۱۳۹۵ فروردین ۲۳, دوشنبه

دلنوشته ای از زندانی سیاسی مسعود عرب چوبدار از زندان رجایی شهر

#ایران - دلنوشته ای از زندانی سیاسی مسعود عرب چوبدار از زندان رجایی شهر



مرا اجبار به اینجا نکشانده که دشواری ها راه بر من ببندد، ما از آتش نمی ترسیم ما پروانه های عاشق آتشیم.
سوار بر زندگی رو به جلو پیش می رفتم در دل تاریک شب صدایی در گوشم فریاد زد ایست، پیاده شو، دست بر روی سر پشت بر زندگی بایست. در اطرافم پر شد از مزدوران رژیم. تکه کاغذی نشانم دادند که در آن نوشته شده بود و نام من در آن بود و باید پیاده می شدم و زندگیم توقیف شود.
صندوق زندگیم را هم گشتند حتی جعبه خاطراتم را هم شکستند فرمان زندگیم را از جا در آوردند و در مورد تک تک صفحات زندگیم سوال کردند.
به سلول انفرادی منتقل شدم و هرآنچه که در توان داشتند در اتاق بازجویی به کار گرفتند حتی عقده های شخصی آنها هم بر تن من نشست و امروز پس از گذشت چند سال در زندان های این حکومت با وضعیت غیرانسانی همچنان ایستاده و از داخل زندان برای شما ما مقاومت است اعلام می کنم.
هر آن اتهام که خواستند زدند با بهانه های مختلف و هر اعتراض به وضعیت زندان به انفرادی منتقل شدم تا توانستند آزار و اذیت کردند جا به جا، سالن به سالن، بند به بند، اوین به گوهردشت و امروز در تبعید به زندان گوهردشت با سختی و مشکلات فراوان دست و پنجه نرم می کنم جکومت سعی بر جلوه دادن چهره خوب از خود در دنیا دارد حرف از حقوق بشر می زند تمام اخبار و گزارش های سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری را کذب می دانند در حالی که دست هایشان به خون مردم آغشته است، به دنبال راه حل برای از بین بردن فقر در کشور می گردند در صورتی که دلیل فقر مردم را باید در جیب ها و حساب های بانکی خود پیدا کنند. 
در این مدت با شرایط نامساعد جسمانی و بیماری های مزمن نورولوژی در شرایط سخت زندان گوهردشت به بند کشیده شده ام و عدم رسیدگی به مشکلاتم باعث تشدید بیماری ام شده است. 
اعتراض ها و پیگیری های مداوم باعث بدرفتاری های این مزدوران شده، و جلوگیری از ورود داروها، عدم اعزام به مراکز درمانی، ضرب و شتم بنده در حالی که با وضعیت اورژانسی شبانه به بیمارستان رجایی کرج منتقل شده بودم، بر روی زمین کشیدنم در حالی که بیهوش بودم، تهدیدهای رئیس زندان، مخفی کردن مدارک مهم پزشکی از پرونده، گزارش و پرونده سازی های جدید با اتهام های توهین به رهبری و امام خمینی و در آخر رفتار غیر انسانی رئیس بند مزدور شجاعی و مثلا پزشک های بهداری زندان که بیشتر به بازجو شباهت دارند تا پزشک.
این گوشه ای از مشکلات بنده در این زندان بود و من فقط یک زندانی در میان زندانی های بدون حق و حقوق زندان گوهردشت هستم. 
مسعود عرب چوبدار 
گورستان زندگان فراموشگاه رجایی شهر


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر