مردی برای خرید کوزهای وارد بازار شد، همه مغازهها را بسته دید به جز یکی، وارد شد و درخواست کوزهای کرد، صاحب مغازه شروع کرد به تعریف و تمجید از کوزههای خود و گفت: این یکی یادگاری است از لنین که استالین در اولین ملاقاتش به او اهدا کرده، آن یکی کوزهای است که افلاطون در آن شراب ناب میریخته. این یکی از زمان کورش کبیر، بین پادشاهان دست بهدست چرخیده تا به اینجا رسیده، آن یکی کوزهای است که جملات گهر بار جان داک در آن حک شده، و این هم کوزهای است که حضرت مسیح به حواریون خود از آن آب میداد، و اما همین که میبینی از دوران حمورابی به یادگار مانده و قوانین حقوقبشر با ظرافت خاص روی آن نوشته شده، ... با این همه زیبایی نکات مثبت، همه آنها تنها یک ایراد کوچک دارند که ته آنها سوراخ است و شب باید زیر آنها یک تشت بگذاری، خریدار، خندید گفت: لطفاً برایم همان تشت زیری را بدهید شاید جایی به درد بخورد. اکثر جریانهای و افراد مدعی کشورمان که خود را با مارکهای گوناگون بزک کردند، در 37سال حکومت جهل و تاریکی هم، فقط یک ایراد کوچک داشتند که در برابر تمام جنایات رژیم کرنش کرده و تسلیم شدند و بجز این هیچ ایراد اساسی نداشتند. در جنگ هشت ساله ایران- عراق که صدها هزار نفر قربانی و صدها هزار میلیارد دلار دارایی مردم حیف و میل شد به رقم اینکه همه این جریانهای میدانستند ادامه جنگ هیچ نفعی برای مردم ندارد، فقط به استحکام پایههای رژیم آخوندی سود میرسانند، نه تنها بر علیه آن هیچ حرفی نزدند بلکه از ترس رژیم با آن همراه شدند و هر چه میتوانستند بر سر مخالفان جنگ و طالبان صلح فریاد زدند و.... پروژه اتمی هم که از جنس جنگ 8ساله بود و باعث حیف و میل صدها میلیارد دلار از اموال مردم محتاج به نان شب و هزاران زن و مرد کارتن خواب شد باز نه تنها کوچکترین اعتراضی نکردند بلکه با رژیم هم صدا شدند و شعار انرژی هستهای حق ملی ماست سر دادند و به آنها را که این پروژه میهن بر باد ده را افشا کردند تهمت وطنفروشی و خیانت زدند. در مقابل کشتار وحشیانه دهها هزار نفر از زندانیان مظلوم در دهه 60و 67 لال شدند کر شدند و برای یاری رساندن به ظالم، بر چشم مردم خاک پاشیدند و با کارهای بهاصطلاح فرهنگی و اجتماعی در نهادهای زیر نظر وزارت اطلاعات مردم را مشغول کردند. در برابر فتوای خمینی در مورد سلمان رشدی حتی آنها که باورهای ضد مذهبی داشتند هیچ اعتراضی نکردند و به نوعی با سکوت خود از آن حکم حمایت کردند، در برابر ویرانی کشورهای سوریه و عراق و یمن که بر کسی پوشیده نیست زیر سر رژیم آخوندی با پولهای مردم ایران میباشد و تا بهحال بیش از 300هزارنفر کشته و میلیونها نفر آواره شده نه تنها اعتراضی نکردند بلکه برای کمک به رژیم مردم را با الفاظ توهم آمیز منافع ملی، تمامیت ارضی، و... مشغول کردند. زمانی که جوانان و مردان و زنان وطن مثل (فرزادها، شیرینها، صارمیها، زمانیها...) بالای چوبهدار فریاد آزادی سر میدادند یا هزاران نفر در سلولهای انفرادی و در انتظار طناب دار بودند این فیلسوفهای شیاد با همکاری دنیای مماشاتگر دنبال دلقکهایی بودند تا از آنها قهرمانان دروغین بسازند و به خورد مردم بدهند تا مردم قهرمانان واقعی خلق را نشناسند و برای اینکه این داستان واقعی جلوه داده شود، هرازگاهی به دلقکهای قهرمان جایزههای جهانی از طرف لابی خارجی اهدا میکردند. و اما در جنایات بیسابقه تاریخی در اشرف و لیبرتی توسط رژیم و مزدورانش در عراق که از طرف همه نهادهای بینالمللی بهشدت محکوم شد این دوستان فیلسوف نشان دنبال نجات خرگوش هندی بودند که در فلان کوهستان نسلشان در حال منقرض شدن بود. آری چنانکه گفتم این دوستان تنها یک ایراد کوچک دارند که هر چه فریاد دارند بر سر قهرمانان وطن میکشند و هر چه میتوانند با سکوت خود در خدمت دشمن میباشند، بد نیست این جا یاد کنیم از غضنفر که میکویند بهترین فوتبالیست جهان بود فقط با یک ایراد کوچک که: دروازه خود و رقیب را همیشه اشتباه میگرفت و هر گلی هم در طول عمرش زده به خودی بود. البته همه اینها اتفاقی بود و هیچ غرضی در کار نبود!
صالح کهندل زندان گوهردشت سالن 12
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر