۱۳۹۵ مرداد ۱۱, دوشنبه

متن نامه دادخواهی زندانی سیاسی علیرضا گلیپور به مجامع بین المللی

‫#‏ایران‬ -‫#‏حقوق_بشر‬- متن نامه دادخواهی زندانی سیاسی علیرضا گلیپور به مجامع بین المللی


با سلام و تهیت و احترام شایسته به همه مجامع بین المللی وناظر و دلسوز حقوق مظلومان جهان
اینجانب علی رضا گلیپور، متولد بیست و دوم  فروردین ماه هزارو سیصدو شصت و پنج در تهران دانشجوی مقطع دکترای رشته مخابرات و کارمند ارشد وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات و عضو انجمن ملی نخبگان ایران، که از مورخ یازده مهرماه سال نود و یک؛ به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق و خروج اطلاعات محرمانه از کشوربه نفع سازمان مجاهدین و کشور آمریکا و خروج غیر قانونی از مرز بازداشت شدم. و در حال حاضربه سی و نه سال و نه ماه حبس بابت اتهامات فوق و صدو هفتاد ضربه شلاق بابت توهین به مقامات و مقام رهبری در شعبه پانزده دادگاه انقلاب محکوم شدم .
قبل از هر چیز باید بگویم که هیچ انتظاری ندارم که حرفهایی که می زنم را باور کنید زیرا که باور آن در عصری که کوچکترین ضربه ای به حقوق شهروندی و انسانی پر از سرو صدا میشود و حتی حیوانات هم دارای قوانین حقوقی هستند، بسیار مشکل است که در کشوری که ادعای حقوق بشر اسلامی و صادرات آن را به دنیا دارد چنین مواردی و رنجی دیده شود ولی چه کنم تمام مواردی که به صورت سوال میپرسم بر سر بنده آمده و خودم و شهودی که در بندهای دو الف و دویست و نه حاضر بوده اند،  حاضر هستم تمام قد در هر دادگاهی بایستم و شهادت بدهم بر همه این ظلم.
آیا یک سال و هفده روز سلول انفرادی با نور مستقیم پروژکتور بر صورت که باعث اختلال در بینایی میشود، نقض حوق بشر نیست؟
آیا ضرب و شتم با شلاق و تهدید به تجاوز و نشستن بر روی سینه متهم و جلوی دهانش را با پتو گرفتن، نقض حقوق بشر نیست؟
آیا اعلام فوت دروغین مادر یک متهم و بعد از آن فشارهای روحی و جسمی در بازجویی، نقض حقوق بشر نیست؟
آیا دو سال ممنوع الملاقات و تلفن بودن در بندهای امنیتی و بدون نشریات و تلویزیون ، نقض حقوق بشر نیست ؟
آیا ابتلا به بیماریهای قلبی و ریوی، غدد لنفاوی، تورم رگهای پا، فاصله بین مهره های کمر و ریختن موهای سر بر اثر فشارهای جسمی و روحی و ضرب و شتم در بازجویی و بازجوییهای بالای سی و شش ساعت بدون اجازه خوابیدن در بازجویی نقض حقوق بشر نیست؟
آیا گزارش تمارض نوشتن برای زندانی بیماری که از درد به خود میپیچد به دستور نهادهای امنیتی، نقض حقوق بشر نیست؟
آیا جمع آوری کلیه مدارک و مستندات وکتب درسی و جزوات و مدارک هویتی شخصی و عکسهای شخصی و خانوادگی از منزل و محل کار و خانواده متهم که حتی خانواده نتوانند ثابت کنند که فرزندشان وجود خارجی دارد ، نقض حقوق بشر نیست؟
ایا مجبور به مصاحبه کردن و فشار برای توبه و تکذیب حرفهای گفته شده اینها نقض حقوق بشر نیست ؟
ایا نداشتن وکیل، تهدید خانواده به گرفتن وکیل، تهدید به اعدام، تهدید بازداشت خانواده متهم در صورت صحبت با کسی، نقض حقوق بشر نیست؟
دوستان و برادران عزیزم باید چندنفر از بین بروند و جان خود را از دست بدهند، چند زندگی باید از هم پاشیده شوند، چند کشور دیگر با صادرات انقلاب این آقایان ویا دخالتشان باید به قهقرا بروند تا چاره ای بیاندیشید؟
مواردی را که به عرضتان رساندم همه را بر سر بنده آوردند و می آورند و شما فکر میکنید این ددمنشان با فشار تحریم پایشان را از روی گلوی مردم برمیدارند و به جای شلاق و فشار و زندان، نخبگان و دلسوزان و منتقدانشان را بر سر کارمی آورند؟
به خداوندی خدا نرود میخ آهنین در سنگ !!!
این بود شرح حالی کوچک از یک زندانی دربند این مزدوران، تا بگوید که هنوز افرادی هستند که با همه این رفتارهای وحشیانه ایستاده اند و آرزوی دیدن آزادی مردم سرزمینشان را دارند و به جای پول و قدرت و منصب، سختی زندان را به جان خریدند تا صدای فریاد مردمشان برای بیان حقیقت شنیده شود.
بامید ایرانی آزاد
علیرضا گلیپور -  مرداد 95

With greetings,
 And a worthy respect to all the international bodies who are observant and sympathetic towards the world’s oppressed,

My name is Alireza Golipoor, born on April, 11, 1986, a student of doctorate in Communications, a high rank employee of Ministry of Communications and Information Technology, and a member of the National Association of Iranian Elites. 
I was sentenced to 39 years and 9 months imprisonment at branch 15th of the (so-called) Revolutionary Court on allegations of “gathering and collusion, supporting PMOI, sending “confidential information” out of the country on behalf of PMOI and USA and passing the border illegally, upon my detention on Oct. 2, 2012. I was also condemned to 170 lashes for offending the officials and the Leadership (Khamenei).
Before I start, I should say that I don’t expect you to believe any of the following because in an era that a small violation of civil and human rights rises voices, and even the animals have rights, it is hard (to believe) that in a country that claims about Islamic human rights and exporting of it to the world, to witness such cases and to suffer as such. But what can I do? All the issues I am laying out in form of questions are what has happened to me. Both I and other witnesses in wards 2A and 209 (of Evin Prison) are willing to fully testify in any court; to testify against all these atrocities:
Isn’t being in a solitary confinement for one year and 17 days, with a direct spot light focused on your face, which causes disruption in your sight, violation of human rights?
Isn’t beating with lash and threatening to be raped, sitting on the chest and covering the mouth with a blanket violation of human rights?
Isn’t telling you that your mother is dead (a lie) and then implementing psychological and corporal pressures during interrogation, violation of human rights?
Isn’t being banned from any visit or call, in security wards for two years without laying an eye on any newspaper of television, violation of human rights?
Aren’t being inflicted with heart, lung and lymphatic glands problems, inflammation of veins in leg, distance between back vertebras and hair fall due to physical and psychological pressures, beating during interrogations, interrogations over 36 hours without permission to sleep; violations of human rights?
Isn’t reporting by the order of security bodies, that you are acting to be sick, while you are suffering from severe pain, violation of human rights?
Isn’t collecting all documents, documentaries, lecture books, ID cards, personal photos from your home and workplace so that your family would not be able to prove that their child even existed, violation of human rights?
Isn’t forcing you to have an interview, putting pressure on you to repent and deny what you had said, violation of human rights?
Isn’t, not having a lawyer, threatening your family that they should not hire a lawyer, threatening that they will execute you, threatening your family that they will be detained if they talk to anybody (about you), violation of human rights?

My friends and my brothers! How many more lives should parish, how many lives should be destroyed, how many more countries should turn to hell with the export of “revolution” by this regime or by their meddling, before you start to act?
I’ve gone through all of the above mentioned facts. Do you think that these savages will stop putting pressure on people by sanctions? Do you think that by sanctions they will put lashing, pressure and imprisonment aside and give way to the elites, their criticizers and those who really care?
I swear to God that this will not happen!!!
This is a short story of a person enchained by these mercenaries to say that there are still people who resist despite of all these savage treatments, people who yearn to see the freedom of their compatriots; those who are tolerating the hardship of prison instead of gaining money and power and position so that the voice of their people telling the truth would be heard.

In hope of a free Iran
Alireza Golipoor
July 2016

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر