در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم. طبق تعاریف بینالمللی و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر (ماده ١٩و ٢٠و ٢١)، هرگز در ایران انتخابات آزاد نداشته و نداریم. نه تنها هیچیک از احزاب و جریانهای مخالف حضور ندارند بلکه مسوولان به دنبال حذف نمایندگان اقلیتهای مذهبی در شورای شهرها نیز هستند. بسیاری به دلیل بهایی و زرتشتی و مسیحى بودن از حقوق شهروندی در این جامعه محرومند و بسیاری از منتقدان و مخالفان حتی حق اظهارنظر در خصوص انتخابات را ندارند؛ چرا که یا از سوی امنیتیها بازداشت و زندانی میشوند یا از سوی هواداران کاندیداها مورد هجوم توهین قرار میگیرند و در حقیقت جزو آمار به حساب نمیآیند؛ مگر پای صندوقهای رای! با وجود شعارهایی مبنی بر آزادی، برابری و رفاه در طول حیات ٣٩ساله جمهوری اسلامی ایران، همچنان شاهد سرکوب آزادیهای بیان و عقیده و مطبوعات، جنسیت و حتی پوشش هستیم. نابرابری زنان و مردان و طبقات جامعه همچنان پابرجاست و روزبهروز گسترش فقر و بیکاری در سطح جامعه را میبینیم.
شش کاندیدا از بدنه نظام و با دو اسم اصولگرا و اصلاحطلب، تنها با ظاهری متفاوت ولی باطنی برابر در حالی شعار پیشرفت و آبادانی کشور را سر میدهند که ٣٩سال پیش، امام و رهبرشان شعار آب و برق و نفت مجانی را داد اما همچنان در روستاهای حتی نه چندان دورافتاده، و با وجود پولهای هنگفتی که برای گازرسانی دریافت شده، هنوز خانههای مردم با نفتی گرم است که به سختی خریداری مىشود. در حالی میگویند مردم را از جنگ نترسانید که هنوز بعد از گذشت سی سال از جنگ واقعاً تحمیلی و آزادی خرمشهر، شهر خون هنوز آباد نشده است. سالها از زلزله بم گذشته و هنوز ویرانههایش پابرجا است. مردم جنوب کشورمان از گرد و غبار خفه شدند بیآنکه صدایشان به جایی برسد. در حالی از نشاط و امید در جامعه صحبت میشود که جوانان با انواع و اقسام مواد مخدر در پارتیها و مهمانیها خود را شاد نشان میدهند و در عین حال، هر روز شاهد خبر دستگیری عدهای در این مهمانیها هستیم. از نشاط میگویند و حاضر به پذیرش این واقعیت در نظام اسلامی نیستند که شیوع ایدز و هپاتیت به دلیل روابط جنسی، خطری جدی است. در حالی از امید صحبت میشود که آمار افزایش اعتیاد و بیکاری، فحشا، قاچاق، طلاق، افزایش کودکان کار و خیابانی در مطبوعات و صداوسیما زیر تیغ سانسور است. در حالی از فضای باز انتقاد و انتقادپذیری و آزادی احزاب و جریانهای سیاسی صحبت میکنند که هنوز پرونده کشتار دههی ۶٠و قتلهای زنجیرهای برای بسیاری از شهروندان باز است و منتظر پاسخ هستند و این در حالیست که دست تعدادی از کاندیداها و وزرا و مسوولان به این خون آغشته است.
دولت مستقر چهار سال پیش، شعار آزادی زندانیان سیاسی را سر داد اما نه تنها جز چند نفری که تنها ٢-٣ماه به پایان حبسشان مانده بود کسی را آزاد نکرد بلکه چارهای بهتر اندیشید و آن انکار وجود زندانیان سیاسی در ایران بود. بیشترین آمار اعدام و صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی در این دولت ثبت شده است. با دختران موبور و کلاه بر سر، ژست آزادی میگیرند در حالی که در مسابقهی ماراتن بینالمللی که در تهران برگزار شد .تعداد ماموران و ماشینهای گشت ارشاد از تعداد دوندگان و تماشاچیان بیشتر بود. از حقوق زنانی صحبت میشود که حتی حق حضور در ورزشگاهها برای همان نشاط شعاری را هم ندارند! از رفع ایرانهراسی میگویند در حالی که همین چند ماه پیش بازیکن شطرنج از حضور در ایران و شرکت در مسابقات به دلیل حجاب اجباری صرفنظر کرد. در حالی از حقوق کردها و سنیها صحبت میکنند که انگار فراموش کردهاند اعدام دستهجمعی کردها در ١٢ مرداد ٩۵را.
به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامهی تحریمها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدامهای دستهجمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟
در جامعهای که برای خوانندهای معترض که هنوز آهنگش منتشر نشده حکم ارتداد صادر مىکنند و برای سرش جایزه مىگذارند، چه انتظاری جز لغو کنسرتها مىتوان داشت؟ اما ما به این مسائل عادت نخواهیم کرد. وقتی که میپرسیم چرا به وعدههای گفتهشده عمل نشد، میگویند دست دولت نیست یا دستهای پشت پرده زیادند. اگر چنین است و دولت توان و کارایی لازم را ندارد پس اینهمه هزینههای میلیاردی تبلیغات برای چیست؟
شاید حرفهایم از نظر برخی «رانندهتاکسیطور» یا از روی بیسوادی باشد؛ اما اگر قرار باشد به کاندیداهایی رای بدهم که حتی هوادارانشان آزادی بیان را سرکوب و راننده تاکسیها و روایتشان از دردهای جامعه را نادیده مىگیرند، پس من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بیراه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.
آتنا دائمی
٩۶/٢/١٧
بند زنان زندان اوین
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
#تحریم_انتخابات #زندان - #زنان– #اوین - #اعتصاب_غذا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر