#ایران - گزارش یکی از همراهان از تجمع حدود پانصد نفری روز 27 مهر 94 مقابل لاستیک دنا (میدان ونک) لازم به ذکر است به گزارش شاهدان عینی، صف شاگردان آقای طاهری که کاغذهای سفید و شاخه گل در دست داشتند از سر خیابان گاندی تا سر خیابان جردن کشیده شده بود.
به نام بی نام او
امروز هم مانند دوشنبه قبل زود بیدار شدم. آماده رفتن. به میعادگاه عشق (جنب لاستیک دنا) رسیدم.
راس ساعت 10 بود و چند نفری از دوستان مجموعه ایستاده بودند و آقای دکتر ملکی (اولین رییس دانشگاه تهران بعد از انقلاب) هم حضور داشتند ولی آقای نوری زاد به علت سرماخوردگی روز شنبه، امروز نتوانسته بودند بیایند.
روی کاغذ A4 شروع به نوشتن متنهایی در حمایت از استاد نمودیم. متنهایی که نباید نام و عکس استاد در آن باشد. هر کسی روی کاغذ خودش مطلبی مینوشت. من هم نوشتم:
"اندیشه اعدام کردنی نیست.
اذا جاء نصرالله والفتح"
دوستان دیگر هم متنهای جالبی نوشتند. مامورین طبق معمول شروع به فیلمبرداری و عکس گرفتن شدند. مردم رهگذر و همینطور سرنشینان اتومبیلها علت تجمع را جویا می شدند و ما هم توضیح می دادیم. کمی نگذشته بود که لباس شخص ها آمدند و تمامی کاغذهایی که روی آن نوشته بودیم از ما گرفتند و جمع کردند.
من و یکی از دوستان مجموعه به لوازم التحریر فروشی جنب خیابان گاندی رفتیم و یک بسته کاغذ A4 خریدم و از اول صف تا آخر صف توزیع کردیم.
گفتم این کاغذ سفید کارت شناسایی ماست دستمان میگیریم و به رهگذران توضیح میدهیم. کاغذهای نوشته دار را پاره کردند ولی زبانمان کار میکرد و کاغذ سفید در دست راجع به استاد توضیح میدادیم. کمی بعد یکی از مامورین آمد و تتمه کاغذهایی که توزیع نکرده بودم را از دستم گرفت.
عجبا که از کاغذ سفید هم می ترسند...
نزدیک ساعت 12 گفتند باید متفرق شویم. چون آقای نوری زاد نبودند دیگر از عکس و اسم زندانیان عقیدتی و سیاسی خبری نبود و همه برگشتیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
اذ جاء نصرالله والفتح.
و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا.
فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا.
(به نقل از واحد خبر عرفان حلقه)
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان #كارگران #پرستاران #دانشجویان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام #اعتراض #قيام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر