۱۳۹۵ آذر ۸, دوشنبه

لغو ِحكم اعدام!اين تازه آغاز راه است....!

#حقوق بشر #ایران -لغو ِحكم اعدام! اين تازه آغاز راه است....!



از: پ.ارجمندی


سرانجام طرح يك فوريت مجازات جايگزين اعدام براي متهمین مواد مخدر در مجلس جمهوری اسلامی تصويب شد. در طرح مجازات جايگزين اعدام براي متهمین مواد مخدر آمده كه مجازات اعدام تنها براي «قاچاقچيان خطرناك و مسلح مواد مخدر» اعمال مي‌شود و ساير زندانيان با اتهامات مربوط به مواد مخدر به حبس‌هاي طولاني با شرايط سخت، محكوم مي‌شوند.
حاكمان به ظاهر مذهبيِ ايران، از همان آغاز روي كار آمدن براي تثبيت پایه های حاكميت از اعدام به مثابه كارآمدترين شيوه كنترل جامعه بهره جسته اند. كشتارهاي هولناك و بي رويه دهه 60 را حافظه تاريخي ملت ايران نمي تواند از ياد ببرد. حاكمان به ظاهر شرعي؛ علنا با زير پا گذاشتن همه موازين شرعي خشونت بي حد و مرز را در جامعه ترويج كردند و يك نسل كامل از مخالفان شان را با اعدام، حذف فيزيكي كردند. اوج اين كشتارها در سال 67 رقم خورد كه بر اساس اخبار منتشره از منابع مطلع از جمله معاون اطلاعات سپاه (آقاي رضا ملك)، بيش از سي هزار نفر طي مدت كوتاهي به طناب دار سپرده شدند. آماري كه اظهارات اخيرا فاش شده در نوار صحبتهای آیت الله منتظري، آن را تأييد مي كند. 
اما نبايد فراموش كرد كه ابزار اعدام صرفا براي حذف فیزیکی مخالفان نظام محدود نماند، اعدام به مثابه يك روش كارآمد برای سركوب و ايجاد وحشت در مورد اقشار وسيعي از جامعه به كار گرفته شد. جرايم عادي ديگر از قاچاق مواد مخدر، سرقت مسلحانه، راهزني، جعل و جرايم مالي گرفته تا قتل نفس و... مشمول اين مجازات شد که تاکنون نیز ادامه یافته است. زندان های وابسته به نظام ولایت فقیه در ایران؛ انباشته از زندانياني است كه بعضي از آنان در بندهاي موسوم به قصاصي ها! در انتظار مرگند، برخي به عنوان و اتهام قاچاقچي مواد مخدر سالهاي سال زير حكم اعدام مانده اند و بعضي با جرايم خردتر يا كلان تر، شبانه روز خويش را با كابوس و وحشت و در انتظار مرگ طي مي كنند.
به گفته سخنگوي كميسيون قضايي و حقوقي مجلس”5 هزار نفر محكوم به مرگ در انتظار اجراي حكم خود هستند كه 90% آنان را متهمين به قاچاق مواد مخدر تشكيل مي دهند.“ البته اين آماري است كه يك مقام رسمي نظام اعلام کرده و نبايد شک كرد كه آمار واقعي محكومان به اعدام بسيار فراتر از اين است. طوري كه به تعبير يك زنداني، زندانهاي ايران همچون راهروهاي تنگ و تاريكي هستند كه ما در آن به انتظار مرگ نشسته ايم.
در 37 سالِ گذشته، قوه قضاييه حاكميت، بعنوان ابزاري براي اعمال قهر اجراييه به كار گرفته شده است. بنابراين انتظار عدالت و قضاوت و دادستاندن در اين نظام، مضحكه اي بيش نيست. چه بسيار كودكاني كه با اعدام پدران‌شان بي سرپرست ماندند و در وادي فقر و درماندگي دوباره، به همان نقطه پدران‌شان رسيدند، كم نبودند ونيستند زناني كه با از دست دادن همسران شان به خاك مذلت كشيده شدند، چه خانواده هاي بيشماري كه به دليل اعدام يك عضو آن از هم گسستند و چه جوانه هاي لبخندي كه با ديدن سرهاي بر دار شده در خيابانها پژمردند.
اكنون پس از سالها اعدام و سپردن به طناب دار در زندانها و در خیابانهای شهرها؛ بحث بر سر این است که از اعدام پاسخ نمی گیرند. البته واقعيت امر اين است كه فشار جامعه و بغض هاي در گلومانده ساليان در كنار نهضت جهاني حقوق بشر و نفرت جامعه ايران از این عمل ضدانسانی، سران حاكميت را به این فکر واداشته که قدری هم به نتیجه گرفتن جان انسانها بیندیشند.
اکنون ما به عنوان ايراني و به عنوان قربانيان اول اين مجازات چه باید بکنیم؟ خوشحال باشيم و بگوييم يك مو از خرس كندن غنيمت است؟ به انتظار بنشينيم كه تا كي سران اين حاكميت دل شان به رحم مي آيد؟ تشويق شان كنيم كه بعد از 37 سال كشتار بالاخره يك ذره عقب مي نشينند؟
به باور نگارنده، نه! 
1. هر ايراني بايد فريادش را عليه حكم اعدام بلندتر كند و از هر امكاني كه دارد براي لغو مجازات اعدام استفاده كند. اعدام يك واكنش غيرانساني در برابر خطاهای اجتماعی است و بايد براي هميشه ملغي شود .البته اعدام سياسي را ميتوان واكنش كين توزانه حاكميت در مقابل هرگونه مخالفت جدي با حاكميت دانست.
2. چگونه يك نظام فاسد مي تواند مدعي مبارزه با تباهي و فساد در جامعه باشد؟ نه تنها حكم اعدام بلكه همه روش هاي مجازاتٍ ديگر توسط اين حاكمان مردود است و باید با آن مخالفت نمود. نظامی که دزدان اصلی؛ غارتگران اموال ملت؛ مهره های اصلی قاچاق مواد مخدر و ... در آن بر مسند قدرت هستند؛ چگونه میتوانند دم از مبارزه با فساد بزنند؟ این یک دروغ بزرگ است.
3. كساني كه طي 37 سال گذشته، صدها هزار زن و مرد و پير و جوانٍ اين كشور را با احكام ظالمانه اعدام و حلق آويز، كشتند و خانوداه هاي شان را به خاك سياه نشاندند؛ بايد اكنون پاسخگوي اعمال شان باشند، اگر امروز مي گويند اعدام ديگر جواب ندارد، چه كسي بايد تاوان اين همه كشتار را بدهد؟ راستی اگر راهی به غیر از اعدام وجود داشته که دارد؛‌پس چرا تا امروز این همه اعدام کردید و کشتید؟ 
4. خانواده هاي زندانيان و محكومان به اعدام! شما چيزي براي از دست دادن نداريد، هر چه ساكت بمانيد کشتارگران؛ آسان تر فرزندان تان را مي كشند، باید صدايتان را يكي کرده و هر روز به اين احكام ظالمانه اعتراض كنيد!، صداي تان را به وجدان بيدار بشري از هر طريق ممكن پیوند بزنید. حتما گوش شنوايي خواهيد يافت.
5. خانواده هاي اعدام شدگان چه سياسي و چه زندانيان با جرائم عادي امروز بايد براي داد ستاندن خون فرزندان و عزيزان شان بلند شده و سوال کنند آنكه امروز مي گويد اعدام جواب ندارد بايد پاسخ بدهد پس عزيزان تان به چه جرمي كشته شدند؟
امروز اگر همه ما صدايمان را با هم عليه اعدام و برای لغو حکم اعدام بلند كنيم، نسل فردا قطعا ديگر ديرك و دار را تجربه نخواهد كرد. 
اين تازه آغاز راه است!......
پايان

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر