فدای سلولهای گرسنه مانده ات شوم . چقدر سختی کشیدی مادر ؟ من 46 ساعت همدردت شدم ، از تاب و تب افتادم . جانم رفت با همین مدت کوتاه .
خبر رسید که برایت سرم زده اند . پس رگهای خشک شده ات دوباره جان میگیرد . رگهای عاشقت دوباره جوان میشود . منهم با شیر و خرما تن گرسنه ام را سیر کردم وقتی قطرات سرم در رگهایت چکید .
عزیز دل !
اعتصابت برکات زیادی داشت . خیلی ها محک خوردند . دزدان با چراغ که موذیانه در صف انسانیت جا گرفته بودند . دشمنان عشق که از زندگی و انسانیت فقط پول و جاه را میشناسند ، باور نمیکردند که مجنونی در قرن بیست و یکم برای لیلایش جان برکف بگیرد . گفته هاشان را شنیدیم و خواندیم . در سکوت اشک ریختیم و گفتیم حسابتان را روز حساب خواهیم رسید . کافرانی که همه را به کیش خود پندارند آنچه از رذالت بود نمایش دادند . اما تو در امتحان عشق ، قبول شدی ای مجنون دلداده .
چه کردی ای پسر ، با دل مادرانی که در غیاب مادر جوانمرگت ، بار غم تو دیوانه شان کرد ؟
چه کردی ای آرش با دل مجروح مادرانی که داغ غم بر دل دارند ؟
ثانیه به ثانیه قلبمان تپید برای تپش های قلبت . دست به دعا بودیم برای دستهای پژمرده ات . خدا خدا میکردیم برای زنده ماندنت .
مادر جان ! از آتش بلا به سلامت و سربلندی عبور کردی . تو فقط آرش نیستی . تو سیاوش گونه از امتحان آتش گذشتی . تنت سالم . دلت خوش . گلرخت خندان .
عزیز دلم!
اشکهای گرم مادران مثل باران باریده و کویر سلامتی ت را گلستان خواهد کرد .
منتظر میمانیم تا روزی که لبخند نجیب و مهربانت را دوباره مهمان چشمهایمان کنیم . منتظر گلرخت هستیم تا در آغوشش بگیریم و به او بگوییم که چقدر خوشبخت است که تو را دارد . تا بگوییم چقدر خوشبخت است که در دنیای سیاه بی عشق ، نشان عاشقی بر پیشانی دارد . تو هم خوشبختی که در غیاب مادرت ، زنی چون شهناز مثل کوه دماوند پشتیبانت بود و هست .
اکنون برای شهناز هم که دلهره هایش را پشت لبخند پنهان میکرد ، روز خوشی فراهم شده که نفس راحتی بکشد و بگوید: آخیش بالاخره روزهای سخت تمام شد .
خوشا مادری که چون تو عاشقی را زایید . خوشا مادرانی که عشق فرزندی چون تو را در دل کاشته اند . خوشا ایران و فرزندان بی مثالش . خداوندا نگه دار از زوالش
بر گرفته از كانال شعله پاكروان
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر