۱۳۹۷ دی ۱۲, چهارشنبه

نمونه یی از وضعیت زندانها


تهران بزرگ:
این عین نامه جمعی از زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ است:
«زندان‌ها در حال انفجار از جمعیت است. هزاران جوان که به لطف اقتصاد مقاومتی محروم از داشتن شغل بوده‌اند و سرقت را برای امرار معاش انتخاب کرده‌اند.اینجا بند ۹ تیپ ۱ زندان تهران بزرگ، بیش از ۴۰۰ زندانی در سالنی که ظرفیت نگهداری آن تنها ۲۰۰ نفر می‌باشد یعنی دست‌کم ۲۰۰ انسان را از جمله دو درویش که برای گرفتن حقوق بدیهی خود مجبور به اعتصاب غذا شده‌اند را محروم از تخت کرده که از حقوق بدیهی یک زندانی است محروم کردند. کف‌خوابی، کریدورخوابی و زجرآور‌تر از همه دوترک‌خوابی، آسیب‌های شدید به روح انسان‌هایی می‌زند که اکثر آنها به واقع مجرم نیستند و یا اگر هستند قربانی سیستم آموزشی و اقتصادی هستند و اینجا به‌واقع یک شکنجه‌گاه یا تخریب‌گاه است. »

گزارش یک نویسنده از زندان تهران بزرگ :
«به شکلی باورنکردنی برای انتقال متهم به زندان(در صورت داشتن تمکن مالی)از او«کرایه»میگیرند و طبعا کرایه انتقال به اوین(۱۵ هزارتومان) با کرایه انتقال به تهران بزرگ (۱۰۰ هزار تومان) تفاوت«قابل توجهی» دارد و همین امر موجب شد تا با وجود تاکید قاضی مبنی بر انتقال بنده به«اوین»،به زندان تهران بزرگ منتقل شوم…..زندان تهران بزرگ، از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد«توالت عمومی»ست. توالت،یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰در۶۰ سانت بدون شلنگ و روشویی و نور است که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳در۳متر، که۲۶تا۳۲مددجو در آنها«میلولند»جدا شده است.
شرایط «کف‌خوابهای زیرتخت»که معمولا افغانی و تزریقی هستند، چیزی شبیه تجربه«تابوت» است. آنها به دلیل کمبود جا، زیر تخت‌های پایین جا داده میشوند و معمولا ۳ نفر پس از قرارگرفتن آنها در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب آنها از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند.
-بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخم‌های عفونی در سلول‌ها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به«دستشویی»برای شستشو ندارند و این امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود. بویی که از لحظه آزادی تا اکنون در مشامم می‌پیچد و «ماندگار»ست….»

زندان اردبیل :
«زندانیان سیاسی تبعیدی در زندان مرکزی اردبیل با تبعیض و فشارهای مضاعف در این زندان مواجه هستند و مامورین زندان رفتارهای نژادپرستانه و تبعیض آمیز با زندانیان سیاسی دارند.
بند ۷ این زندان شبیه قرنطینه و انباری می باشد. اتاق ۴ در ۴ ؛ هواخوری ۹ در ۹ متری که سقفش را نیز با توری فلزی پوشانیده اند. مسئولین زندان با زدن حصار توری مانند از بالا بند ۷ را شبیه به قفس کرده اند.
سوراخهای این حصار مربعهای ۴ سانتی بوده و کل محوطه بند را فراگرفته است. هدف از این کار محدود کردن و تشدید فشار بر زندانیان سیاسی است.
بالای سر حیاط یک برجک دیدبانی بسیار بلند و وسیع به ارتفاع ۱۲ متر ساخته شده که در شش متری ارتفاع برجک دیدبانی قرار داده شده است. برجک استوانه ای شکل بقدری وسیع است که مانع رسیدن نور آفتاب به زندانیان در حیاط شده و نور خورشید که مورد نیاز زندانیان است به آنها نمی رسد.
نور خورشید ساعت 2 بعدازظهر به بعد به قسمتهای کوچکی از حیاط می رسد. در پاییز و زمستان که بارش باران و برف است؛ زندانیان از نور محروم هستند….»

زندان زابل:
«شرایط زیستی در زندان زابل برای زندانیان بسیار سخت است. زندانیان در شرایط خاص آب و هوای آلوده این شهرستان، تنها ۳روز در هفته از آب گرم برخوردار هستند. در این زندان جمعاً ۲۴دوش استحمام برای بیش از ۱۰۰۰ زندانی وجود دارد که تنها ۳ روز در هفته و هر روز ۲ الی ۳ ساعت آب گرم به آنان داده می‌شود. زندانیان در وعده ناهار ۶ الی ۷ قاشق برنج با ۳ قاشق آب خورشت سهمیه دارند. گزارش شده که به هر سه زندانی برای وعده غذایی فقط یک تخم مرغ آب پز داده می‌شود.
مواد مخدر در زندان زابل توسط پرسنل زندان توزیع و خرید و فروش می شود و مصرف مواد مخدر بین زندانیان امری کاملا رایج است. کمترین اعتراض زندانیان با شکنجه همراه است. شکنجه مرسوم در این زندان ضرب و شتم و بستن به ستون به مدت طولانی است.
بند به اصطلاح کانون اصلاح و تربیت نوجوانان بند خاص زندانیان کودک مجرم در این زندان است.
زندانیان نوجوان و زیر ۱۸ سال زندان زابل شرایط اسفناکی دارند. در این بند، زندانیان نوجوان نگون‌بختی در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند که جز تاثیرات روحی- روانی منفی چیزی عایدشان نمی‌گردد و به مراتب آنان را دچار درهم‌شکستگی‌های جدی روحی و اخلاقی در سنین نوجوانی می‌نماید.»

گوهردشت(رجایی شهر):

به نقل از نامه یک زندانی تازه آزاد شده به آقای جاوید رحمان:
«جوانانی بین ۲۰تا ۲۴سال دیدم که از نظر مالی ضعیف بودند و یک کاسه و قاشق و چنگال یعنی ساده ترین وسایل را برای غذا خوردن نداشتند و غذای دولتی را که زندان به آنها میداد مجبور بودند بر روی روزنامه بریزند و با دست غذا بخورند. ….من شاهد یورش گارد وزارت اطلاعات به سالن کردها و سنی‌های مخالف حکومت بودم که دست و پای آنها را شکستند و‌ ۲۵نفر از آنها را به صورت وحشیانه با بدنی زخمی و خون آلود اعدام کردند.
زندان‌های ایران بخصوص زندان گوهردشت کرج مطابق استاندارد نیست. گردش هوا در سالن‌ها وجود ندارد. آب گرم ندارد هواخوری ۲ساعت در روز بیشتر نیست و تنفس در این سالن‌ها بسیار مشکل است زمستانها به خاطر نبود دستگاه گرم کننده و تابستونها به خاطر نبود دستگاه خنک کننده؛ برای افراد سن بالا زندگی کردن را مشکل کرده و باعث مرگ تدریجی زندانیان میشود و من شاهد مرگ بسیاری از زندانیان به خاطر وجود همین شرایط بودم از جمله شاهرخ زمانی.»

زندان شیبان اهواز؛
در زندان شیبان (کلینیک) اهواز به زندانیان ملاقات حضوری داده نمی شود. یک تلفن عمومی برای تماس زندانیان وجود دارد. هر زندانی تنها فرصت یک تماس چند دقیقه ای با خانواده دارد و فقط با سه شماره ثبت شده می تواند با خانواده صحبت کند. همین تلفن هم عموما قطع و خراب است. در زمان وصل تلفن؛ شاید زندانی بتواند به سختی؛ هر چند روز یکبار فرصت یک تماس سه دقیقه ای با خانواده داشته باشد.
بند زندانیان سیاسی ۶ اتاق دارد و حدود ۱۰۰ نفر از زندانیان سیاسی در این بند محبوس هستند. در بند زندانیان سیاسی آب معمولا قطع است. امکان استحمام نیست؛ فاضلاب زندان همیشه پر است و فضا را آلوده می کند؛ وضعیت سرویسهای بهداشتی و بهداشت بند به دلیل نبودن آب در حد صفر است؛ زندانیان آب آشامیدنی ندارند و باید در صف بایستند تا دو بطری آب یک لیتری بگیرند…..
علاوه بر فشار نبود امکانات و آلودگی محیط؛ فشارهای روحی -روانی نیز از طرف عوامل و ماموران زندان بر زندانیان اعمال می شود. با توجه به تنوع عقاید و مذاهب زندانیان؛ وزارت اطلاعات با تفرقه افکنی بین زندانیان باعث ایجاد کینه و دشمنی و تفرق بین آنها می شود تا همدیگر را بفروشند.

زندان قرچک ورامین :
زنان در زندان قرچک ورامین به طور مستمر مورد توهین و فحاشی قرار می گیرند و مسئولین زندان و زندانبانان از آنان بیگاری می کشند.
در زندان قرچک ورامین زنان زندانی را وادار می کنند که مابازاء تلفن به خانواده و یا داشتن هواخوری علفهای هرز محوطه را با دست و بدون هیچ وسیله ایی بکنند و گرنه هواخوری شان تعطیل می شود.
این زنان مجبورند در محیطی زندگی کنند که دائم بوی فاضلاب می دهد و به شدت غیربهداشتی است.وقتی زنان درویش نسبت به وضعیت زیستی وخیم زندان اعتراض کردند آنها را به بخش مشاوره انتقال دادند که دست کمی از جای قبلی ندارد و پر از علف هرز است.
در این زندان آب آشامیدنی برای زندانی وجود ندارد و زندانی مجبور است از آب معدنی های تاریخ گذشته که فروشگاه به آنها می فروشد استفاده کنند.
زنان زیادی در این زندان محبوس هستند که صدایشان به جایی نمی رسد. زندان شبیه شکنجه گاه است. شبیه شکنجه گاهی که زنان را در آن به مرگ تدریجی می کشند و زندانی مجبور است این وضعیت را بپذیرد.



#زندانیان_سیاسی
#نه_به_اعدام
#حقوق_بشر

اخبار ما را در سایت جوانه ها
و کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر