درود . دیروز 18 اسفند 94 نزدیک ساعت 10 بدادگاه قدوسی رسیدم ، دوستان متهم به اخلال در نظم ! آمده بودند ، دکتر ملکی گرامی شیرمرد یگانه نیز تنها همراهمان از خیل عظیم یاران ! بود که تنهایمان نگذاشت ، وکیل ارجمند محمد مقیمی گرامی نیز آمده بود . با آغاز دادگاه دکتر ملکی پیش قاضی رفت و گفت که این دوستان ما هیچکدام گناهی ندارند و من و نوریزاد مقصر هستیم ، که البته قاضی نپذیرفت اما همت بلند این شاهباز آزادی ستودنی بود . دادگاه آغاز شد و قاضی به همگان تفهیم اتهام کرد و نام ها را خواند ، دو تن از زنان نیامده بودند . قاضی به نظر مرد فهیم و پخته ای می آمد اما تلاش می کرد که از دست بالا صحبت کند ، از هر کدام از دوستان دو پرسش پرسید که چرا به تجمع 2 آذر در برابر دنا پیوسته اند و آخرین دفاعشان چیست ؟ محمد مقیمی گرامی وکالت من و نعمتی و یک بانوی دیگر را بر عهده داشت و با صلابت و پختگی کارش را انجام داد و براستی از همه آن جمع دفاع کرد که از ایشان سپاسگزاریم . دوستان از قاضی محترم نامش را پرسیدند که اشاره به پلاک بالای درب اتاقش کرد و گفت : قاضی 1044 کیفری ! . دادگاه 4 ساعت به طول کشید و هنگامی که بیرون آمدیم دکتر ملکی همچنان با صبوری انتظارمان را می کشید ، همگی از ساختمان دادگاه بیرون آمدیم و چند عکس گروهی گرفتیم که قرار شد دوستان برایم بفرستند که همراه این گزارش کنم اما انجام ندادند و مجبور شدم این عکس بی کیفیت را که با گوشی دقیانوسی خودم گرفته شده بکار ببرم . اما براستی از همبستگی دوستانی که در جنبش دادخواهی دوشنبه های اعتراضی و شنبه ها در برابر اوین شرکت داشتند هنوز شگفت زده هستم ! هیچکس نیامده بود ! البته همه کار و زندگی داشتند و فرصت نشد که کنار دوستان متهم خود باشند ! همه این رفتارها پیام دارد و آن اینکه اخلاق در حال فروپاشیست و از این جهت متاسفم . پریروز بانوی ارجمندی از یکی از رسانه ها به من پیام داد که برای روز جهانی زن شماره چند تن از زنان فعال را برایم بگذار تا در برنامه شرکت کنند ،من نیز نام و شماره آنها را نوشتم ، امروز دیدم برایم پیام گذاشته که آن بانوان گرامی ابراز بی خبری کرده و گفته بودند چه کسی شماره ما را داده ؟ دریغا ، دردا ، شگفتا که به کدامین سوی می رویم . کلاه که ندارم قاضی کنم اما کمی با خود اندیشیدم که : مدتهاست خودت ، همسر و دوفرزند و شغلت را به خطر انداختی ، فریاد زدی ، دادخواهی کردی ، بی چشمداشت ، میان دو پرونده گیر کردی ، حکم زندان برایت بریدند اما دریغ از یک تلفن و همراهی ! ؟ . کجای کاریم ؟ اوضاع خودمان خراب است ، باید خود را بسازیم آنگاه در اندیشه میهن و مردم باشیم . دردها یکی یکی می آیند اما دیگرچیزی نمی گویم همین کافیست . من همچنان جان به مشت در راه ایران و مردمش خواهم ماند ، خوبان بسیارند ، ما کم حوصله هستیم . اینجا ایران ، شهریار ، من اخلالگر در نظم عمومی!!!!!!!!!
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر