#ایران - برای جوانانم، قلم به دستم بدهید . می خواهم درد هایم را بنویسم .انتقام نمی گیرم،اما فراموش نمی کنم
دلنوشته مادر امیر ارشد تاج میر
فریاد می زنم : بکشیدشان . تکه تکه شان کنید .به صلابه بکشید . حلق آویز کنید
چشمهایشان را زنده زنده در آورید . دست و پای شان را قطع کنید .
فریاد می زنم : انها پست اند .کثیف و ادم کشند .
آنها به جگر گوشه هایمان رحم نکردند . به زندان بردند . شکنجه کردند
هزار نام کثیف بر آنها نهادند . به دار آویختند و با خودروی نیروی انتظامی از روی شان رد شدند و له شان کردند .
فریاد می زنم : بگذارید زجرشان را ببینم . بگذارید درد کشیدن شان
التماس کردنشان . گریه و زاری شان را ببینم .
اما نه . طاقت ندارم . صبر کنید . صبر کنید .
گیرم همه ی اینکارها را کردیم ؟ بعد چه می شود ؟؟
فرزندانم زنده می شوند ؟ زخمهای روح و جسمشان التیام می یابد ؟
دردهای شان تمام می شود ؟
چرا به خانواده های شان فکر نمی کنم ؟
مادر بیچاره شان . پدر خسته شان و فرزندان بی گناهشان . چه می شوند ؟
نه نمی توانم . من چون آنها نیستم .حتی با گفتنش قلبم بدرد می اید .
این هق هق . صدای گریه های دل منست از دهان آن مادر و پدر و فرزند .
نه . نمی توانم .
انتقام نمی گیرم . اما فراموش نمی کنم .
انتقام نمی گیرم . اما آرام نمی گیرم .
باید حقانیت و بی گناهی فرزندانم اثبات شود. باید حساب پس بدهند .
باید محاکمه شوند و کسی دیگر . به نام خدا آدم نکشد .
نه نمی توانم . آنها را نکشید .
این خنجر کینه و انتقام را از من بگیرید .
قلم به دستم بدهید . می خواهم درد هایم را بنویسم .
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر