بانوی بزرگوار،سرکارخانم نرگس محمدي سلام
من وخانواده ام دراین سوی میله های زندان خود را شریک رنجهای بیکران شمامی دانیم که بازمانده از رنجی تاریخی ست.
واین دل نوشته را که بی گمان هر واژه اش آغشته به قطره ای اشک وقطره ای خون دل ماست،تقدیم به روح بلند واراده ی فولادین شما و خانواده ی محترم می کنم.
هرروز غمی ازنو سبزه زاردلم راویران می کند، هرروزآتشی تازه جگرم رابریان می کند،
یاگرسنه ای آرزوی لقمه ای نان می کند شلاق ستمگری نشان داغ برپیکربی گناهان می کند،
یا… نرگسی آرزوی صدای عزیزان می کند. اینجاکجای هستی ست ای دل غافل!
که مراازانسان بودنم پشیمان می کند؟ شرمسارم ازاینگونه زیستن که دلی آرزوی داشتن جان می کند.
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر