ارژنگ داودی کیست؟ بیایید در نگاهی کوتاه و گذرا به زندگی پر فراز و نیشیبش او را بشناسیم. این مقاله به قلم یکی از همکاران نه به زندان نه به اعدام نوشته شده است.
ارژنگ داودی از کنفدراسیون دانشجویان ایرانی تا کانون اصلاح و تربیت نوجوانان در زابل
نگاهی گذرا به ۱۴ سال زندان و تبعید ارژنگ داودی
فراز و نشيب زندگي سياسي ارژنگ داوودي انعكاس راستيني از سرنوشت نسلي است كه تمام هستي و دارايي اش را در مسير محقق كردن آزادي و دمكراسي در در وطن اش ايران هزينه كردهاست ولي ايمان ويقين اش ر ا دراينكه مام ميهن روزي آزادي اش را به دست خواهد آورد، از دست نداده است . او در حالي كه فوق ليسانس مديريت صنعتي را از دانشگاه تگزاس دريافت كرده بود و مي توانست با اين تخصص اش زندگي مرفهي را براي خود رقم بزند به كنفدراسيون دانشجويان پيوست تا قدمي هرچند كوچك در مسير آزادي وطن بردارد. سقوط شاه به ظاهر راه را براي خدمت به مردم باز كرده بود، مهندس داوودي هم به همراه خيل عظيمي از تحصيل كردگان خارج كشور به ايران آمد تا در ايران صاحب آزادي و دمكراسي براي آباداني كشور بكوشد اما پرده هاي تزوير و ريا و فريبكاري زود فرو افتاد و او متوجه شد كه حاكمان جديد نه آزادي آفرينان و نه دمكراسي خواه بلكه دزدان سرگردنه يي هستند كه بقول شاعر از اعماق قرون تاريك تاريخ سر بر آورده اند. او خيلي زود از كارش در وزارت نفت اخراج شد و به تدريس و تحقيق و آموزش نسل جديد پرداخت. اما اين نيز به زعم حاكمان انقلابي نما خوش نيامد و مهندس ارژنگ را در آبانماه 1382دستگير كردند و تحت شدیدترین شکنجه ها در سلولهای انفرادی زندان " ٣٢٨" سپاه پاسداران، بند دو الف قرار دادند . ارژنگ توسط شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب ، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به پانزده سال زندان تعزیری، پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دائم از مدیریت "مجتمع آموزشی-فرهنگی پرتو حکمت"، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهامات اصلی ارژنگ داوودی، راه اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ايرانيان» و «کنفدراسيون دانشجويان ايرانی» است. هرچند اتهامات ديگری همچون نوشتن «مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهين به رهبری و غيره و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داوودی وجود داشت. فيلمي كه در آن سعيد مرتضوي متهم به قتل زهرا كاظمي مي شد.
زندان و دربدري كه از سال 82 براي ارژنگ داوودي شروع شد گويي نبايد پايان يابد. او از زندان اوين به زندانی در اهواز، و سپس از آنجا به بندرعباس تبعيد شد وشرايط طاقت فرسايي در زندان بندرعباس براي او ترتيب دادند و او را در معرض شكنجه ها و فشارهاي زياد قرار دادند ،پس از مدتي دوباره او را از بندرعباس به زندان گوهر دشت تبعيد كردند.
آن طور که ارژنگ داوودی در يکی از نامه هايش می نويسد، در سال ۸۶ خانهاش با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصی اش توقيف شده است. راستي در مقابل اين همه ظلم و بي عدالتي نسبت يه يك زنداني او چه بايد مي كرد؟ آيا بايد تسليم خواسته ظالمان مي شد؟
اما ارژنگ مسير متفاوتي را در پيش گرفت او بارها در اعتراض به اين همه ظلم نسبت به خودش و يا همبندانش و يا هموطنانش دست به اعتصاب غذا زده است.
در يكي از اين اعتصابها در سال 89 پس از گذشت ۵۲ روز از اعتصاب غذای ارژنگ ، همسر وی موفق شد با وی ملاقات کوتاهی داشته باشد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این ملاقات در حالی انجام پذیرفت که داوودی با ویلچر به اتاق ملاقات آورده شد و به گفته همسرش وضعیت جسمانی وی به قدری وخیم بوده که او قادر به بازکردن چشمانش نبود. به گفته خانواده داوودی، منزل شخصی آنها توسط کارشناس یا بازجوی پرونده، مصادره شده است.
اما اين پايان مسير درد و رنج ارژنگ نبود، در حالي كه حكم محكوميت ده ساله اش رو به اتمام مي رفت،بازجوها و حكام شرع براي او خوابهاي ديگري ديده بودند.اين بار اما دانشجوي كنفدراسيون ديروز را به جرمي متفاوت از گذشته براي محاكمه بردند: شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج برای ارژنگ داوودی زندانی سیاسی زندان مرکزی بندرعباس حکم اعدام صادر کرد.
بر اساس اخبار منتشر شده در شبکه های اینترنتی و سایتهای حقوق بشری و سیاسی ، شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصف الحسینی طی حکمی که به وکیل مدافع ارژنگ داوودی ابلاغ شده وی را به اعدام محکوم کرد. اين حكم شگفتي همه را برانگيخت .طی این حکم این زندانی سیاسی به اتهام عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف (مجاهدین خلق) در زندان» به اعدام محکوم شده است.لازم به ذكر است كه پیش از این نيز او با پرونده سازیهای طی دوران محکومیت به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده بود.
طنز داستان اين بود كه در اين حكم مهندس داوودي كه از ابتدا مبناي محكوميت اش هواداري از مجاهدين نبود به يك باره به عنوان عضو مجاهدين وفعاليت مؤثر محكوم شده بود. شايد هدف صادر كنندگان و املا كنندگان اين حكم آن بود كه يك بار ديگر اين زنداني را در مقابل فشار بيازمايند اما گويي به سختي اشتباه كرده بودند و به همين دليل این حکم در فروردین ماه ۹۵ به ۵ سال حبس در تبعید کاهش یافت،و وي در آخرين برگ پرفتنه ابتلائات و فشارهاي غير انساني به زنداني در منطقه محروم و دور افتاده زابل تبعيد شد تا ديگر صدايي از او شنيده نشود . شايد با پيش بيني و نگراني از همين شرايط در آينده بود كه عفو بين الملل در سال 2003 نسبت به وضعيت پرونده ارژنگ ابراز نگراني كرده بود، وگفته بود وي تحت فشارهاي غير قانوني قرارگرفته و از حقوق خود محروم است.
آن چه كه باعث شد خودكامگان و خداوندان زندان و دار و درفش نتوانند در مورد آقاي داوودي به اهدافشان برسند، صداي دادخواهي خود او بود، او در تمامي اين سالها هيچ فرصتي را در افشاي شرايط ظالمانه زندان از دست نداد، با گفتار يا نوشتار و يا يك كردار تأثير گذار اعتراض و فريادش را بلند كرد. او حتا در زندان مخوف زابل در حالي كه به عمد در ميان عده يي كودك و نوجوان بزهكار نگهداري مي شود، درحالي كه به عمد او را در محلي كه به اصطلاح به كانون اصلاح و تربيت نوجوانان موسوم است محبوس كرده اند و به دستور مسؤل حفاظت واطلاعات از قلم و كاغذ و تلفن محروم است اما بازهم از هر روزنه يي براي فرياد كردن استفاده مي كند، شايد او مثل بسياري از هم نسلان خود عميقا به اين ايمان دارد كه آزادي رمز بقاي انسان در مقام انساني است و بايد آزادي را به تخت نشاند.....
در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر