با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
جوابیه:
با توجه به بندهای ۱ و ۸
یادداشت روز؛
روزنامه کیهان ارگان شخصی خامنه ای و خیل بلندگویان بی ترمز؛
امروز سه شنبه ۲۳ تیرماه ۹۴
ملت ما توافق ندیده نیستند!؟
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ۵۷ ایرانیان، در سراسر کشور، مردمان بپاخاسته هر شهر و دیار، بدون حتی یک استثنا، اصلی ترین خیابان ها را به زیور نام مصدق آراستند. اما چند ماه بعد که باند تمامیت خواه فقیه به زور سر نیزه بر اوضاع مسلط شد، همراه با تغییر نام "انقلاب ایران" به "انقلاب اسلامی"، مصدق زدایی!؟ را در اقصی نقاط میهن اهورایی در دستور کار قرار داد.
دیری نگذشت که حتی یک خیابان در سراسر کشور به نام این بزرگ مرد تاریخ معاصر یافت نمی شد. ولی هر از گاهی رژیم جعلی، فاسد و آدمکش فقیه با وقاحت هر چه تمام تر، سرنوشت غم انگیز بارزترین رهبر ملی ایرانیان را به نفع خود مصادره به مطلوب کرده و به رخ جهانیان می کشد.
مگر شتر سواری دولا دولا هم می شود؟ بروید از خودتان مایه بگذارید. مگر امام تان روح اله هندی نگفت که "ملی گرایی خلاف اسلام است" و "جبهه ملی مرتد است" و مگر مصدق بزرگ، هم ملی گرا و هم رهبر جبهه ملی نبود!؟
آخه شرم و حیا سیری چند؟
ضمنا بهتر است به "جای ملت ما" بگویید "امت ما" یا دقیقتر از آن بگویید "امت نیم درصدی فقیه"!؟ زیرا ملت ایران از یکایک شما بیگانه زادان و بیگانه پرستان اشغالگر نفرت دارد.
و اما در ارتباط با منتظری، او که خودش همه جوره جوک بود!؟ برای خمینی هم جوک های بسیار و بحر طویل های زیاد ساخته شد. شما میمون های مقلد و دستمال به دست باند بی وطن، فاقد اخلاق و بی هویت فقیه، ابتدا به منتظری می گفتید "امید امت و امام" و بعد از شعار الله اکبر می گفتید "خمینی رهبر، منتظری سرور" ولی بعد شد شیخ ساده لوح!؟ که معادل محترمانه ای برای اسکول!؟ است. درباره بنی صدر هم می گفتید "دکتر سید ابوالحسن بنی صدر، رییس جمهور و فرمانده کل قوا..." ولی دیری نگذشت که شد "بنی سگ لیسانسه، برگرد برو فرانسه "!؟
شرم تان باد
نه به یک بار و به ده بار که ۸۰ میلیون بار؛
آهای مزدور؛
آهای یاور حسین شیره ای!؟
آهای نویسنده قلم به مزد این نوشته با نام مستعار یا نامستعار محمد ایمانی، بدان و آگاه باش که:
دلاور پاک
مبارز نجیـب آزادی
نه دشنام و نه حتی آب دهان را
شایسته ی پرتاب
به روی سیاه مزدور بی محتوای دژخیم نمی داند
ازیرا که تمام قد
به انکار زیبایی برخاسته
با دلی که همه رنگ ها را سیاه
و همه نام های عشق را ممنوعه می پندارد
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۲۳ تیر ماه ۹۴
#ایران #تهران #زندان #آزادی #دانشجو #دانشگاه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر