز طبیعت به وجد نیامد.
بنا به روایتی که قدمت از آن شاید به صد سده می‌رسد نیاکان بسیار دور ما از همان دیر باز یعنی در آغازهای عصر کشاورزی در هر ماه از سال و درست در همان روزی که با ترتیب عددی همان ماه درتقویم سال همخوانی داشت به رقص و پایکوبی می‌پرداختند. از اولین روز فروردین که آن را روز نو یا نوروز نامیده‌اند تا دوازدهم اسفند ماه که دوازدهمین ماه سال است، به دوازده بهانه، طی جشن‌های متفاوت ولی متناسب ماههای هر یک از فصول، مراسم شادی و سرور بر گزار می‌کردند.
سیزدهمین جشن از این سلسله که به سیزده بدر معروف شده نیز احتمالاً بر همین اساس و در توالی جشن‌های ۱۲ گانه سال به سیزدهمین روز از هر سال نو اختصاص یافته است. زیرا که پس از دید و بازدیدهای نوروزی حضور شور انگیز گروههای مختلف مردم در سبزه زارهای خطه پهناورآریایی به درستی می‌تواند نشانگر تداوم همبستگی مردمانی هم خواه و هم پیمان باشد.
برای آغاز کار و تلاشی دوباره در خرمی طبیعتی برخاسته از خواب زمستانی.
هم میهنان با بهار ۹۵ باز هم موسم نوروزی دیگر و سیزده بدری دیگر فرارسید، اما دریغا که امسال هم چون سی و هشت بهار گذشته ایام ۱۳ روزه نوروز باستانی زیر تلی از گردو غبار بر آمده از ترکتازی های نعلین استبداد در گذر است و ما ایرانیان و ایرانی تباران جهان علیرغم گذشت ۱۱۱ سال از پیروزی انقلاب مشروطه، هنوزه در جریان زندگی پر هرمان خود همانند پدران نو اندیش و اجداد نو گرای خویش در اندوه بی بهرگی از آزادی و دمکراسی و حقوق و عدالت همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را و هنوز را، اما به لاجرم روزی پایداری ما، حقیقتِ ایرانی را از شر جهل و ستم و سرکوب حاکم رها خواهد ساخت و در فراز نوینی از تاریخ پر فراز و نشئت میهن اهورایی خیزش قریب الوقوع همگانی، سرکردگان سیه روی استبداد جاری را نیز در پیشگاه جهانیان به پای میز داوری خواهد کشاند.
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را از یزدان پاک آرزومندم
زنده باد ایرانی، پاینده باد ایران، هر چه پیروزتر باد جنبش آزادی خواهی ایرانیان
ارژنگ داودی
زندان رجایی شهر بند ۱۰ سالن ۳۲
ایام نوروزی سال ۹۵ خورشیدی


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

۱۳۹۵ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

4 زندانی سیاسی در رجایی شهر و یک زندانی سیاسی در اوین در اعتصاب غذا هستند


ایرج حاتمی : اجازه نمی دهم مرا مثل بقیه بی سر و صدا و تحت عنوان "نزاع جمعی" ، "مصرف دارو ، سکته و ... " بکشند، خودم با اعتصاب غذا تا مرگ این همه ظلم، و اجحاف به زندانیان به طور خاص ( گوهردشت کرج ) صدای آنان را به گوش جهانیان می رسانم.


شاه‌گلی

#ایران - سفرهای نوروزی



شاه‌گلی(ایل گلی) یکی از مهم‌ترین گردش‌گاه‌های شهر تبریز است که در جنوب شرق آن و در ۷ کیلومتری مرکزشهر واقع شده‌است. این مکان در زمان آق‌قویونلوها ایجاد شده و در دورهٔ صفویان گسترش یافته‌است. عمق دریاچهٔ شاه‌گلی ۱۲ متر بوده و در محوطهٔ آن قایقرانی انجام می‌شود.  

سعید شیرزاد به مناسبت عید نوروز: عیدی ندارم...ولی عیدتان مبارک…

#ایران - سعید شیرزاد به مناسبت عید نوروز: عیدی ندارم...ولی عیدتان مبارک…



نامه سعید شیرزاد فعال حقوق کودکان و زندانی سیاسی به مناسبت عید نوروز نامه ای از داخل زندان رجایی شهر می نویسد: 

عیدی ندارم
به نام انسان
سلام دایه سلطنت
مادرجان می خواستم این نامه که بمناسبت نوروز است را برای خودت بنویسم که با کلمه کلمه اش بدانی عیدی ندارم٬ولی در رقص گلوله و شمشیر و درنهان بودن عشق٬ تصمیم گرفتم که این خونین دل نوشته راکه از دردها و رنج ها استخوانهایم را می سوزاند و خاکستر می کند به پاره ی تنت فرزاد بنویسم که این کمتر از هیچ با کوله باری از درد و رنج و فقر بر دوش ات سنگینی نکند که کلمه به کلمه و خط به خط اش بغض های رسوب شده ایست در سینه ام.
سلام آقا معلم:
آقا معلم این روزها در میان رنگهای رنگین سفره های هفت سین دل من دریایست از عیدی نداشتن هایی که سالیان زنده گی ام(ببخشید زنده مانی ام)با شعرهای کارو که مملو از درد و رنج و فقر است ٬جوانی ام را به پیری رسانده همانگونه که جوانی جای کودکی ام را گرفت.سالیانی که گذر زمانش٬به زندانی کشاندم که روزگاری در رقص قلم ات.
نامه هایت را که عاشقانه های کودکانه ی کوردستان بود٬از همین محصوریت دربندت از سیم های خاردار ودیوارهای بلند گوهردشت برایمان به تصویر می کشیدی.
آقا معلم :
این روزهایم که درد نهان شده ایست در پستوی خنده هایم وبرای همراه شدن با لحظات شاد دیگر دوستان دربندم خودم را پشت آن پنهان کرده ام به تو می خواهم بنویسم از عید نداشتن هایی که در کودکی گمشده ام و غوطه ور بودن در محرومیت ومحدودیت تنها بهار طبیعتش را بچشم دیدم و بهارش هم در تقویم تاریخ با روز تو و سال اشک دایه سلطنت و سال خون کوردستان و سال لعنتی ۸۹ با سرخی ای از خون به یادگار مانده است.
آقا معلم:
مگر می شودعیدی داشت وقتیکه به جرم عشق تروریست خواندنت و امروز جای خالی ات بر سفره ی هفت سین خانه ی محقرتان در کامیاران با اشک های خونین دایه سلطنت پر شده است.
مگر می شود عیدی داشت وقتیکه دستان کارگری ستار بهشتی بر هفت سین گوهرش خالی می شود و جای حضور سردار خلق غلامرضا خسروی بر هفت سین ایرانش با گل های سرخ تزیین می شود و آرامش گوهردشت از نبود سرخ ترین زمانه شاهرخ زمانی که زندان را در خود به زندان کشیده بود.
وقتیکه قاتلان کشتار ۶۷ و قتل های زنجیره ای می شوند امید واهی و روباه بنفش می شود حقوقدان و زندان پر از آنانکه جرمشان عقیده است و اندیشه.
مگر می شود عیدی داشت وقتی که آشوویتس به نام لیبرتی مترادف می شود و باکور به جای نوروز آتش و خون می سراید و حقوق بشر می شود بشر حشر…
آقا معلم :
وقتیکه که بو سه های خیابانی غدغن نمی شود و شلاق می شود و جواز عشق بازی می شود قرارداد و کالایی شدن عشقت عید بی معنا میشود.
وقتیکه عقده های زنده گی ات را با ضجه زدن های شاهین در سینه ات فریاد بکشی و رسوب کنی مبادا که فریاد کشیدنش شلاق شود و دست و پاهای پینه بسته ات دلخوش باشد به سابیرهاکا و سهمت از این دنیای استثمارگر بشود همان چند خط٬عیدت هم می شود تمام روزهای بی عید سال.
وقتیکه آرامش و خلوت نت های اسفندیار منفردزاده وشهیار قنبری و شاعرانه های ایرج جنتی عطایی جایشان با کاسه لیسان شعر و موسیقی عوض می شود و شاعر بی نام و نشان صاحب نام می شود و آنکه با رقص قلم اش آزادی را به تصویر می کشد و در پس آن همخانه ی زندان می شود بی عیدی برایم معنا می شود.
وقتیکه زانیار مرادی و لقمان مرادی و هوشنگ رضایی سپیده به سپیده ی هرروز تولدی دوباره می گیرند و چشمان زینب جلالیان به سوی ندیدنی می رود که آبیدر و زریوار در حسرت نگاه کردن هایش بماند.
وقتیکه نام حبیب لطیفی در قفسه های تجارت حقوق بشر به فراموشی سپرده می شود و امیر امیرقلی از فریاد رسانی کوبانی در سهمگین ترین حکمهای سالیان اخیر۲۱٬ سال حکم می خورد و سکوت تاجران حقوق بشر و نام سخی ریگی دانشجوی بلوچ و همان سبزپوش زاهدان در دکان بنفش نشینان خاک می خورد و حکم ۲۰ ساله اش می شود با دو تبعیدش به کارون می شود هوا …
آقا معلم:
سالهاست که عیدم در کوچه پس کوچه های فقر رنگ نداری و پینه بستگی به خود گرفته است و در رقص اختلاس ها و دزدی های میلیاردی و سفره های خالی مردم عیدی ندارم.
وقتیکه پسران کوردستان در کودکی گمشده یشان کولبر می شوند و به جنگ گلوله ها می روند و دختران کوردستان از نداری و از فقر فرهنگی به جای مدرسه تن به ازدواج می دهند.
آقا معلم :
سالها قبل در پی راه صمد و کرامت الفبای انسانیتمان آموختی و امروز هم با من بگو. براین بلند بی صدا که غزل دوباره می چکد چگونه لباس سیاهم را از تن برکنم وقتی که در پشت خنده هایم ٬تمام روزهای سال را خون فرا گرفته است و ماشین کشتار اعدام به جلو می تازد و هر روز انسان را به دار می کشد و دستان سیاه کودک واکسی ٬واکسی می ماند و آن یکی دگیر به اجبار تن اش را ووجودش را به حراج می گذارد و وقتیکه در پی نداری مادر بخیه ها از چانه ی کودک باز می شود و بی شرمی پزشکی که …
آقا معلم :
با همان الفبای انسانیتی که یادمان دادی از عید نداشتن هایم گفتم و در عین عید نداشتنم با همان الفبا می خواهم عید را تبریک بگویم٬به مادران عزادار و مادرانی که فرزندانشان در بندند٬به تن فروش کنار خیابان و به دخترک گل فروش سینه ی قبرستان٬به زحمتکشان دست وپا پینه بسته و به کودکان کار که عید برایشان تکرار تمام روزهای بی عید سال است و به تمام آنانکه از سرکوب ارتجاع و فاشیسم و استثمار سرمایه داری ٬انسانیتشان بی رنگ و یا کم رنگ شده است٬می خواهم به رسم الفبایی که به ما آموختی بگویم که نه عیدی دارم و نه عیدی ای ولی عیدتان مبارک…
شاگرد ناخلف و تروریستت
سعید شیرزاد-زندان گوهر دشت

 در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید


قبل از اینکه برگهایش نور را لمس کند ریشه هایش تاریکی را لمس کرده است.. گاهی برای رسیدن به نور باید ازتاریکیها گذر کرد


بستری شدن افشین سهراب‌زاده به صورت دست‌بند و پابند در بیمارستان شهر میناب - سال ۹۴


وضعیت وخیم جسمی افشین سهراب زاده در زندان میناب

#ایران - وضعیت وخیم جسمی افشین سهراب زاده در زندان میناب 







بنا به گزارش خبرگزاریها زندانی سیاسی زندان میناب افشین سهراب زاده از لحاظ جسمی و سلامتی در وضعیت خطرناکی قرار دارد. افشین هفته گذشته کاهش فشارخون داشته و چندین بار از هوش رفته است. در این وضعیت همبندیهای وی با اصرار خواهان انتقال او به بهداری زندان شدند ولی مسوولین زندان به بهانه نبودن امکانات از فرستادن این زندانی مبتلا به سرطان به بهداری جلوگیری کردند. در یک عمل غیرانسانی یکی از کارمندان بهداری در روز چهارم فروردین به این بیمار از پشت میله های زندان بصورت ایستاده آمپول تزریق کرده است.
در روز بعد با وخیم تر شدن حال این زندانی که دچار ادرار خونی و استفراغ شدید بوده است او را به بیمارستان میناب اعزام کردند ولی پس از 24 ساعت بدون درمان مناسب به زندان برگردانده شد. 
لازم به ذکر است که مسوولین بهداری زندان میناب اعلام کرده اند که افشین سهراب زاده برای معالجه می بایست در یکی از بیمارستانهای مجهز تهران یا شیراز بستری شود . 
در یک سال گذشته افشین سهراب‌زاده چندین بار به بیمارستانهای تهران، بندرعباس، شیراز و کرمان منتقل شده و هر بار به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه‌های درمان به زندان میناب بازگردانده شده است. افشین سهراب زاده اواخر مهر ماه ۹۴ به زندان اوین در تهران منتقل شد و به مدت ۴ ماه در اندرزگاه ۷ سالن ۱۲ زندانی بود.
خانواده این زندانی سیاسی بارها برای معالجه وی در بیرون از زندان درخواست مرخصی استعلاجی کرده اند ولی مسوولین زندان موافقت نمی کنند و جان او در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید