۱۳۹۵ آذر ۱۱, پنجشنبه

مصاحبه تلویزیون در با مهدی خزعلی

#حقوق بشر #ایران - اسرار و ناگفته های قتلهای زنجیره ای



روز پنجم آذرماه به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد ترور دکتر کاظم سامی٫مهدی خزعلی در مصاحبه ای با درتی وی اسرار و ناگفته هایی از قتلهای زنجیره ای٫را بیان می کند.

 چهارم آذر و ماه آذر ماه قتل هاي زنجيره اي است و چهارم آذر كه روز شهادت كاظم سامي است در سال 67 بعد هم ارتحال سعيدي سيرجاني در سال 73 يعني شش سال بعد و روز تولد اينجانب كه بهانه اي است براي اينكه در اينروز به بررسي و تحليل قتل هاي زنجيره اي بپردازيم.

شايد بخواهم از همين قصه كاظم سامي شروع كنم كه در سال 67 در چهارم آذر بعد از مكاتباتي كه آيت الله منتظري دارد با امام و به هر حال ناراحتي هايي كه ميكنه از اقدام هاي سال 67 اعدام هايي كه در يكماه 20هزار نفر بدار آويخته شدند و وضعيتش رو خب اون قتل هاي دست جمعي و اون جنايت بشري سال 67 رو بارها راجع بهش صحبت كرديم اما اين پيامها و برخوردهاي ناشايست و شكنجه ها و عدم رعايت حقوق زندانيان از طريق آقاي سامي به آيت الله منتظري مي رسيد و اين پيام ها باعث ميشد كه ايشون و پيامهاي ديگران و اعتراضات ديگران كه آقاي منتظري موضع جدي گرفت و نهايتا خب ميدانيد كه به كجا انجاميد كه شايد در كمتر از شش ماه بعد موجب عزل آقاي منتظري از قائم مقامي رهبري شد...

... ايشون (دكتر سامي) يك كانديداي جدي بود براي قوه مجريه و مي توانست تاثيرگذار باشه و از اونطرف آقاي منتظري اگر مي آمد روي كار مي توانست جايگاه ويژه اي براي آقاي منتظري در قوه مجريه هم داشته باشه همه اينها يكسو اما فردي كه آقاي كاظم سامي رو در چهارم آذر در دوم آذر مورد ضربات اون چاقو قرار ميده كه خودش رو غلام همتي معرفي ميكنه و بعد هويت او محمود جلاليان عنوان ميشه و در گرمابه برليان اهواز ميگويند خودش رو به دوش حمام آويخته است و خودكشي كرده خب در جيب آقاي ميرعماد دادستان وقت يك گزارش پزشكي قانوني است كه ايشون نخير اول كشته شده و بعد با طناب آويخته شده و اون بحث هايي كه اونموقع آقاي اعلمي در وزارت كشور اشكالاتي كه ميكنه به اينكه اگر آقاي محمود جلاليان قاتل ميخواست خودكشي كنه اولا در جيب ايشون پاسپورت و اينها بوده اسامي مختلف اگر ميخواست فرار كنه چرا اهواز خب بايد ميرفت مرزهاي غربي در جاي ديگه اي بسمت مرزها ميرفت چرا اهواز رفته؟ و طبيعتا اين مسير مسير انحرافي است و از سوي ديگر كسي كه ميخواد فرار كنه چرا خودكشي كرده؟ اينكه پاسپورت تو جيبش هست يعني ميخواد فرار كنه پس چرا خودكشي كرده خب تحليل ها عوض ميشه يعني اينكه او رو كشتند و خب يك سرنگ خالي هم توي حمام پيدا ميشه قاتلين اون سرنگ هواشون رو هم جا ميگذارند و بعد هم بررسي ميكنند كارشناسان ميگند كه اصلا اين دوش تحمل وزن آدم رو نداره اگر كسي بخواد با اين خودكشي كنه دوش كنده ميشه چون به يك پيچ بند است و اون دوش تحمل خودكشي رو ندارد و اين آدم دروغ است به اين دوش آويخته نشده و همه قرائن پزشكي قانوني هم اين رو تائيد ميكنه كه در واقع يك حركتي است كه هم كاظم سامي كشته شده و بعد از اون به فاصله خيلي كمي قاتل سامي كشته شده اما روزي كه قاتل ميخواد بره سامي رو بكشه اين آقاي جليليان خانمش تعريف ميكنه كه از دفتر آقاي شريعتمداري زنگ زدند و شوهر من رفت اونجا با فردي به اسم احمدي نژاد ملاقات داشت و با 200هزار تومان پول برگشت و اين خرجي رو براي ما گذاشت و رفت سامي رو كشت و اتفاقات بعدي.


نهايتا شريعتمداري و احمدي نژاد هر دو دستگير ميشوند بعنوان متهم اما سه روز بعد آزاد ميشوند بعد فشارهايي باعث ميشه همسر دكتر سامي و همسر قاتل كه حالا مقتول هم شده است هر دو مقتول رضايت ميدهند و پرونده بسته ميشه بدون هيچ رسيدگي به هر حال اين جنايت دو تا جنازه داشته اما همسران هر دو مقتول رضايت ميدهند و ادامه پيدا نميكنه حالا فضاي سال 67 و اون فضاي اختناقي كه اونموقع بوده مي بينيم كه هر دوي اونها رضا ميدهند از اين قصه ها زياد هست و از اين قتل هاي زنجيره اي كشيش هايي كه كشته شدند مثل اون سه كشيشي كه كشته شدند و اون سه دختر آمدند اعتراف كردند اعتراف كذبي كردند و بعد در يك جلسه ديگه عرض كردم كه آقاي عباد كه معاون وزارت اطلاعات بود ميگويد كه اين سه دختر رو بعنوان طعمه فرستاديم تا با اين كشيش ها بعنوان تبشير ارتباط برقرار كنند كه ما متمايل به دين مسيحيت شديم و اونها اين سه دختر رو ارشاد كنند به دين مسيحيت و اين دخترها مواجه ميشوند با اينكه در اين محل ملاقاتي كه كشيش دعوت شده براي تبشير و ترويج مسيحيت خب كساني مي آيند از وزارت و اينها رو ميكشند تكه تكه ميكنند در فريزر ميگذارند و بعد هم از اينها مصاحبه ميگيرند كه ما كرديم بجاي تبشير هم رابطه نامشروع و اينها را مطرح ميكنند و ميخواستند با ما رابطه برقرار كنند بعد ما هم كشتيم و از طرف سازمان مجاهدين خلق هم ماموريت داشتيم براي اختلاف افكني بين مسلمين و مسيحيان, يك سناريوي خيلي بچه گانه اي مطرح ميشه و بعد وقتي اين فيلم پخش ميشه بنا است اين دخترها آزاد شوند يكدفعه ميگند اگر رفتند بيرون چيز ديگري گفتند چه كنيم؟ دختران كه منبع وزارت بودند و نفوذي بودند و آمدند و بعنوان منبع و طعمه براي اين كشيش ها پس تصميم ميگيرند تازه اعدامشون كنند كه اينجا آقاي عباد ميگه ما جلوي اين اعدام رو گرفتيم و گفتيم كه لااقل حبس ابد بشوند بروند درون سلول و در سلول نگهداري شدند اونروزي كه براي من عباد تعريف ميكرد ميگفت الان يائسه شدند بقيه قصه رو ميدونم به اينها چه بلايي سر اين دختران آمد جايش اينجا نيست اين يك نمونه ديگر.

نمونه سعيدي سيرجاني كه به هر حال يك نويسنده دگر انديش است متفاوت فكر ميكنه در زندان باز يكي از نوچه هاي سعيد امامي براي من تعريف ميكرد ميگفتش كه اول همه چي رو بهش دادند بالش پتو ملافه همه چي بعد يواش يواش ملافه رو گرفتند بعد بالش رو گرفتند بعد هم دانه دانه پتو رو گرفتند و اون روي تخت هاي فلزي داشت روي همون تخت بگير بخواب گفت من اين صحنه ها رو تو زندان ديدم ديدم كه مثلا در قرنطينه خيلي واقعا رقت انگيز بود فكر ميكنم حيوان باهاش اينطوري برخورد نمي كردند من ديدم در قرنطينه كه اينها بدون حتي بالاپوش در واقع لخت و برهنه در كف زمين يا روي تخت هايي كه فلز بود اونهم مشبك تو تختي كه تشك نداره هيچي نداره روي اين فلز مشبك ناچار بود اين زنداني بخوابه با يك تحقير بسيار بدي و حالا مسائل ديگه اش هم ديده ام كه اينها اگر ميخواستند بروند دستشويي هم بايستي در يك دستشويي درب باز و روي يك فضاي بلندي كه يك متر ارتفاع داشت بايست در جلوي چشمان زندانبان ميرفتند تخلي كنند, فضاها از اين قصه ها رو ما در زندان متاسفانه شاهد بوديم و حرمت انساني رو ديده ام كه چگونه مي شكند.

آقاي سعيدي سيرجاني چنين رفتاري كردند بعد روي تخت فلزي خالي بدون هيچ چيزي ميخوابد پيرمرد بعد موقع دستشويي خب بايد درب بزند خب من خودم گاهي سه ساعت درب زدم تا بيايند و باز كنند و برويم دستشويي براي او درب را باز نميكنند تا جايي كه خيلي اذيت ميشه حالا بعضي موقع ها جامه آدم نجس ميشه نمي كنند باز ولي براي ايشون يك چيزي مثل يقلاوي مي آورند كه در اين كار ات رو بكن ايشون رفع حاجت ميكنه در همون يقلاوي مي برند موقع نهار ميشه تو همون يقلاوي كه بهش داده بودند كه مدفوع كنه و ادرار كنه تو همون برايش نهار آوردند كه بخور ميگفت اينجا كه رسيد سعيدي سيرجاني تسليم شد گفت هر چي ميخواهيد من ميگم دست برداريد از اين كارها و خب طبيعتا اون اعترافاتي كه ميدانيد كه در اون كتاب هم در اون برنامه تلويزيوني هم پخش شد و سعيدي سيرجاني آخرش با اون نقل هايي كه هست ما كه نبوديم اما اونهايي كه از قول سعيد امامي نقل ميكنند نهايتا با شياف پتاس در واقع كشته ميشه از اين قبيل و مسائل زياد بود تا رسيد به قبل از اونها هم ديديم كه چيزهاي ديگه هم بوده نميدانم خانم فاطمه قائم مقامي كه يك موقعي ما همين جا آورديم آقاي اكبر خوشكوش رو گفتيم خب اين رو چه جوري ميگيد وقتي كه دعوتش ميكنند به هر حال اون چيزي كه نسبت ميدهند ميگويند ارتباطي با آقاي فلاحيان داشته است يك خبرنگاري نشسته بود اينجا از آقاي اكبر خوشكوش سوال كرد كه خب اين ارتباط چي بوده؟ ايشون با لفظ بسيار زشتي كه هميشه بكار ميبره الفاظ سخيف (نامفهوم) در هر جمله آقاي اكبر خوشكوش وجود داره با تعبير زشت با همون تعابير (نامفهوم) گفت كي به اون نگاه ميكرد يعني كه اون ديگه پيرزن بود كه اين خبرنگاري كه ما دعوت كرده بوديم به اكبر خوشكوش گفت يعني شما چهل ساله رو ميگيد پيرزن؟ و كسي بهش نگاه نميكرد؟ نهايتا اون دعوت ميكنند در نقطه اي نزديك به تشكيلات وزارت اطلاعات براي ملاقات و ساعتي بعد خب در همون اتومبيل پرايدش او رو پشت فرمان با يك گلوله اي كه در سرش شليك شده طبيعتا با يك اسلحه صدا خفه كن دار جنازه اش رو پيدا ميكنند كه اين حذف ديگه حذف اطلاعاتي نبود اين حذف حذف اين نبود خانم قائم مقامي نويسنده نبود كه بگوئيم كه تهاجم فرهنگي شبيح خون فرهنگي از اين حرفها نبود.

قائم مقامي يك مهماندار هواپيما بود كه احتمالا به تعبير اين آقايون ارتباطي با جناب وزير پيدا كرده بود حالا ما نمي خواهيم تائيد كنيم ما ميخواهيم بگيم فقط نقل ها چيست, چرا بايد قائم مقامي در نزديكي وزارت اطلاعات جنازه اش پيدا بشه كه گلوله اي در سرش خالي شده؟ .

توي قتل سامي من خيلي حساسم چون خيلي چيزها تو قتل سامي براي ما مسيري رو تعيين ميكند اينكه آقاي احمدي نژاد بيمار سامي بوده و بعد از اونهم به پزشك ديگري مراجعه ميكند و پرونده بيماران سامي رو به يك پزشكي بعدي منتقل ميكنند كه مريض ها رو به او (نامفهوم) و او نقل ميكنه كه احمدي نژاد تا موقع شهردار شدنش هم مي آمد دارويش رو مصرف ميكرد اما از وقتي كه شهردار شد ديگه نيامد و سراغ داروهايش رو هم نگرفت آيا بدليل اينكه بيمار سامي بوده يك همچين حركتي هست يا همون زمينه هاي سياسي قبلي كه سامي به هر حال اطلاعات رو براي آقاي منتظري مي برد و مي توانست در دولت آتي اگر آقاي منتظري هم رهبر باشد مي توانست دولت رو هم دست خودش بگيره به هر حال اين حذف توسط اينها انجام ميشه و آقاي احمدي نژاد بعنوان بيمار آقاي سامي كه پرونده پزشكي نزد اين روانپزشك داشت يكي از متهمين اصلي بود.

مي رسيم به قتل هاي سال بعد از دوره اصلاحات 77 يعني يكسال بعد از اينكه اصلاحات آمده سر كار باز در آذر ماه از اول آذر كه قتل فروهر و همسرش هست و بعد 12آذر و 18آذر پوينده و مختاري با اون وضع فجيع اين چهار قتل آخر كليد حل اين معما ميشه بدليل اينكه وزارت اطلاعات ظاهرا وزير منتخب دولت اصلاحاته و اين شروع ميشه بررسي ها جنجال ميشه اول ميگند عناصر بيگانه بودند نميدانم موساد بوده مجاهدين خلق بودند انواع حرفها رو ازرهبري و مسئولين مختلف و كيهان ميزنند همه گونه فرافكني ميكنند مثل قتل هاي دانشمندان هسته اي, من دانشمند نميدانم اينها رو ولي به هر حال تعبيري كه جناح حاكم ميكنه بعنوان ترور دانشمندان هسته اي كه اونها رو به موساد و اسرائيل نسبت ميده اينجا هم سر اين چهار نفر هم يا موساد بود يا سرويس هاي امنيتي بيگانه و يا سازمان مجاهدين خلق نهايتا بررسي ها به اينجا رسيد كه وزارت اطلاعات ناچار شد بيانيه بده كه عناصر خودسر خودمون اينكار رو كردند حالا اين عناصر خودسر جز متهمين در سطح معاون امنيتي وزارت كه مهمترين معاونت وزارت هست عناصر خودسر شدند و بعد سعيد امامي كه رابطه بسيار نزديكي با بيت رهبري داره و حتي خانواده رهبري وقتي براي درمان ميخواهند بروند انگليس اونها رو همراهي ميكنه در واقع منااهل البيت هست در واقع دو سعيد بودند كه اين دو سعيد ارتباط مستقيم و نزديك داشتند و واسطه اي بين اينها و رهبري نبوده يكي سعيد مرتضوي بود و اون تلفن مخصوص قرمز و يكي سعيد امامي بود كه اصلا رفت و آمد نزديك خانوادگي داشت با خانواده رهبري و اينها حتي مافوق خودشون باي پس كرده بودند.

در فيلم هفته دستگاه قضايي وقتي مي بينيم كه مسئولين قضائي خدمت رهبري ميرسند حواسش نيست آقاي سعيد مرتضوي كه بابا رئيس قوه آقاي شاهرودي هست و تو با فاصله چند رتبه دادستان تهران يي يعني فاصله ها هنوز بايستي چند رتبه بالاتر از تو هم باشد تو فاصله بگير اما او بين رهبري و آقاي هاشمي شاهرودي مي ايستد يك پيام اين تصوير يك پيام داشت كه نزديكتر ازرئيس قوه به رهبري دادستان تهران هست در واقع اين دو سعيد رابطه بسيار نزديك داشتند و من ميخواهم بگم كه قطعا بدون اذن آب نمي خوردند.

اين بحث هايي كه بعدا مطرح شد كه  مثلا فرمان اين قتل ها از كجا مي آيد آقاي خوشبخت و آقاي مصباح يزدي و خزعلي و بعضي ها اسمشون محسني اژه اي مطرح شد من ميخواهم بگم يكموقع يك متن رو مي آورند كه اون آقاي بهمن دري, آقاي مختارپور فعلي در ارشاد اينكارها رو ميكردند كه اين متن ها رو مي آوردند رماني نوشته يك نويسنده مي آوردند يك جمله رو اين جمله شرك است خب يك فقيهي يك مجتهدي نشان ميدادند آيا اين جمله اساعه ادب به پيامبر يا اين جمله اساعه ادب به اهل بيت يا به قرآن يا به خدا هست يا نيست و آيا كسي اساعه ادب رو بكنه از دين خارج است يا نه؟ يك حكم ارتدادي ميگرفتند اين مال خيلي از موارد هست كه مي آيند استفتا ميكنند نمي گند مال كيه اين جمله موجب ارتداد است يا نه؟ خب بله اون جواب فقهي رو ميدهد اون فقيه اون مجتهد اون مرجع ميگويد كسي كه اين اساعه ادب رو به پيامبر بكند از دين پيامبر خارج است يا كسي كه اين اساعه ادب رو به علي بكند از مذهب شيعه علوي خارج است يا كسي كه اين اهانت را به خدا بكند از اسلام خارج است مسلم نيست و تسليم امر الهي نيست اين فتاوي هيچكداش معنايش حكم قتل نداشت در مورد آقاي مصباح يزدي و آقاي خوشبخت و آقاي محسني اژه اي من نميدانم اما در مورد پدر ميدانم كه هيچگونه حكم قتلي صادر نكرده است الا يك مورد كه اون يك مورد كه نميدانست كه آقاي لاجوردي تلفن رو روي اسپيكر گذاشته داره آقاي حبيب الله آشوري مي شنود و اونجا اعلام كرد آيا كتاب توحيد ايشون رو كه نوشته اند شما موجب ارتداد ميدانيد كه ايشون پاي تلفن گفت بله از نظر من حبيب الله آشوري مرتد است اما نگفتند اعدام شود و آقاي مصباح هم همين حكم را ميدهد و نهايتا آقاي لاجوردي به همين حكم ارتداد آقاي حبيب الله آشوري رو اعدام ميكند اين يك مورد بود و بعد از اونهم ما ديگه نداشتيم من سراغ ندارم ازپدر جايي استفتا كرده باشند راجع به ارتداد كسي اما اونهاي ديگه رو من نميدانم اونها خودشون بگند كه آقاي خوشبخت يا آقاي مصباح و ديگران حكم ارتداد داده اند يا نه

خب اين ادامه داشت با اون صحبت تهاجم فرهنگي يا در جايي ديگه رهبري فرمودند شبيح خون فرهنگي و اومدند اينهايي كه به زعم اونها باعث و باني اين شبيح خون فرهنگي هستند اينها رو دستور حذف فيزيكي يا اعدامشون رو گرفتند وبعد براي اينكه هزينه اعدامها رو به تعبير اونها نظام نپردازه شروع كردند فكر ميكردند خيلي زرنگ اند اين ترورها رو لابد دنيا فكر ميكنه كه اجنه آمدند اينها رو كشتند ترورها شروع شد حالا اون اتوبوس ارمنستان كه نويسندگان و شعران ميخواستند ببرند براي ارمنستان و قصه اش رو فرج سركوهي خيلي قشنگ نوشته بقيه مسائل رو همه ميدانند دكتر تفضلي كه ماشين اش پنچر ميشه و بعد جنازه رو پيدا ميكنند و مدارك ايشون برده شده بوده و همه اينها رو من فكر ميكنم تكرار مكررات است گفتنش لطفي نداره اما بپردازيم به اينكه اساسا اين قتل هاي زنجيره اي كه يكي اش هم شايد سيد احمد خميني باشه كه با تغيير يك قرص از داروهايي كه مصرف ميكرد و اور دوز كردن اون باعث مرگ ايشون شده باشند به كجا رسيد؟ تا جايي اين قتل ها پيش رفت كه در دولت اصلاحات چهار قتل در آذر 77 واقع شد و نهايتا سه علي آقاي علي يونسي كه وزير اطلاعات بعد از استعفاي آقاي دري است آقاي علي ربيعي كه امروز وزير رفاه هست و اونموقع در شوراي امنيت مسئوليت داشت  آقاي علي سرمدي معاونت وزارت اطلاعات اين سه نفر مسئول پرونده قتل هاي زنجيره اي ميشوند خب اعترافات و صحبتهاي متهمين رو مي شنوند و مطالب و اعترافات آقاي سعيد امامي رو كه رسما اعلام ميكنه من سرباز نظام و ولايتم و هيچ اقدامي بدون حكم انجام ندادم اين رو هم مي شنوند و نهايتا تصميمي گرفته ميشه بماند كه اون آقاي نيازي وسازمان قضايي نيروهاي مسلح چه كردند چه شكنجه هايي شد من اونموقع با بعضي از اين متهمين ملاقات داشتم مصاحبه داشتم طرف ديگه دستش حركت نميكرد از بس كه شكنجه شده بود از مديران ارشد وزارت اطلاعات بود كه اين مدت هشت ماهي رو تحت شكنجه بود و بعد از مسائل گفت كه چه بر اونها گذشته كه بقدري كه توانم بود اونموقع آقاي مروي معاون اول قوه قضائيه بود با ايشون صحبت كردم مي ترسيد حتي با اين متهمين قتل هاي زنجيره اي ملاقات كند كه من ميگفتم تكليف اينها دارند شكنجه ميشوند همسر سعيد امامي شكنجه هاي عجيب شد و اينها هم اعترافات هفت رنگ عجيب و غريبي داشتند كه ما وابسته به سي آي اي بوديم وابسته به اينتليجنت سرويس بوديم با اف بي آي همكاري ميكرديم با موساد همكاري ميكرديم در بعد اخلاقي اختلافات عجيب و غريب كه از زناي محسنه و لواط و تعويض زنان شون با هم بچه هاشون رو با هم قرض دادن هر چي اينها خواسته بودند اينها اعتراف كرده بودند مثل همون سه دختري كه در قتل كشيش هاي هايكو و مهدي ديباج و ميكائيليان اينها در قتل كشيش ها اعترافات هفت رنگ داشتند در اين قصه هم حالا جالب بود اينها ديگه مسئولين وزارت اطلاعات بودند و مسئولين عمليات بودند عمليات برون مرزي درون مرزي شروع كردند اعترافات  عجيب و غريب از دين خارج شدند بعضي هاشون مثل اون اكبر خوشكوش كه همه ديدند سوالاتي كه از ايشون ميشه و جوابهايي كه ميده و مسائل زشت و شنيع ضد اخلاقي كه در اين بازجويي ها اتفاق مي افته و نهايتا اينها آزاد ميشوند در دخالتي كه آقاي مروي و رئيس قوه ميكنند اينها آزاد ميشوند اينبار بازجوها به زندان مي روند و قصه بعدي شروع ميشه...

بركتي كه داشت رسيدگي دولت اصلاحات اين بود كه بعد از اون ديگه شاعر و نويسنده و دگرانديشي كشته نشد اين رو به فال نيك ميگيريم اما آقاي خاتمي و آقاي سرمدي وآقاي ربيعي و آقاي يونسي به نتيجه كامل رسيدند و ميدانستند كه فرمانها از كجا صادر شده و چه سياستي دقيقا ميخواسته است كه دگر انديشان حذف شوند ودر حضور آقاي خاتمي آقاي سرمدي كه مسئول اين كميته بود و گزارش داد در خدمت رهبري گزارش داد كه ما به نتيجه كامل رسيديم و فرمودند گزارشتون رو گفت اجازه هست نظرم رو بدهم؟ گفتند بفرمائيد و او گفت كه تمام اين دستورات از كجا آمده است و در نتيجه خب بعد از اون كه اين مطلب تمام اين دستورات از كجا امده است ما مي بينيم يك سكوت كامل بر پرونده قتل هاي زنجيره اي شكل ميگيره بعد از اون نه آقاي سرمدي سخني ميگويد نه آقاي يونسي نه آقاي ربيعي و نه رئيس جمهور وقت آقاي خاتمي شايد مصلحتي ديدند اما من ميخواهم بگم كه به هر حال يك انحراف در نظام كه ميشود افرادي رو با يك فتوا محدور الدم دانست و بعد حذف فيزيكي كرد به اينجا رسيد كه جلويش گرفته بشه و بدونيم كه دستگاه قضايي وجود داره فرد بايد بياد از خودش دفاع كنه...

درسته قتل دگرانديشان و نويسندگان و شعرا گرفته شده جلويش اما يكدفعه مي بينيم محمد حسين تاجيكي حذف ميشود كه همكار خودشون بوده نيروي خودشون بوده نيروي امنيتي بوده يا دانشمندان هسته اي يا تعبير دانشمند فكر ميكنم زياده چون من با بعضي از بزرگان و اساتيد انرژي هسته اي وقتي كه ملاقات داشتم گفتند آقا اين دانشجوي من بوده اين كجايش دانشمند بوده؟ آخه دانشمند يك اندازه هايي دارد كاري بايد كرده باشه اختراعي بايد كرده باشه يك دكترين خاصي داشته باشه اينها يك دانشجو بودند اتفاقا بعضي از اينها كار اجرايي ميكردند كار تحقيقي هم نميكردند يا مثلا يكي از اينها كه اصلا سبز بود در دانشگاه فيزيك هم بود هسته اي هم نبود و در دانشگاه خيلي از جنبش سبز دفاع ميكرد و يك حذف اينگونه شده است بعضي ها مطرح كردند كه حذف اين نيروهاي هسته اي يك رقابت درون گروهي است و اين رقابتها و حذفهاي درون گروهي رو ميگذارند پاي دست خارجي و بيگانه كما اينكه در زمان قتل هاي زنجيره اي هم اول همه گفتند دستهاي بيگانه است رهبري هم رسما نطق كردند كه بيگانه داره اينكار رو ميكنه... و بعد هم معلوم شد بيگانه اي نيست از معاون امنيت وزارت اطلاعات در دو تا معاون امنيت در دو نوبت در اين پرونده متهم شدند و محكوم شدند يكي شون هم كشته شد و كشته شدن او از بين بردن جعبه سياه قتل هاي زنجيره اي ميدانيم سعيد امامي من در همون سال نوشتم در مصاحبه اي كه صبح امروز چاپ كرد نوشتم سعيد امامي مقتول پنجم اون رو هم كشتند براي اينكه بيش از اين باز نشه.

درسته سراغ ما نمي آيند به عنوان نويسندگان و دگر انديشان اما سراغ نيروهاي خودشون دارند ميروند سراغ اون دانشمند هسته اي به تعبير خودشون دارند ميروند و ما اين رو بسيار نگرانيم من يك موقعي نوشتم قاتل علي محمدي رو ميشناسم كه يك اتهامي شد براي من بازجو ميگفت اين رو چرا نوشتي زنگ زدند سريع اين رو حذف كن از سايت ات از دو تا چيز خيلي نگران بودند يكي قاتل علي محمدي رو ميشناسم چون من معتقد بودم اون يك استاد فيزيك كاملا با گرايش اصلاح طلبي و سبز هست و حذف شده است يك مطلب ديگه براي پهپادي بود كه ميگفتند ما اين رو هك كرديم و نشانديم كه در واقع اون پهپاد درماسه ها و رمل ها سقوط كرده بود سيستم انهدام خودكارش عمل نكرده بود مدتها اونجا مانده بود چند روزهايي كه يك سارباني شتري رد ميشد برق ميزنه ديد يك هواپيما است خبر داده بود و سپاه ميريزه و اونجا قرق ميكنه و موبايل ها رو ميگيرند كه كسي عكس نگيره و اينها نمي تونستند دربش رو هم باز كنند حالا اينكه هك كردند نشاندنش نمي تونستند درب اش رو باز كنند من اونموقع مقاله اي نوشتم كه ايني كه شما هك كرديد و نشانديد اتفاقي هم رفتيد تو ماسه ها و رمل هاي كوير نشانديد نياورديد جاي درست و حسابي بنشانيد اگر مي تونيد هك كنيد ده متر راه بره ده متر راهش ببريد اين هكي كه كرديد ده متر راهش ببريد دربش رو هم با تايليور باز كردند درب پهپاد هم بلد نبودند باز كنند اون هكشون مثل اينكه اونجا ديگه كار نميكرد با تايليور باز كردند و سه روز بعد از سقوط هم مطلع شدند كه همچين پهپادي اينجاست يك شترباني خبر داده بود كه بعد ريختند.

اين دو تا اينها رو خيلي آزرده كرد چون با دروغ با مردم ميخواستند صحبت كنند يك پهپادي راجع است سقوط ميكنه منهدم ميشه اين يكي منهدم نشده... . اينها واقعا دروغ گفتن است به مردم خودتون باشيد, اونموقع من نوشتم اين پهپاد رو شايد اصلا اونها عمدا سالم فرود آوردند كه شما ببنديد رديابي است كه بره تاسيسات هوافضاي شما رو شناسايي كنه ببينه شما ها كجا چكار ميكنيد و طبيعتا اينهم بوده...

بعدش بمب حرم امام رضا رو داشتيم كه واقعا يك جنايتي بود براي انحراف افكار كه اين جنايات رو پاي سيستم نگذارند ولي بعد اونهم لو رفت اما الان جان افرادي كه با خود اينها دارند كار ميكنند چه در تشكيلات سپاه چه اطلاعات منابعي كه براي اونها كار ميكنند جانشون در خطره ما هر روز مي بينيم منابعي مي آيند دوستان من به خود من بارها مراجعه كردند و واقعا نگران اند.

منبعي اخيرا آمده بود كه با همين محمد حسين تاجيك مرتبط بود تا اون روز آخري كه محمد حسين تاجيك كشته شد باهاش مرتبط بود و ميگفتش كه گواهي پزشكي اش رو آورده بود كه دچار اختلال رواني شدم همسر داشت زن شوهرداري كه از او خواسته بودند پاشو برو تركيه با روح الله زند دوست بشو و اون آمده بود ميگفت از آقاي علوي بخواهيد من رو نجات بده من ديوانه شدم دست از سر من بردارند من يك موقعي توي مسائل بعد از 88 يك بازداشت چند روزه شدم از من خواستند همكاري كنم تا الان همكاري كردم ديگه روانم تحمل اين همكاري رو نداره من از همين جا هم ميخواهم بگم از اين خانم هم دست برداريد فردا ما جنازه ايشون رو نبينيم از زن شوهر دار نخواهيد بره با كس ديگه اي دوست بشه اينها شايسته حكومت اسلامي نيست البته اين مطلب رو به آقاي علوي گفتم براي آقاي سيد حسن آقا و آقاي يونسي هم فرستادم كه اين زن تعادل رواني اش بهم خورده با شوهرش آمده بود پيش من بله ما منبع بوديم اتفاقا يكي از منابع سراي قلم هم كه با اونها همكاري ميكرد ايشون منبع گردانش بود, يكي از دوستان سراي قلم كه او هم يك بازداشت كوتاهي داشت و قول همكاري داده بود و منبع گردانش اين خانم بود اين گزارش رو داد از اينها ما زياد داريم من ميخواهم بگم آقايون فضا بگونه اي شده هر منبعي كه شما استخدام ميكنيد كه الان هم باز دوباره منابعي در سراي قلم داريد كه مي فرستيد نيازي نيست ما سراي قلم كار پنهاني نداريم همه رو منتشر ميكنيم منبع شما مطمئن باشيد وقتي از شما ماموريتي ميگيره همون موقع مي آيد به ما هم گزارش ميده كه من منبع شدم و گزارش هم ميدهم من هم ميگم هر چي ميخواهي بگو اينجا گزارش مخفي ما نداريم هر چي ميخواهي برو گزارش بده مطمئن باشيد عزيزان وزارت اطلاعات عزيزان سازمان اطلاعات سپاه منابعي كه شما بكار ميگيريد خودشون هم به ما گزارش ميدهند و ميگويند كه ما گرفتاريم از ترس جانشان اگر با شما همكاري ميكنند بخاطر دلشون به ما گزارش ميدهند و تمام اين گزارشات به ما هم ميرسه دست از اينكارها برداريد بفكر حفظ نظام باشيد حفظ تماميت ارضي نظام حفظ امنيت نظام اينها كارهاي بچه گانه اي است كه امنيت رو از تك تك آحاد ملت گرفته آرامش رو گرفته...

... ما شاهد كشته شدن منابع اطلاعاتي در سپاه و وزارت اطلاعات هم نباشيم من دلم براي اين منبع ها ميسوزه اينها مي آيند گزارش ما رو مي برند آخر خودشون قرباني ميشوند اميدوارم كه ديگه كساني كه با تاسيسات هسته اي ما همكاري ميكنند با سپاه و اطلاعات همكاري ميكنند قرباني اين همكاري شون نشوند

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر