شیخ این شعر خواند و با من گفت
خوب گفتی ولی نیرزد مفت
این که اوضاع این زمان باشد
یک به یک شرح حالمان باشد
خواستی تا بگویی ای هالو
باز هم دور دور آن یارو؟
همه بر پا و انقلاب کنید
خانهی ظلم را خراب کنید؟
گفتمش من به گور خود خندم
به چنان انقلاب دل بندم
انقلابی که مزه اش گس بود
بهر هفتاد نسلمان بس بود
گفت پس از چه روی بی وجدان
دیده یی نیم خالی لیوان؟
هالوی ضد انقلاب ببو
خوانده ای قصهی کنیز و کدو؟
این همه پیشرفت و دستاورد
توی شعرت گم است ای نامرد
گفتمش یک به یک بگو تا من
توی شعرم بیاورم حتمن
گفت تو خود مگر نمیبینی
شهدایی مثال آوینی
یا هزاران شهید پاک مزار
طبق آمار ما دویست هزار
همه شان برکت وطن هستند
همه شان در بهشت سرمستند
گفتم آقا تو لاکتاب شدی
یا مگر ضد انقلاب شدی؟
آن که گوید وطن شده ویران
جایش آباد هرچه قبرستان
گفت بنویس: این همه جاده
این همه پل، تونل شد آماده
این همه کارخانه، دانشگاه
این همه پارک، خانه، این همه راه
گفتم ای شیخ، معذرت خواهم
وسط حرفتان اگر آیم
همه این ها که گفته ای یکسر
هست اگر پیشرفت یک کشور
پس چرا منکر رضا شاهید؟
نام او را نهاده اید: پلید؟
او هم این چیزهای خوب و قشنگ
ساخت با اسب و چرخ و بیل و کلنگ
گفت اصلن ولش کن این اقلام
هست دعوای ما سر اسلام
شاه پرکینه با تمام وجود
از چه با دینمان مخالف بود؟
دین اسلام بود در خفقان
علمای بزرگ در زندان
دیدم او را در اشتباه از بیخ
پاک بیگانه است با تاریخ
گفتمش: خیر، حضرت آقا
وحشت شاه بود از چپ ها
روسیه بیخ گوش ایران بود
نگرانی شاه از ایشان بود
در مصاف عقیدهی کمونیست
غیر از اسلام حربه ای کو؟ نیست
گفت این هم ولش، بگو اصلن
هست یادت به کوچه و برزن
در همه جای شهر پر آشوب
بود دکان عرضهی مشروب؟
شیشه شیشه خریده میبردند
یا همان جا نشسته میخوردند
گفتمش فکر کرده ای الکل
ریشه کن گشته این زمان بالکل
آن زمان بود خارجی، علنی
این زمان شد یواشکی، وطنی
آن زمان آبجو و یا مشروب
قیمتش فیکس و جنس آن مرغوب
حال ویسکی، عرق سگی، شیواز
ابسولوت، جانی واکر و شیراز
همه قلابی و فراوان است
قیمتش هم دو یا سه چندان است
گفت کاباره ها به یادت نیست؟
رقص پتیاره ها به یادت نیست؟
گفتم: ای شیخ توی خانه شده
علنی بود، مخفیانه شده
رقص و دانس و شراب موسیقی
هست، اما بدون تبلیغی
توی پاکینگ رفت و روب کنند
همهی شب بزن بکوب کنند
گفت: این چادر و حجاب زنان
حاصل انقلاب ماست، بدان
گفتمش: کو حجاب، کو چادر
بعد چل سال میکنی دُر دُر
بر اسید و چماق پابندی
از چه چشمان خویش میبندی؟
گفت اگر بگذریم از تحریم
ما انرژی هسته ای داریم
گفتمش نوش جانتان ای شیخ
پاک باشد روانتان ای شیخ
از چنین انقلاب و دستاورد
بوی حلوا بیاید و شله زرد
محمدرضا عالی پیام – هالو
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر