۱۳۹۷ شهریور ۳۱, شنبه

بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی ۹۷-۹۸



با فرا رسیدن مهر ماه و بازگشایی مدارس، حال و هوای درس و مدرسه در هر شهر و خانه‌ای حاکم است. روز اول مهر روز هیاهوی دانش آموزان است، حسی که فقط دانش آموز مدرسه ای آن را به خوبی درک می کند. امسال هم در آستانه سال جدید تحصیلی قرار داریم و کودکان و نونهالان کشورمان با قلبهایی آکنده از نور و آرزو؛ راهی مراکز تحصیلی می‌شوند با این امید که بتوانند با اندوختن علم و دانش؛ در آینده درخشان کشور خویش سهیم باشند.
اما سالیان است که فرزندان ایران به جای شادی و شور و نشاط، با رسیدن مهر، اندوه و اضطراب در قلب و ضمیرشان حکمفرما می‌شود.
اضطراب از ثبت نام نشدن در مدارس به دلیل شهریه های سنگین
حسرت نشستن در کلاس درس و ادامه تحصیل همراه با سایر همکلاسی‌‌ها
حسرت داشتن کیف و کتاب و دفتر و قلم
فرزندان ایران به جای شور و شوق و اشتیاق برای آموختن، در بیم و هراس برای نان شب خود و خانواده‌هایشان هستند و بسیاری از آنان برای درآوردن لقمه نانی مجبور به ترک تحصیل می شوند.
نیم‌نگاهی به آمارهای تکان دهنده از کودکان ایران که محروم از تحصیل می شوند، عمق فاجعه را در شرایطی که ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند به خوبی نشان می دهند.
در یک گزارش تکان دهنده، خبرگزاری مهر اعلام کرد: از هر چهار دانش آموز در ایران یک نفر ترک تحصیل می‌کند و علت آن نیز عمدتا کمبود امکانات آموزشی است.

خبرنگار سایت رویداد ۲۴ در گزارشی که روز ۲۳ شهریور ۹۷ منتشر کرد خبر از ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار کودک محروم از تحصیل داد و نوشت: «آنگونه که در آخرین سرشماری آمده است، جمعیت ۷تا۱۹ ساله کشور چیزی حدود ۲۰ میلیون نفر هستند. اگر این رقم را در کنار آخرین آمار ۱۲میلیون و ۶۰۰هزار دانش‌آموز ایرانی بگذاریم، به نتیجه خوبی نخواهیم رسید: ۷میلیون و ۴۰۰هزار کودک محروم از تحصیل»
این خبرنگار در بخشی از گزارش خود به پوشاندن واقعیت‌ها از سوی مسئولان حکومتی و ارائه آمارهای دروغین در همه زمینه‌ها اشاره کرده و می‌نویسد:«تعداد کودکان محروم از تحصیل یکی از هزاران آماری است که اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست. وزارت آموزش و پرورش رقمی می‌گوید؛ سازمان بهزستی رقمی دیگر و نهادهای مردم‌نهاد و ان‌جی‌او ها نیز اطلاعات دیگری می‌دهند. احتمالا همین اختلاف آمار، خود نشانه‌ای از وخامت ماجرا باشد.»



در این میان بنا به گفته مقامات دولتی؛ آمار دانش آموزان دختر که ترک تحصیل می کنند بسیار بیش از پسران است. بیشترین آمار ترک تحصیل دانش آموزان دختر مربوط به استان‌های کردستان، آذربایجان غربی؛ کرمانشاه؛ سیستان و بلوچستان و کرمان می‌باشد.
معاون امور ابتدایی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که در «بسیاری از استان‌های مرزی»، ۴۰ تا ۵۰ درصد دانش‌آموزان دختر در مقاطع راهنمایی و دبیرستان، به دلایل مختلف از جمله «ازدواج زودهنگام»، «دور بودن مدرسه از روستا» و «نبود معلم زن» ترک تحصیل می‌کنند.
این مقام حکومتی درباره علت اصلی ترک تحصیل دختران از مدارس گفت: «شرایط متعددی داریم که موجب ترک تحصیل دختران می‌شود.فقر، ازدواج زودهنگام، نبود امکانات آموزشی و دلایل گسترده دیگر از مسائلی است که کودکان در حاشیه شهرها را از ادامه تحصیل باز می دارد.»
استان سیستان و بلوچستان در صدر استانهایی است که بی‌سوادی و ترک‌تحصیل در میان دختران آنها شایع شده است به‌گونه‌یی که به‌گفته ناصر کاشانی، نماینده زاهدان در مجلس، «۱۵۶هزار دختر در سیستان و بلوچستان از تحصیل بازمانده‌اند.»

نماینده مجلس در کهنوج در استان کرمان نیز که یکی از بیشترین آمار ترک تحصیل را دارد در رابطه با علت ترک تحصیل گفت:‌ «فواصل روستاها و شهرها در این منطقه بسیار زیاد است و همین عامل باعث تشدید محرومیت شده است و بخشی از مردم با یارانه‌های خود امور زندگی را می‌گذرانند و اولویت اول زندگی‌شان تحصیل فرزندانشان نیست. بسیاری از مردم در این مناطق توان تأمین هزینه‌های درس خواندن مثل تهیه کتاب را ندارند،

در برخی مناطق مثل قلعه گنج و رودبار جنوب دختران برای رسیدن به مدرسه مجبور هستند چندین کیلومتر پیاده‌روی کنند و خانواده‌ها نمی‌توانند با این مسئله کنار بیایند و همین عامل ترک تحصیل برخی دختران در این منطقه شده است».
رسانه‌های وابسته به حاکمیت تلاش می کنند فقر فرهنگی را علت اصلی بازماندن دختران از تحصیل عنوان کنند. و علت را مانند همیشه به گردن مردم و خانواده‌های این دانش آموزان بیندازند.

در حالی که دلیل اصلی ترک‌تحصیل دختران؛ فقر است و دلایل دیگری هم که مانع تحصیل آنها می‌شود، باز هم ظلم و ستمی است که بر مناطق محروم کشور و به‌ویژه بر زنان و دختران از سوی حاکمیت اعمال می شود.



در شرایطی که در بسیاری از کشورها بیسوادی ریشه‌کن شده و یا به حداقل ممکن رسیده است، بحران در آموزش و پرورش سال به سال وخیم‌تر شده و به آمار بیسوادان، کم‌سوادان و کسانی که ترک‌تحصیل می‌کنند افزوده می‌شود.
خبرگزاری مهر در سال ۹۶ در یک گزارش نوشت ۱۱۰ هزار مدرسه در کشور وجود دارد که ۳۰ درصد از این تعداد یعنی معادل ۳۳ هزار مدرسه با بیش از چهار میلیون دانش آموز خراب و مستهلک است و نیاز به مقاوم سازی دارد.
این در حالی‌است که به گفته کارشناسان، کیفیت نظام آموزشی، ارتباط مستقیمی با امکانات مدارس و محیط دارد؛ به عبارتی، وجود فضا و زمان مناسب و کافی، اولین نیاز در یادگیری است. نظام آموزش و پرورش مناسب، یکی از پایه های پیشرفت در جوامع امروزی است.

با این وجود مسئولان حکومتی همه ساله از بودجه این وزارت‌خانه پایه که در همه کشورها از اهمیت ویژه و مبنایی برخوردار است کم کرده و صرف نهادهای به‌اصطلاح فرهنگی وابسته به بیت خامنه‌ای و بقای حکومت خود می کنند.

ایران در مقایسه با سایر کشور‌ها بسیاری از دانش‌آموختگان خود را بر اثر پدیده فرار مغز‌ها از دست داده است.
یک مقام بلندپایه دولتی ایران آمار خروج نخبگان از کشور را ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار نفر در سال عنوان کرده است. وی گفته است میزان ضرر از بابت مهاجرت مغزها سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار است.
به گفته صندوق بین المللی پول، با خروج سالانه بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیل‌کرده، ایران در صدر کشورهای جهان در فرار مغزها قرار دارد. این به معنای خروج روزانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ نخبه از ایران است.
ثمره و محصول بی لیاقتی مسئولان حکومتی فقط به ترک تحصیل و فرار مغز و فقر و … محدود نمی شود، حاصل دزدی های نجومی و اختلاسهای میلیاردی مقامات و عوامل حکومتی را می توان در یک نمونه کوچک آن در فاجعه شین آباد و سوختن زندگی دانش آموزان دید.
دانش‌آموزان شین آباد اکنون نوجوانانی شده‌اند که هم‌چنان رنج آن دوران را با خود حمل می‌کنند، نه امیدی به آینده دارند و نه دلخوشی به این روزهای زندگی.
آنها درد دلهای زیاد و حرف‌های ناگفته بسیاری دارند که نمی‌دانند به چه کسی بگویند. چرا که در این حکومت جز قبیله دزدان و غارتگران کسی حضور ندارد که دردهای آنان را بشنود و برای آن چاره‌ای بیندیشد.
در سرزمینی که دومین منابع و ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد، فرزندانش این چنین در آتش فساد و تباهی مسئولانش می‌سوزند. مسئولانی که فقط به فکر سهم خواهی خود از سرمایه‌های ملی کشور و فرستادن «آقازاده‌هایشان» به این طرف و آن طرف اروپا؛ کانادا و آمریکا و ساختن کاخ‌های افسانه‌ای برای خود هستند.



در شرایطی که میلیاردها دلار اختلاس صورت می‌گیرد، دانش‌آموزان در زمستان از سرما در کلاس می‌لرزند و در گرمای بالای ۵۰ درجه در خوزستان و یا سیستان و بلوچستان به دلیل نبود وسایل خنک‌کننده در کلاس به سایه درختان پناه می‌برند.
اختلاس ۱۵ هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان که از جیب ضعیف ترین قشر جامعه به یغما برده شد، چه از نظر گستردگی و چه از نظر میزان اختلاس، ننگ دیگری از شبکه مافیایی درون نظام را به نمایش گذاشت تا آنجا که اژه ای سخنگوی دستگاه قضاییه گفت:«بنده که با پرونده‌های متعددی در این حوزه آشنایی دارم، هنوز هیچ پرونده‌یی به‌اندازه تخلفات صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه ندیدم».

تا زمانی که چنین حاکمان دزد و چپاولگری در کشور ما بر مسند کار هستند؛ هیچگاه عرصه دانش و علوم مانند سایر پهنه‌های دیگر پیشرفت و ترقی؛ رو به جوانان این کشور باز نخواهد شد و استعدادهای پنهان و آشکار و سرمایه‌های انسانی این کشور نشکفته پرپر خواهند شد. پس باید با عزم و همت ملی خویش؛ ایران را چنگ اهریمن و دیکتاتوری رها سازیم تا راه هرگونه پیشرفت و ترقی در کشورمان فراهم شود.

 اخبار زندان و زندانیان را در سایت جوانه ها
و کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام دنبال کنید
#ایران #اول_مهر
#حق_تحصیل
#سال_تحصیلی
#مدارس‎

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر