من زندانی حسین غلامی آذر از زندان فوق امنیتی رجایی شهر این نامه را می نویسم.
در ابتدا باید این را بگویم مثل اکثر کسانی که درس طلبگی و آخوندی را دوست دارند من نیز به تحصیل درس طلبگی بعد از مدتها به حوزه علمیه قم راه یافتم و در آنجا بود که بعد از دیدن کارها و رفتارهای عوامفریبانه و فساد و فتنه گریهای آخوندهای بی دین و لامذهب و فاسد و مرتجع به شدت از هرچه دین و مذهب دروغین و حوزه علمیه قم بود رویگردان شدم و تنفر شدید پیدا کردم و یکی از منتقدین حاکمیت شدم.
بعد از آن خلع لباس شدم و اذیت و آزارهای دستگاه قضایی در دادسرای ویژه روحانیت شروع شد.
در تاریخ ۱۵آبان ۹۳ توسط دادگاه ویژه روحانیت کینه توزانه به اتهامهای ناروا و ساختگی بازداشت و بدون رعایت کمترین اصول دادرسی و حق داشتن وکیل و دفاع از خود علی الحساب در یک پرونده به سه سال حبس ناعادلانه محکوم گردیدم . من تنها به صرف چند سخنرانی در باره احادیث و قرآن که به نفع حاکمیت نبود و سی دی آن به دست عمال رژیم سفاک در دادسرای ویژه روحانیت رسید .آنها بعد از ماه رمضان سال ۹۳ بلافاصله بعد از آخرین سخنرانی بدون احضار و اخطار اقدام به جلب بنده کردند و حسابی آبروریزی کردند و بدون تفهیم اتهام مرا به سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین انتقال دادند که در اعتراض به این رفتار وحشیانه دست به اعتصاب غذا زدم و در نهایت بعد از مدتی به بند ویژه روحانیت منتقل شدم.
بعد از یکسال بازداشت موقت تمام اموالم را و حتی منزل مسکونی ام را مصادره و خانواده ام را آواره کردند و در یک اقدام رذیلانه شاکی خصوصی هم برایم درست کردند.
لازم به یادآوری است که بگویم من کارمند قوه قضاییه بودم و آنها در کمال بی شرمی و جهت فشار برمن و خانواده ام حقوقم را نیز از قوه قضاییه قطع کردند. بیمه من و خانواده ام را قطع کردند در حالیکه فرزند خردسالم از ناراحتی کبد رنج می برد. از طریق دوستان و آشنایان مجددا خانواده ام را بیمه کردم.اما دیگربار مسئولان قضایی در اقدامی کینه توزانه بیمه ام را قطع و مانع تراشی کردند.
نسبتهای ناروا ٫اتهامات واهی بی اساس به من روا دادند که حی در اعتراض به این وضعیت در دادگاه ویژه روحانیت در حضور قاضی صباغ دست به خودزنی زدم در اقدامی دادسرای ویژه را به آتش کشیدم همه این موارد را رسانه ای کردم بعد از آن به اتهام ارتباط با رسانه ها و شبکه های معاند و اقدام علیه امنیت ملی را به دیگر اتهاماتم اضافه کردند.
مرتب تهدیدم کردند که از این ببعد سر اینهم با شما برخورد خواهیم کرد.مسئولان قضایی ویژه در دادسرای ویژه روحانیت که وحشیگری و قساوت و بیرحمیشان برای همگان ثابت شده است حتی اجازه این را هم از بنده سلب کردند که وکیل داشته باشم و هر وکیلی که معرفی کردم او را هم تهدید کردند تا جرئت پیگیری کارهای مرا پیدا نکند حتی اجازه وکالت به وکیل شخصی دیگری را به من ندادند. در نهایت بعد از سپری شدن دو سال با عوض شدن دادستان محمد موحد سلیم آبادی برای اینکه کارهای غیرقانونی و غیر انسانی خودشان را پیش ببرند وکیل تسخیری برایم گرفتند. حتی او هم دست نشانده خودشان بود و کاری برایم پیش نبرد.در کنار تمامی این اذیت و آزارها و کارهای وحشیانه در تاریخ ۶ اردیبهشت ۹۵ کینه توزانه به زندان فوق امنیتی رجایی شهر تبعیدم کردند که از خانواده و فرزند بیمارم دورباشم.
دروغگویی و عوامفریبی رییس اجرای احکام و دادستان عبداللهی از همه بیشتر باعث اذیت و آزار من و خانواده ام شد.گویا دروغگویی جزء لاینفک این حکومت می باشد .
مرا تهدید کردند که به اهواز تبعیدت می کنیم تا بیشتر خود و خانواده ام تحت فشارهای روانی قرار بگیرند در مدت زمانی که به زندان جهنمی رجایی شهر تبعید شدم نزدیک به سی و اند روز در سلولهای انفرادی بند ۱۰ سالن ۳۳ دست به اعتصاب غذا زدم.
بعد از آن به مدت ۷۰ روز در سلولهای بند ۸ سپاه در بدترین شرایط غیرانسانی بدون حق تلفن و ملاقات با خانواده و در بدترین وضعیت غیرانسانی و غیربهداشتی محبوسم کردند.
حالا ماههاست به دستور دادستان ویژه روحانیت از ملاقات با خانواده ام منع شده ام.آنها حتی خانواده ام را تحت فشار و تهدیدقرار داده ٫ حسابهای بانکی خانواده ام را بلوکه ٫بیمه ام را قطع ٫حتی منزل شخصی ام را مصادره کرده اند.
در پایان از همه وجدانهای بیدار بشریت سازمانهای حقوق بشری انسان دوست احزاب و گروههای مترقی و کسانی که قلبشان برای آزادی و انسانیت می تپد٫درخواست دارم که صدای من و تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی باشند.تا مگر فشارهای مجامع حقوق بشری ٫از گسترش جنایت حاکمان بی تدبیر اسلامی ممانعت به عمل آورد.
حسین غلامی آذر
شهریور ۹۵
بند دو دارالقرآن
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر