شیدا-میم
در خروسخوان روز يك شنبه 21 آذرماه ده نام ديگر براي اعدام خوانده شدند.آنان را از سلولهاي انفرادي شان در زندان گوهر دشت به آرامي بيرون كشيدند و ساعتي بعد حلق آويزشان كردند.
داستان تكراري است مثل همه اعدام هاي ديگر. ديگر حتي اين خبرها توجهمان را جلب نمي كند، گاهي يادمان مي رود كه اعدام يعني مرگ، اعدام يعني كشتن ،يعني قتل . آنان متخصص اند در عادي كردن كلمات. متخصصاند در آلودن واژگان نيك و پيراستن واژگان بد. اعدام ديگر امري غيرعادي نيست. شكنجه بد نيست. قتل امري عادي است و شكنجه روال معمول و توهين و تحقير روش جاري و... در مقابل فداكاري ،حماقت است.
گذشت ناشي از ضعف و ترسويي است ، مقاومت در برابر ظالم ، كله شقي است و انسانيت به قول سهراب ” در طاقچه عادت از ياد مي رود”. فرزانهيي مي گفت: ”زبان ديوان وارونه است ” وارونگي در اين فرهنگ چقدر مشهود است. مثل وارونگي هواي تهران خفقان آور است، به ناموس كلمات توهين ميشود، حيات ده انسان را در يك سحرگاه مي گيرند و نامش را ” حيات“! مي گذارند. به اين هم بسنده نمي كنند. به حيات اجتماعي هم تجاوز ميكنند.آنان آن ده تن را براي رضاي خدا نمي كشند، هدف ارعاب جمعي است. هدف سربريدن جسارتهاست وگرنه خودشان مي دانند اگرقرار است براي قتل نفس و قصاص سراغ كسي بروند، آن كس كجا نشسته است. اگرقراراست براي قاچاق مواد مخدر سري بر دار شود، آن سرها كجا يافت ميشوند و اگر قرار است دستي به خاطر دزدي قطع گردد، آن دستان كجا هستند.
اين را خوب مي فهمند، اما نمي توانند شلاق ارعاب را از گرده جامعه بر دارند. آنان خوب مي فهمند انعكاس اعدام جمعي ده نفر در ميان خيل خبرها گم نمي شود، تأثير خود را دارد. آنان متخصصان اين فن اند .اما از يك چيز غافلند.
اين حقيقت را متجاوزان تاريخ هيچگاه نفهميدند. ضمير جمعي جامعه هيچگاه اشتباه نمي كند، ضميرجمعي جامعه در نهايت – حتي پس از چپ و راست زدنها- مسير واقعي خود را مي يابد، قضاوت نهايي خود را مي كند و طوفان بر مي خيزد؛
از كران تا به كران لشكر ظلم است ولي از ازل تا به ابد فرصت درويشان است
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر