متن زیر یادداشتهای دختریست که در اوج جوانی و شور زندگی نوشته شده است.یادداشتهای دختری که در اوج جوانی قربانی خشونت سیستماتیک در ایران شد.دختری که تسلیم نشد و جان خویش را بر سر آن گذاشت.
شعله پاکروان:
این چند برگ را ریحانه در راهروی دادگاه کیفری 74 برایم نوشت . نامه اول را قبل از دادگاه و بقیه را بعد از اینکه از اتاق قاضی بیرون آمد . تا زمانی که قاضی تردست اجازه خروجش را بدهد روی صندلی نشست و نفسهای عمیق کشید و خودش گفت : کاغذ بده تا بنویسم :
شعله عزیزتر از جانم
مثل همیشه وجودم سرشار از عشق و مهرورزی برای تست .نگرانم خیلی نگران .اما این ترس و وهم عجیب است .برای خودم نیست فقط برای توست.برای تو که بیشتر از خودم دوستت دارم.از ۱۵ آبان ۶۶ تا الان ۲۷ تیر ۸۸ راهروی دادگاه کیفری استان .روبروی دفتر شعبه ۷۴
عجیب است می دانی ! خیلی وقت است که فهمیدم هیچ چیز قابل پیش بینی و برنامه ریزی نیست.پس چرا از لحظات خوشی را که می توانیم با هم به خاطرات خوب فکر کنیم بترسیم.کسی فکر می کرد آن ریحانه یک روزه ای که در راهروی بیمارستان پاسارگاد بود روزی سر از راهروی دادگاه کیفری در بیاورد.امان از روزگار ... دلم برای تمام مادرهای دنیا می سوزد.حتی برای مادر سربندی .دوست ندارم آه و ناله ی کسی بدرقه ی راهم باشد.پس خودم را به خدا می سپارم و مطمئنم نه به خاطر من بلکه برای تو مرا در پناه خود نگه می دارد.
ساعت ۱۰ صبح
مامان جان خیلی خسته شدم خیلی نفس گیر بود گرچه مثل تمام شرایط دیگه ای که توش قرار گرفتم ظاهر آرومی دارم ولی انگار کمرم خم شده میدونی اصلا شونه های من تحمل کشیدن این بارو نداره .تازه من شانس دارم که شما در کنارمین در غیر این صورت تحمل این وضع غیر قابل تحمل می شود .پس خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با همیم.فقط در ظاهره که بازی یک برنده و یک بازنده داره.اگر عمیق به مسائل نگاه کنیم می تونیم بفهمیم که میشه در بازی ظاهری بازنده باشی ولی پیش خودت٫وجدانت و خدا برنده باشی اونوقت بازی دو تا برنده داره.خوبه یاد بگیریم که طور دیگه به مسائل زندگی نگاه کنیم.من هر طرف و هر جور که نگاه کی کنم تو رو می بینم
امضا ریحانه ۲۷ تیر ۸۸ ساعت ۱۲ و ۴۵ دقیقه
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر