چند تن از فعالین کارگری در کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری در دلنوشته ای برای نیما فرزند بیمار بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی زندان رجایی شهر نوشته اند: اینکه پدرت در مسیر مبارزه با فسادی محکم ایستاده است که همانند
بیماری سرطان تو به جان همه مردمان سراسر میهن عزیز افتاده است و روز به روز کشور را در کام نیستی و نابودی بیشتر می کشند. در چشمان پدرت بخوان که در میان این همه یاران همراه پیش از همه به پشتگرمی تو دل بسته است. همچون پدرت
مرد روزهای سخت باش روزهایی که باید با دست خالی به مبارزه برای آزادی رفت که بسیار سخت تر از مبارزه با بیماری سرطان است.
متن کامل این دلنوشته به شرح زیر می باشد:
نیمای عزیز سلام؛ آن روزگار گذشت که مادرت تو را در آغوش گرفته و در پی آزادی پدرت می دوید. امروز به تنهایی بیماریت را به دوش کشیده ای و به دنبال راه پدر کارهای پزشکی و مرخصی اش می روی و برای خود مرد محکمی شده ای. این
روزها چشمان پدرت لبریز از اشک شوق است که می بیند چه قدر با عجله مرد شده ای و پیگیر کارهای او. چه قدر پر تلاش به وعده ای که دادستان مبنی بر اجازه حضور پدرت کنار تخت بیمارستانی که در آن دوباره مسیر پر درد و رنج درمان سرطانت
را طی خواهی کرده است، امیدواری … و تلخ می خندند چرا که می داند این بازی جدید داستانی برای آزار روح و روان خانواده است.
نیمای عزیز، پدرت بهنام اگر مرام مسلک دادستان و بازجویان و یارانش را نمی شناخت که با این اراده و تلاش علیه آنان دست به افشاگری نمی زد. افشاگری هایی که شیشه عمر بی دادگاه هایش را هدف قرار داده است، می دانی نیما جان که سرطان از
بیماری های سعب العلاجیست که باید با تمام توان و امیدواری به ریشه کن شدن آن به مبارزه اش رفت. پدر تو مثل همه پدرهای مسئولیت پذیر دوست دارد این روزها کنارت به پشتگرمی تو در این راه باشد، اما به خاطر همان حس مسئولیت پذریری قدم
در راهی گذاشته که کمترین رنج آن دوری از تو و مادر صبورت در این روزهای سخت است.
پدرت در مسیر مبارزه با فسادی محکم ایستاده است که همانند بیماری سرطان تو به جان همه مردمان سراسر میهن عزیز افتاده است و روز به روز کشور را در کام نیستی و نابودی بیشتر می کشند.
در چشمان پدرت بخوان که در میان این همه یاران همراه پیش از همه به پشتگرمی تو دل بسته است. همچون پدرت مرد روزهای سخت باش روزهایی که باید با دست خالی به مبارزه برای آزادی رفت که بسیار سخت تر از مبارزه با بیماری سرطان
است. مثل همیشه محکم و استوار کار خودت را بکن فراموش کن که سیستم قضایی حاکم بر این کشور که تحت سیطره مداخلت نابه جای نهادهای امنیتی است که گوششان به حرف حق بدهکار نیست آنقدر که دستور پزشکان معتمد خود را در بیمارستان
فوق تخصصی محک که از قضا نهادی مردمی است مبنی بر ضرورت بودن پدرت در کنار تو و تحت نظر بودنت زیر نظر پزشکان محک را به سادگی نادیده می گیرد. سیستم حاکم توصیه و تاکید محک مبنی بر حضور پدرت در کنار تو را نادیده می گیرد با
اینکه سر تا پای این سیستم درگیر سرطانی دردناکتر است یعنی همان فساد اداری.
نیمای عزیز، در آخر اینکه رفتار و برخورد تهدید آمیز دولت مردان و دستگاه قضایی با پدرت و مخالفت با مرخصی برای دیدن تو به مثابه حمله به حقوق مدنی و دموکراسی و رفتاری ضد انسانی و ضد فرهنگ است که به نوبه خود نوعی بیماری روانی در
میان سرکردگان و حاکمان سرمایه است.
تعدادی از فعالین کارگری در کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری- فروردین ماه ۱۳۹۵
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر