از سال 1375 که ازدواج کردیم تا به حال دومین نوروزی است که همسرم کنار سفره هفت سین نوروزی حضور ندارد.
ما دارای سه فرزند مبینا 16ساله ,امیرحسین 9ساله و ماندانا 2سال و نیمه هستیم ، سال گذشته دستگیری ناگهانی آقای عبدی و نگه داشتن ایشان به مدت 10ماه بدون حکم در زندان و بدون مرخصی، سپس با دادن حکم شش سال زندان ما را در شوک فرو برد و بچه ها خیلی بی تابی می کردند. من نیز جای خالی اش را خیلی حس می کردم سال 95 برما بسیار سخت گذشت... امسال نیز برایمان سال نو طراوت سال هایی که اسماعیل همسرم در خانه بود را ندارد. بهاری که ارمغانش ازادی نباشد ادامه زمستان است و روح زمستان همچنان در زندگی ما جریان خواهد داشت.
ما همه چشم انتظارش هستیم تا ترکیب خانواده کامل شود. به ویژه که همسرم اسماعیل روحیه بسیار قوی و خوبی دارد و موجب شادی و نشاط در خانه است. او پای آرمانش ایستاد و برای فعالیت های صنفی دستگیر شد. البته اعضای کانون های صنفی معلمان،اعضای شورای هماهنگی ، کمپین کشوری معلمان و گروه های حمایت در این مدت به خانواده ما لطف و محبت بسیار داشته اند که از آن ها سپاسگزاریم اما هیچ چیز برای بچه ها و من جای خالی اسماعیل را پر نخواهد کرد.
چندین بار مادر ایشان درخواست مرخصی را از طرف خانواده به دادستانی داده است. ولی تاکنون پاسخی مبنی بر پذیرفتن مرخصی از سوی دادستانی ارایه نشده است.
یکی از وکلای پرونده (اقای سید حسین تاج) در ده روز گذشته بارها به دادستانی مراجعه کرده اند که به ایشان پاسخ داده اند ضابط قضایی(قرارگاه ثارالله)مخالف مرخصی آقای عبدی است. این وکیل محترم تلاش قابل تقدیری کردند که متاسفانه نتیجه بخش نبود.امیدواریم این تلاش ها نتیجه دهد و مرخصی داده شود و بچه ها حداقل در نیمه دوم تعطیلات کنار پدرشان باشند و البته بیشتر امید داریم که قوه قضاییه نسبت به پرونده ی معلمان یک تجدید نظر نماید زیرا مصادیقی که بر اساس آن معلمان محکوم شده اند مربوط به تجمعات مسالمت آمیز طبق قانون اساسی بوده است.
انتقال ناگهانی آقای عبدی به بند 350 اوین موجب نگرانی ما شد زیرا پیش تر هیچ اطلاعی نسبت به این انتقال به خانواده داده نشده بود.
بند 350 شرایط خاصی دارد.به ویژه که امکان تماس تلفنی وجود ندارد. در این مدت یک سال و نیم که همسرم در زندان بوده ما با ایشان از طریق تلفن ارتباط داشتیم و از احوالش با خبر می شدیم ، گفت و گوی تلفنی بهانه گیری و دلتنگی بچه ها را کمتر می کند.من با داشتن سه فرزند نمی توانستم به ملاقات های هفتگی زندان با توجه به مسیر طولانی و مشکلات که برای ملاقات وجود دارد و زمان زیادی که برای یک ملاقات کوتاه طول می کشد،که آن هم به صورت کابینی است بروم.برای پدر و مادر ایشان نیز به دلیل سن بالا و مشکلات جسمی این کار بسیار دشوار است. این بود که تنها به همین تماس های تلفنی و شنیدن صدای اسماعیل اکتفا کرده بودیم. اما با انتقال ایشان به بند350 این امکان متاسفانه از ما گرفته شده و بچه ها بسیار دلتنگ پدرشان می شوند...
دلیل انتقال ایشان را هم به ما نمی گویند ما تصور می کنیم که تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیان دیگرنیز بیشتر برای دعوت به سکوت خانواده است. زیرا زندانیان سیاسی دیگری هستند که در بند های عمومی زندان اوین امکان تماس با خانواده هایشان دارند؛
موضوع تفکیک زندانیان سیاسی که دادستانی می گوید اجرا نشده است فقط برخی افراد را برای محدود کردن به 350 می فرستند.
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر