مثال ِ کوه پشت سرم ایستاده
چون لیلی ترین عاشق مجنون وار
درون چهره اش انقلابی ست
برانداز ِ غم هایم هست محتوم وار
به عمرم ندیدم زنی به پایداریش
به محکمی او ، پر ابهت ، مغرور وار
در پی شعار هیچ وقت نبود در زندگی
که هرچه بود در عمل شد مسئول وار
برداشت بار دلتنگی از روی سینه ام
رفت به زیر آوار ِ آن مهجور وار
شکست از تَرَک های پی در پی ِ من
زخم ها را به جان خرید مجروح وار
با دیدن خاکستر ِ تنهایی ام آتش گرفت
خود به پایم سوخت به هر سو محروق وار
با هر قطره ی اشکم آسمانش تار شد
چون ابر ِ بهار بارید محجوب وار
از رنج و اندوه کشید و دم نزد
سال ها خانمی کرد محزون وار
خون ِ دل خورد و درد پنهان کرد
خود دوای درد شد مظلوم وار
در توان هرچه داشت دریغ نکرد
بی زخم ِ زبان و منت محکوم وار
مادرم در حکم ِ مادری کم نگذاشت
عاشقش هستم و خواهم بود مفتون وار
( ف.ک )
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر