در شرایط کنونی، آنچه مسلم است، خفقان و سرکوبیست که بیش از پیش و با کوچکترین بهانهای، گریبانگیر فعالان مدنی، سیاسی و در پی آن زندانیان سیاسی خواهد شد. آتش-به-اختیار بودن، اعلام موضع جدیدی نیست و دیرزمانیست که بر سر فعالان ما سایه انداخته است.
به یاد دارم که خردادماه ۱۳۹۴، با مراجعهی وکیلم به محل اجرای احکام زندان اوین، دستم را به نشانهی احوالپرسی و ادب به سوی ایشان بردم و ایشان نیز متقابلا این عمل را تکرار کردند. ناگهان از سوی مسوولان، آماج توهین و تحقیر به سمت ما سرازیر شد و وکیلم (محمد مقیمی) را به زندان رجاییشهر فرستادند و من نیز در دادسرای اوین مورد بازخواست و توهین قرار گرفتم و اتهام "ارتباط نامشروع" به دلیل دست دادن بر ما تفهیم شد که در پی آن اقداماتی سخیف و تشکیل دادگاهی دیگر رقم خورد.
اما اولین نشانههایی که موجب شد کورسوی امیدم به جناح اصلاحطلبان برای همیشه خاموش شود در همین دوران بود. زمانی که بسیاری از آنها یقین بردند با تحلیلهای تکراریشان، همسو نخواهم شد، فرصت را غنیمت گرفتند و از داخل و خارج زندان، با توهین و تحقیر و بسیاری از اقدامات دیگر علیه من، روی حکومت را در این ماجرا سفید کردند و این شروع تازهای بود برای دیگر اقداماتشان!
آنچه توسط بازپرس دادسرای اوین روا شد، این جمله بود: "اگر حیا و عفت داشتی، دستت را به سوی نامحرم دراز نمیکردی!" حال باید پرسید که حیا را چه کسانی قورت دادهاند؟! آنها که دست در دست هم و با شعار همه در کنار همیم، کمر به نابودی کودکان و مردم سوریه بستهاند و با حکمرانان در یک صف قرار گرفتهاند؟ یا آنها که دست در دست هم شعار صلح میدهند و در پشت پرده، فرمان آتش-به-اختیار را اجرا میکنند...؟!
آتنا فرقدانی
۲۲ خرداد ماه
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر