۱۳۹۴ تیر ۷, یکشنبه

مرد زندانی می خندید



#ايرانمرد زندانی می خندید  

شاید به زندانی بودن خویش
و شاید به آزادی زندانبان
راستی؛ زندان کدام سوی میله هاست...!؟! چه گوارا
چه کسی فکر می کند می تواند ستاره ها را به بند بکشد؟!
او؛ زندانبانی است که جسم و فکر خود را به بند کشیده است...!
ستاره ها؛
پیام آوران آزادی و عشق اند
می سوزند؛
تا، با شعله های مقدس خود،
تاریکی را درهم شکنند
و ما اینچنین هستم...
پاورقی خاطرات خالد حردانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر