با نگاه به معنای هسته ای حقوق بشر در ایران (نه معنای حاشیه ای ان) در این بستر با زیر ذره بین بردن وضعیت حقوق بشر در ایران شاهد فجایعی خواهیم بود که در تاریخ در زمان قرون وسطا هم شاهد چنین فجایع انسانی نبوده ایم.
گله و شکایتی نیست ازادی بها و هزینه ای دارد و ان را باید پرداخت.
تیر باران و اعدام های دهه 60 ، محبوس کردن و زیر شکنجه بردن هر ازاد اندیشی و یا اعدام انها و حذف مخالفین به هر طریق و قیمت ممکن برای حفظ موجودیت حتی یک ثانیه بیشتر خود دست به جنایاتی میزنند که در طول تاریخ بشری بی سابقه است. پرونده سازی، تجاوز، دروغ و قتل و ... معرف و جزء جداناشدنی جمهوری اسلامی است و در این 37 سال وسعت منطقه ای این پدیده شیطانی را در کشورهایی چون عراق، سوریه، لبنان، یمن و ... شاهد بوده و هستیم.
انتقال بنده از بند سیاسی زندان گوهردشت به بند یک این زندان فقط به خاطر طرح دعوی علیه ریاست زندان و فعالیت رسانه ای و افشاگری هایی وقایع تلخ رخ داده در این زندان بود؛ و در نتیجه برای احیای حق خود 17 روز اعتصاب غذا کردم و با این وضعیت نامناسب جسمانی عوارض و صدمات این اعتصاب ها را هم باید تا طولانی مدت تحمل کنم، مسئولین زندان نه تنها به وضعیت جسمانی زندانی هیچ اهمیتی نمی دهد بلکه در صدد اسیب رساندن بیشتر به زندانی بر می ایند.
رئیس زندان مزدورانه و با نادیده گرفتن وضعیت جسمانی بنده و ببماری های مزمنی که به ان مبتلا هستم به بندی منتقل کرد که وضعیت زندانیان ان بلاتکلیف می باشد.
مراجعه مکرر زندانیان برای پیگیری حداقل مطالبات حقوق بشری خود از مسئولین زندان را در بر دارد. موقعیتی که زندانیان در آن قرار دارند به گونه ای است که اجازه هر گونه اقدام موثر از سوی زندان برای احقاق حقوق خود به زندانی داده نمی شود و امکان هر گونه تحرک برای تغییر در وضعیت زندگی در زندان از زندانیان سلب شده است.
در چندین وضعیتی زندان برای دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی محدوده ای است که در ان به سهولت بر زندانیان تاخته و فارغ از قید و بندهای قانونی و حقوقی به طرز لجام گسیخته ای زندانیان را مورد انواع هجمه و هجوم قرار می دهند.
هر گونه اقدام و هر فریادی برای دادخواهی از سوی زندانیان با پتک سنگین سرکوب مواجه گشته و زندانیان و خانواده های بی دفاع انها در تنگنای جدیدی قرار گرفته تا صدای انها به گوش دادرسی نرسد.
مواجهه حکومت خامنه ای با زندانیان سیاسی نه مواجهه با تعدادی انسان بلکه ان را می توان رویکرد دستگاه هایی متخاصم و ستیزه جوی تا رندان مسلح با کل مردم دانست که جز با خونریزی ارام نمی گیرد.
دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی وجود هیچ مخالفی را برنمی تابد و کوچکترین ناسازگاری را با تیغ بی رحم سرکوب پاسخ میدهند.
اگر بخواهم در رابطه با وضعیت بهداشتی، درمانی و پزشکی مفصل بنویسم شامل طوماری میشود بی انتها که از حوصله هر خواننده ای خارج است.
هر زندانی که مدت کوتاهی را زندانی بوده شاهد مرگ یک یا چند نفر از همبندیهای خود به علت قصور عامدانه عوامل حکومت فشار بوده است.
بیماری و اسیب هایی جسمی جزء لاینفک از زندگی روزمره زندانیان است و هیچ فریادرسی برای رسیدگی به این وضعیت زندانیان قابل تصور نیست.
گذشته از تمام اینها سلسله اعدامهای بی پایان حکومت زندان را به کشتارگاهی تبدیل کرده که هر ماه ده ها زندانی به دار اویخته می شوند. اسف بار ترین نکته در این مورد اعدام هایی انتقام جویانه و کینه توزانه ای است که در پاسخ به قطع نامه و محکومیت هایی بین المللی صادر شده علیه جمهوری اسلامی انجام می شود.
مقام و شأن و منزلت انسان در پارادایم جمهوری اسلامی در حد حیوانی پست تزلزل یافته که بدون توجه به جان وی و احساسات اعضای خانواده وی و فقط برای اثبات به جهانیان که جمهوری اسلامی همچنان بر آرمان هایی بنیانگذار و جانشین دجال خود اصرار دارد جان ناقابلش گرفته شده تا کینه حکومت خودکامه خامنه ای از مخالفانش ذره ای تسکین یابد.
"چه رهبر خونخوار، چه حکومت مرتجع، چه مزدوران دون مایه"
مسعود عرب چوبدار زندان گوهردشت
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر