خالد حردانی:سقوط جامعه پزشکی یا انسانی؟
نامه زیر را خالد حردانی در بیست و یکمین روز اعتصاب غذای برادرش زندانی سیاسی رسول حردانی در زندان رجایی شهر نوشت.
لازم به یادآوری است که رسول حردانی از روز 12 تیر 95 در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان و روند نگهداری غیرقانونی خود اعتصاب کرده است. ولی مسئولین زندان از همان ابتدا با عدم تحویلگیری برگه اعتصاب غذا وی را از رسیدگیهای مینیمم محروم کرده اند.
خالد حردانی:سقوط جامعه پزشکی یا انسانی؟
بعدازظهر جمعه رسول درد شدیدی داشت بر اثر ضعف جسمانی نمیتوانست کاملا روی پا بایستد برای همین زیر بغل او را گرفتم و به بهداری منتقل کردم البته مامور بدرقه زندان (کریمی) با ما بود وقتی به او اطلاع دادم که رسول حالش خوب نیست با دو جا تماس گرفت.ظاهرا میخواستند او را طوری به بهداری انتقال دهند که در هیچ یک از صورت وضعیت های اعزام در نگهبانی و بهداری نامی از اعتصاب غذا برده نشود.
در برگه اعزام نگهبانی نوشته شده بود مددجو رسول حردانی فرزند...جهت اعزام به درمانگاه.... و در برگه اظهارات بهداری فقط نوشته شده بود مددجو رسول حردانی ممانعت از سرم تراپی ... اما از اینکه اعتصاب غذاست چیزی نوشته نشده بود.رسول میخواست اعتراض کند گفتم چیزی نگو تا ببینم اون شتر سواری دولا دولا تا کجا ادامه دارد سپس دکتر بخش که لباس سبز رنگ با استین کوتاه بدون دکمه به تن داشت با نام کاظمی بسیار غیرحرفه ای و غیر انسانی بدون اینکه دستگاه فشار را به صورت کاملا اصولی روی دست رسول بگذارد فشار را گرفت و گفت 11 روی 7 .من هم وانمود کردم چیزی از این دم و دستگاه اطلاع ندارم، گفتم چگونه است اقای دکتر خوب است یا بد؟ گفت خیلی عالی است!!
گفتم اقای دکتر ایشون 21 روز است که غذا نخورده است و فقط چای خفیف با یک حبه قند میخورد آن هم برای اینکه مغز و کلیه اش از کار نیفتد الان هم کلیه درد دارد .اما مسکن به او میزنی؟
گفت فقط قرص... گفتم ایشون معده اش خالی است و امکان استفاده از قرص را ندارد... گفت فقط همین!؟ .... بعد رسول را با درد شدید پس از چند دقیقه دوباره به بند برگرداندم.
رسول بسیار ناراحت شده بود و گفت دیدی گفتم همیشه اون گونه است تازه امروز چون تو آنجا بودی جرات نداشتند مسخره کنند. گفتم رسول جان این طبیعی است و نباید ناراحت شد آخه از دکتری که هر هفته چند جوان را جلو چشمان او با طناب خفه می کنند و میکشند و او می آید گواه مرگ اونها رو امضا میکند چه انتظاری داری؟!!! چون جامعه ما سالهاست سقوط کرده است.
جامعه ای که میخواست آرمانهای انسانی خود را در سطح جهانی عاری از خشونت و نابرابری بنا کند٫ به یک سقوط آزاد در تاریخ محکوم شده است.سقوط جامعه پزشکی پیشکش...
صحبت های مسئولین رده بالای حکومتی را در روزنامه های خودشان میخوانی همه همدیگر را به دزدی و چپاول بیت المال متهم میکنند. گویی غارت بصورت سیستماتیک در دستگاه حکومتی نهادینه شده است.
حقوق های نجومی و چپاول و غارت نفت و گاز و معاون و افزایش امار جرم و جنایت و دزد و قتل در بین قشر فقیر جامعه و ... و اینها تنها مشت نمونه خروار است که نشان از سقوط واقعی انسانیت در بین جامعه ما را رقم زده است.
معلم و کارگر شکنجه و زندان و شلاق میخورند و حقوقشان را چندین ماه پرداخت نمیکنند و قرارداد سفید امضا از او میگیرند.اما مدیران راس حکومتی حقوق های نجومی میگیرند .دادستانش به جرم رشوه و دزدی و قتل محاکمه میشود ولی زندان نمی آید. معاون رییس جمهورش زندان می آید پس از چند روز به مرخصی میرود. اما من و تو قشر فقیر جامعه و معلم و کارگر نباید شکنجه زندان و اعدام را با جان و دل نوش جان کنیم؟!!!!
و این یعنی جامعه ارمانی که پدران ما برای ان انقلاب کردند؟؟!
سقوط انسانیت به معنی واقعی و کامل ان
پاورقی خاطرات خالد حردانی
اول مرداد ماه 95
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر