شیما !
دوستت دارم . لبخند و مهربانی ت را .
دوستت دارم . انسان دوستی و همراه بودنت را .
برایت حصاری از عشق میفرستم تا دست هیچکس به آزارت بلند نشود . دلشوره دارم . درست مثل دیماه 86 که به ناگهان ریحان را برای بازجویی پیش بینی نشده ای بردند . شبها تا صبح از سرما میلرزیدم اما از پتو استفاده نمیکردم . میگفتم ریحان در سرماست . منهم باید باشم .
برایش حصاری از عشق میفرستادم . بعد از یکهفته به اوین برگشت و گفت که هربار خواسته اند آزارش دهند ، اتفاقی افتاده که موفق نشده اند . میگفت حتی دستشان به کتک زدنش بلند نشد . تهدیدش کرده بودند . از صبح تا عصر رو به دیوار نگهش داشته بودند . اما کتکش نزده بودند .
شیما !
دوستت دارم و برایت طاقت و تاب میفرستم . صبر کن بر آنچه میگذرانی .
دخترم !
تو هم به ناگهان بزرگ شدی . در 21 سالگی گذرت به دو الف افتاد . دختر نوجوانم !
تو بزرگ شدی . خیلی بزرگ . پس باید طاقت داشته باشی . داری . میدانم که داری .
#Freeshima
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
#ایران #تهران #اوین #رجایی_شهر #گوهردشت #معلمان # اصفهان #دستگرد #زاهدان #زنان #جوانان #زندانيان #دانشگاه #دانشجو #زندان #حقوق_بشر #اعدام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر