۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

دلنوشته شهروند بهایی دنیز خلوصی به عموی زندانی اش واحد خلوصی در زندان رجایی شهر

#ایران -  دلنوشته شهروند بهایی دنیز خلوصی به عموی زندانی اش واحد خلوصی در زندان رجایی شهر


دنیز خلوصی برادرزاده واحد خلوصی فعال حق تحصیل و دانشجوی محروم از تحصیل دلنوشته ای برای عموی زندانی اش واحد خلوصی که هم اکنون در زندان رجایی شهر زندانی است نوشته است.

دلنوشته ی دنیز خلوصی برای عمویش"واحد خلوصی"
"خيالت راحت باشد...
روزى ميرسد كه حتى پرندگان هم به يك لحظه از آزادىِ انسان غبطه مى خورند.
خيالت راحت باشد...
روزى ميرسد كه نگاه همه ى مردم پر از عشق 
مى شود.
خيالت راحت...
روزهايى در راه اند كه هيچ كس قلم در دست نميگيرد و به جوهر اشك آغشته اش نميكند و دلنوشته نمى نويسد.
قرار است فصل ها پشت سرهم بى حضورت بروند و در راه خيره شوند به اشك هايى كه هميشه بر گونه ام جاريست...
قرار است پنج سال طورى براى عمويم درد و دل كنم كه به كسى بر نخورد...
قرار است بترسم از شهريور هايى كه به من دهن كجى ميكنند...
تو حقِ آزادى را براى من عاشقانه با اعتقادت خواستى...نرفتى و ماندى ، ماندنت گواه اعتقادت شد؛ 
ماندى براى حقّت ، حقّى كه يك قلم آن را از تو گرفت و تو خاموش نماندی .
ميدانى...آن قلم كه حكم حبس تو را نوشت ... فرياد سكوتت شد.
پنج سال از جوانيت را گرفتند به جرمِ باورت ، به جرمِ اعتقادت ، به جرمِ صداقتت و به جرمِ عشق والایت ... !
مينويسم تا همه بدانند واحدِ قهرمان من، با حبس ، قرار دادى پنج ساله بست، قرار دادى كه قرارِ دلم را گرفت اما هيچ چيز جلوى قرار او با حق را نمی تواند بگيرد.
آرى قهرمان قصه زندگى من....
مى دانم سقف هاى تيره ى آنجا به آسمان روشن اينجا مى ارزد؛ چون براى باورت در آنجا روزگار مى گذرانى. گرچه فرقى نميكند در كدام سمت ميله ها باشى وقتى زیبا ترین باورها را جرم 
مى نامند...! "
و بقول حضرت حافظ :
"حريم عشق را درگه بسى بالا تر از عقل است
كسى آن آستان بوسد كه جان در آستين دارد"
دنیز 
دی ماه ۹۴
حکم اعدام این زندانیان توسط دادگاه انقلاب تهران شعبه 28 قاضی مقیسه صادر شده است .
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر